روحانی 23 تیر و روحانی پس از فتنه!
|
مردم ايران دوست دارند شما به عنوان نماينده مقام معظم رهبري در شوراي عالي امنيت ملي يك بار ديگر در اجتماعات آنها ظاهر شويد و همان مواضع قاطع و انقلابي ۲۳ تير ۷۸ را در مورد اشرار و سران فتنه و فتنهانگيزان داخلي و خارجي تكرار كنيد.
به گزارش کلمه ، سرمقاله امروز این روزنامه به قلم محمد کاظم انبارلویی حاوی بررسی و نقد سخنان جدید حسن روحانی است که در ادامه می آید: حوادث تلخ ۱۸ تير سال ۷۸ را همه به خاطر دارند به بهانه حكم دادگاه مبني بر توقيف روزنامه سلام يك اعتراض به اصطلاح دانشجويي رخ داد كه پنج روز برخي خيابانهاي تهران را دچار آشوب كرد. ته سازماندهي اين شورش به دو نفر ختم ميشد كه پيوند با سرويسهاي امنيتي خارج داشتند كه بعدها به "ملوس و منوچ" معروف شدند. يك جريان سياسي متاسفانه فريب باند "ملوس و منوچ" را خورد و به سمت ساختارشكني رفت. مردم در ۲۳ تير ماه در تهران و برخي شهرستانها به خيابانها ريختند و بساط شرارت اين جماعت را جمع كردند. شب ۲۳ تير بحث اين بود كه فردا چه كسي در جمع مردم تهران سخنراني ميكند. سراغ برخي رجال سياسي و مذهبي رفته بودند كه استنكاف كردند. عاقبت قرعه فال به نام حجتالاسلام والمسلمين حسن روحاني افتاد. ايشان هم روز ۲۳ تير يك نطق تاريخي فرمودند كه انصافا در تاريخ ايران پس از انقلاب ميماند. روز ۲۳ تير در شوراي تيتر "رسالت" هنگامي كه ميخواستيم تيتر يك روزنامه را انتخاب كنيم تعداد زيادي سوتيتر از نطق ايشان مهيا شده بود كه انصافا هر يك بهتر از ديگري بود. سرانجام پس از شور، دو جمله از جملات ايشان را انتخاب كرديم و به اصطلاح يك تيتر دو جملهاي زديم. آن دو جمله اين بود: * ملت ايران حرمت شكنيها را تحمل نميكند * هر گونه حركت عناصر آشوبگر به شدت سركوب ميشود از ديگر بيانات ايشان كه زينت بخش سوتيترهاي صفحه اول روزنامه بود اين جملات بود: * اهانت به مقام عظماي ولايت، اهانت به ملت ايران و اهانت به همه آزادگان جهان است * دستگيرشدگان عناصر شرور، سابقهدار و وابسته به گروهكهاي معاند و ورشكسته هستند و به مردم معرفي ميشوند *** روز يكشنبه گذشته چند روزنامه دوم خردادي تيتر اول خود را به سخنان حجتالاسلام والمسلمين حسن روحاني اختصاص داده بودند. برخي از قول ايشان نوشته بودند: *نخبگان به دليل فضاي هجمه و تهمت سكوت كردهاند بنده به عنوان يكي از علاقهمندان به ايشان نميدانم منظور ايشان از سكوت نخبگان چيست؟ اين نخبگان چه كساني هستند و چند نفر ميباشند؟ آيا واقعا نخبگان سكوت كردهاند؟! اگر نخبگان سكوت كرده بودند پس اين اقتدار ملي پس از فتنه سال ۸۸ از كجا پديد آمد؟ اگر نخبگان سكوت كرده بودند منشاء امنيت ملي ما كه چشم قدرتهاي جهان را خيره كرده است، كجاست؟ اگر نخبگان سكوت كرده بودند اين عزت ملي و عظمت ايران به خاطر چيست؟ اگر نخبگان علمي ما سكوت كرده بودند پس اين حضور ايران در باشگاه هستهاي جهان و باشگاه هوافضاي جهان و فتح قلههاي علمي در نانوتكنولوژي و سلولهاي بنيادي و... چيست؟ اگر نخبگان سياسي ما سكوت كرده بودند، كه آمريكا كشور را دوروزه قورت ميداد! اگر نخبگان اقتصادي ما سكوت كرده بودند پس توفيق دولت در كنترل و مهار و مديريت قانون هدفمند كردن يارانهها كه همه به اصطلاح نخبگان دولتهاي قبل از نزديك شدن به آن هراس داشتند چيست؟ اگر نخبگان ما در حوزه و دانشگاه سكوت كرده بودند پس اين سرمايه اجتماعي دولت نهم و دهم كه متكي به آراي ميليوني مردم است از كجا آمده است؟ جناب حجتالاسلام والمسلمين حسن روحاني! منظور شما از سكوت نخبگان و فضاي تهمت و هجمه چيست؟ اگر منظورتان شرارت اهل فتنه، منافقين جديد، كساني كه با مردم و رهبري و امام پيمان شكني كردند و به اردوگاه آمريكا و انگليس و رژيم صهيونيستي رفتند و به ملت ايران و مقدسات نظام و آرمانهاي اسلام و امام اهانت و هجمه كردند ميباشد، چرا بيش از يكسال است سكوت كردهايد و در برابر اين شرارتها لب باز نكردهايد. شما كه در ۲۳ تير در نقش مالك اشتر و حضرت عمار ظاهر شديد و ۵ روز شرارت منافقين جديد و قديم را تاب نياورديد و فرموديد؛ "ملت ايران حرمت شكنيها را تحمل نميكنند"، چرا در جريان فتنه ۸۸ اين حرمت شكنيها را تحمل كرديد؟ شما كه از شعارهاي موهن و اقدامات ضد اسلامي و ضد انقلابي آنها بر حسب شغل و سمت خود در شوراي عالي امنيت ملي مطلع بوديد، چرا سكوت كرديد؟ جناب آقاي روحاني! شما در اين صف آرايي نخبگان كجا هستيد؟ يك عده از كساني كه عنوان نخبگي را يدك ميكشيدند در آزمون فتنه سال ۸۸ درجه نخبگي خود را نشان دادند و براي تقويت صداي آمريكا و صداي بي بي سي به لندن و واشنگتن رفتند اينها كجا سكوت كردند؟ صداي گوشخراش آنها هر شب در داخل مرزهاي ايران شنيده مي شود. اينها آبروي نخبه و نخبگي را بردهاند. عده كثيري از نخبگان در كنار رهبري مظلوم انقلاب ايستادند و شجاعانه از حريم اسلام و انقلاب و نظام دفاع كرده و خود را در تاريخ ايران و اسلام جاودانه كردند. اين وسط چند عدد نخبه ميماند كه نه آن طرف رفتند و نه اين طرف آمدند آيا شما ميتوانيد به نام، نام خانوادگي، نام پدر، شغل، سمت و... از آنها ياد كنيد؟ سؤال اين است كه جنابعالي كه بحمدالله سابقه ارزشمند و انقلابي و پاك داريد در دسته اول قرار داريد يا در دسته دوم يا خداي ناكرده دردسته سوم جاي داريد؟! حزب اللهيها و مردم ما دوست دارند شما را در همان اندازهاي كه در روز ۲۳ تير ۷۸ ظاهر شديد و كلام آتشين شما گرما بخش محافل حزباللهيها بود ببينند. مردم ايران دوست دارند شما به عنوان نماينده مقام معظم رهبري در شوراي عالي امنيت ملي يك بار ديگر در اجتماعات آنها ظاهر شويد و همان مواضع قاطع و انقلابي ۲۳ تير ۷۸ را در مورد اشرار و سران فتنه و فتنهانگيزان داخلي و خارجي تكرار كنيد |
![]() |
![]() |
![]() |
نسخه ضد ايراني خانم وزير
|
![]() |
هيلاري كلينتون در سخناني كه روز سه شنبه در ابوظبي بيان كرد، خط جديدي را براي حمله تبليغاتي عليه ايران به دست رسانه ها داد.
به گزارش کلمه ، روزنامه نيويورك تايمز در گزارشي در مورد سفر هيلاري كلينتون به منطقه نوشت: اظهارات وزير خارجه آمريكا درباره ايران و برنامه هسته اي اين كشور بحثها را در خاورميانه درباره تهران داغ مي كند. هيلاري كلينتون مدعي شد: تحريمهاي بين المللي عليه ايران به ويژه در زمينه مانع سازي در روند پيشرفت برنامه هسته اي ايران در حال ثمردهي است. كلينتون در حالي از ثمردهي تحريمها بر برنامه هسته اي ايران مي گويد كه ايران در ماههاي اخير توانسته است به غني سازي اورانيم سه و نيم درصد و نيز 20 درصد ادامه دهد، قلب راكتور بوشهر را بارگذاري كند و به زودي نيز ميله هاي سوختي را براي استفاده در راكتور تحقيقاتي تهران عملياتي كند. |
![]() |
![]() |
![]() |
خفگي تروريست ها در حلقه تدابير ايران
|
![]() |
ترور اساتيد هسته اي ايران در يک سال اخير که منجر به شهادت دکتر عليمحمدي و دکتر شهرياري شد گرچه تلخ و حزن انگيز بود اما نشانه ها، درسها و برنامه هايي را در يک جدول مدون براي ما ترسيم مي کند که اگر بتوانيم طبق آن وارد عمل شويم تا حدود زيادي جبران مافات کرده ايم و از حوادث مشابه در آينده نيز جلوگيري خواهد شد.نشانه ها: 1- مهمترين نشانه اي که از ترور اساتيد هسته اي کشورمان پيداست، ضعف دشمنان و روآوري آنان به خشونت و ترور است. آنان پس از آنکه در ميدان علم و منطق در برابر ملت ايران شکستند و با تمسک به انواع تحريم ها و کينه ها نتوانستند حتي خمي به ابروي ملت ايران بياورند، اکنون براي آنکه بتوانند مانع غني سازي فکري در ايران شوند، فکرها را با گلوله و بمب ترور مي کنند و مي کشند. 2- رو شدن دست اسرائيل در تحرکات تروريستي داخل ايران يکي ديگر از نشانه هايي است که برنامه ريزي صهيونيست ها در سيستم جاسوسي و صدور جاسوس را اثبات مي کند. اخيرا مائير دگان رئيس سابق موساد هم گفته است که اسرائيل قصد حمله به ايران را ندارد و اين پيامي است که فقط در ظاهر لطيف اما در باطن نشانه هايي از توطئه هاي پنهان آنان را جلا مي دهد تا در غيبت جنگ افروزي آشکار، ترورها طراحي و پيگيري شود. 3- جنگ پنهان يا زير پوستي صهيونيزم با ايران و اسلام نشانه ديگري است که به طور جدي برنامه ريزي شده است. چنانکه اکنون شاهد آن هستيم که پس از انجام ترور اساتيد هسته اي کشورمان، مقامات بلندپايه اسرائيل رسما اعلام مي کنند که اين ترورها کار نيروهاي ما بوده است. معناي اين عمل غير از اين نيست که آنان جنگ با ايران را آغاز کرده اند منتها در سطوح پنهان و با شيوه هايي نظير ترورهاي آشکار. 1- اولين درسي که مي توان از اين ترورها فرا گرفت هماني است که رهبر معظم انقلاب طي ديدار اخيرشان در جمع مردم پرشور قم در باب دشمن شناسي توصيه فرمودند. در بخشي از آن بيانات آمده بود: «وقتى دشمن در مقابل ما به شدت دندان نشان مي دهد، ما بايد احساس كنيم كه پس توانائىهاى ما بالاست؛ ميتوانيم به اين دشمن ضربه بزنيم.»،«بايد بيدار باشيم. همه بايد بيدار باشند. نمي خواهيم و نبايد بالش نرم زير سرمان بگذاريم، براى خودمان لالائى بخوانيم؛ هى بگوئيم دشمن شكست خورد، دشمن ضعيف است» البته ناگفته نماند که طبق مباني اصولي سياست، مبادرت به ترور نشانه ضعف عميق يک کشور يا رژيم و دولت است؛ اما اينکه عده اي با اعمال جاسوسي تصميم به ترور اساتيد هسته اي ما گرفته اند، اين درس بيدارباشي براي ماست که براي خودمان لالايي نخوانيم. 2- دومين درس را با يادآوري يک حکايت عنوان مي کنيم. گويند دزدي بود که به هر خانه اي مي رفت پس از دزديدن در حد توانش، از شدت حسادت براي آنکه صاحب خانه را همچون خويش از داشتن اسباب و اثاثيه براق و زيبا محروم کند، آتشي در خانه مي افکند و آن خانه را به خاکستر تبديل مي کرد. عاقبت نيز همين حسادت و شيوه کار موجب شناسايي او شد. چنانکه يک روز پيت هاي پر از نفت در حياط خانه اش، موجب آتش سوزي خانه اش شد و وقتي اهالي محل براي کمک به سراغ او آمدند، انباشت وسيله هاي براق و زيبا را در آنجا مشاهده کردند و فهميدند که صاحب اين خانه همان آتشگر آبادي است. حال اگرچه انباشت سلاح هاي جنگي و کشتار جمعي در خاک اسرائيل و آمريکا و کشورهاي سلطه طلب، دست آنان را براي آزاديخواهان رو کرده است و عاقبت نيز همين انباشت مهمات موجب سوختن خودشان در آتش مي شود، اما لااقل پيش از اين واقعه خوشايند بايد مراقب اين دزدها بود و بدانيم که آنان در ربودن گنج هاي يک ملت، در حد توان مي دزدند و اگر نتوانند بدزدند، از شدت کينه و حسادت مابقي را مي کشند و با ترور مي سوزانند آن مغزهاي غني و فکرهاي روشني که نمي توانند از خود داشته باشند. برنامه ها: در باب برنامه ها به قدري مساله وسيع است که شايد نياز به يک حلقه بزرگ باشد تا ابعاد زير که گوشه اي از آن وسعت است در شعاع آن دايره رديابي شود. 1- دفاعي: دفاع در برابر حمله؛ دفاع در بعد سخت افزاري و نرم افزاري؛ دفاع و تقويت تجهيزات دفاعي به مانند يک سپر در برابر تشعشع عمليات هاي تروريستي. 2- امنيتي: به معناي تقويت سيستم هاي ضد جاسوسي؛ سيستمي که بتواند امنيت را در سطوح آشکار، پنهان و نيمه پنهان تامين کند و چتر نفوذناپذيري باشد در برابر باران اسيدي. 3- اطلاعاتي: کسب اطلاعات از اقدامات و برنامه هاي آينده درندگان جامعه جهاني. بستن حفره هاي اطلاعاتي براي آنکه بتوان پاتک مقتدرانه اي را پيش از تک دشمنان عملياتي کرد. 4- مرزي: انسداد مرزها و جلوگيري شديد از ورود تروريست ها به داخل کشور. اين کوششي است که اگر گسترده و فراگير نباشد همچون يک سد سوراخ مي ماند. 5- حفاظتي: حفاظت از نخبگان علمي و اجراي اين امر به وسيله سيستم هاي مستقيم و غيرمستقيم. حفاظتي آشکار و پنهان از راه نزديک و دور. 6- حقوقي: اقامه دعوا در مجامع و دادگاه هاي بين المللي در عين آنکه مي دانيم کمتر واکنش قاطعي را نشان خواهند داد. حداقل فايده اين عمل تاثيرگذاري در سطح افکار عمومي است. 7- تهاجمي: اين نيز مورد مهمي است که تروريست ها با اعمال ناشايست خود هرگونه اقدامات احتمالي ايران را مشروع و موجه کرده اند؛ از اينرو جمهوري اسلامي مي تواند اين حق را براي خود قائل باشد تا اگر صلاح دانست پس از قصاص عاملين از آمرين ترورهاي اخير نيز انتقام گيرد و محکم و با شجاعت در جنگ پنهاني که تروريسم دولتي تحت حمايت لابي هاي صهيونيستي و نظام سلطه به راه انداخته، ظاهر شود. **** نکاتي که در سطور بالا ذکر شد به اين معنا نيست که تاکنون در اين زمينه ها هيچ اقدامي صورت نگرفته است و اکنون پس از ترور اساتيد هسته اي و نقش آشکار رژيم صهيونيستي بايد به اين نکات توجه داشت. خير بلکه بايد يادآور شد تا امروز جمهوري اسلامي اقدامات شايسته اي را در ابعاد مختلف براي مقابله با خصومت ها و خباثت هاي دشمنان تحقق داده و در اين زمينه برنامه ريزي دقيقي کرده که توانسته شبکه هاي جاسوسي موساد و سيا را رصد کند و همچنين بسياري از عوامل نفوذي آنان را در خاک ايران منهدم کند. اين مطلب که فقط چند خانه از يک جدول هزار خانه اي را پر کرد، از آن جهت مهم و قابل توجه است که تاکيد موکدي بود بر انجام اقدامات ضروري و تکراري است از نوع تکرارهاي بي انقضا. |
![]() |
![]() |
![]() |
دیدار مقتدی صدر با ایت الله سیستانی
|
![]() |
مقتدا صدر با آیت الله سیستانی دیدار و گفتگو کرد.
مقتدی صدر رهبر جریان صدر عراق با آیت الله سیستانی از مراجع شیعیان عراق دیدار کرد. |
![]() |
![]() |
![]() |
چرایی حمایت برخی اصولگرایان از میرحسین موسوی
|
![]() |
عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس گفت: عموم دلایل اصول گرایان حامی موسوی این بود که آنها به دولت نهم و شخص رییس جمهور انتقاد داشتند.محسن کوهکن، در مورد چرایی حمایت برخی چهره های اصولگرا از میرحسین موسوی در جریان انتخابات سال 88 به آریا گفت: خیلی سعی شد تا ریشه یابی شود که چرا این افراد زمان انتخابات به مصداقی غیر از احمدی نژاد رسیدند. عموم دلایل آن بود که آنها به دولت نهم و شخص رییس جمهور انتقاد داشتند اما به لحاظ مبنایی و فکری اساساً با جریان فتنه مخالف بودند. عضو هیات رییسه مجلس در خصوص برخی اظهارنظرهای طیف حامی دولت مبنی بر خارج بودن نام احمدی نژاد از جریانات و دسته بندی های سیاسی، گفت: اخیرا برخی مطرح کردند که احمدی نژاد ورای دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب است. این حرف از پایه و بنیان رد می می شود چون حرف درستی نیست. عضو هیات رییسه مجلس در مورد غربالگری جریان اصولگرا که از سوی طیف خاصی مطرح می شود، تصریح کرد: نباید جریان اصولگرا را شقه شقه کرد و عیار 90 درصد، 80 درصد و ... برای هر کدام تعیین نمود. این یک بحث انحرافی است که از سوی افرادی دنبال می شود که می خواهند در جریان اصولگرا انشقاق ایجاد کنند. |
![]() |
![]() |
![]() |
ترجمه صریح استراتژی جدید خاتمی در اظهارات ضد انقلاب
|
![]() |
سيد محمد خاتمي كه مردم در روز 9دي ماه 88 وي را به عنوان يكي از سران فتنه اعلام كردند در حال تلاش براي بازگشت به داخل مجموعه حكومتي است و در اين راه به نظر به هر رسيمان پوسيده اي چنگ مي زند. ![]()
خاتمي سعي دارد تا با برداشتن بار گناه از روي دوشش، نشان دهد كه لقب فتنه گر براي وي به دليل تندروي گروه قليلي از اصولگرايان است.
سيد محمد خاتمي براي القاي اين امر كه اصولگرايان تند رو در صدد حذف وي هستند؛ مثل "دايه عزيز تر از مادر" را براي جبهه اصولگرايي به صورت كامل اجرا و اخيرا اعلام كرده است:«نگاه حذفی آنها محدود به اصلاحطلبان هم نیست بلکه بسیاری از کسانیکه مشهور به اصول گرایی هستند ولی چون خردمندند و انصاف دارند آنها هم باید حذف شوند!»
به نظر ترازوي انصافي كه خاتمي براي اصولگرايان خردمند به كاربرده است همان طفره رفتن و تأخير در اعلام برائت از جريان فتنه گر و سران آن است.
اما نكته جالب آنكه به نظر محمدخاتمي متأسفانه همچنان در صدد تئوريزه كردن خواسته هاي گردانندگان رسانه هاي ضد انقلاب است.
شاهد اين ادعا هم آن است كه برنامه هاي تحليلي راديو فردا رسانه وابسته به سيا بر اين نكته تأكيد مي شود كه عده اي به نام اصولگرايان تندرو در صدد حذف اصلاح طلبان و اصولگرايان معتدل هستند!
به اين قسمت از تحليل هاي ارائه شده در راديو فردا دقت كنيد::"از طرف ديگر (سخنان خاتمی) هم بايد هشداری باشد به اصولگرايانی که زير بار تندرو ها نمی روند و در گوشه و کنار مخالفت هايی با آنها نشان می دهند."
كليد واژه "تندرو" و سعي آنها براي تحميل نظرات بر بقيه بدنه اصولگرايي و حذف ديگران در واقع صريحا نشان مي دهد كه راديو فردا و خاتمي تنها از دو بلندگوي به ظاهر متفاوت كلمات مشابه رابيان مي كنند.
البته راديو فردا و تحليل گرانش براي خاتمي اين گونه سوت و كف زده اند:« (سخنان خاتمی) به عنوان يک تاکتيک بسيار درست است چرا که می تواند نتايج بسيار مثبت و مختلفی به بار بياورد.// ما اگر حرکتی که آقای خاتمی کرد و اين شرط و شروط سه گانه را طرح کرد، را به عنوان يک تاکتيک قلمداد کنيم، بسيار آموزنده بوده»
محمدخاتمي و راديو فردا فراموش كرده اند كه اين تندرو ها همان جمعيت كثير حاضر در 22بهمن و 9 دي 88 هستند كه خواستار اشد مجازات با وي بودند. |
![]() |
![]() |
![]() |
بازي جديد جريان فتنه
|
![]() |
با نگاهي هر چند گذرا به تحركات جريان فتنه به خصوص پس از حركت انقلابي 9 دي سال 88 از سوي ملت ايران، واقعياتي چند حاصل ميشود كه در اين زمينه نكاتي قابل طرح است: 1 - حالت اغما و يأس:
![]() اين حالت به حدي شرايط فتنهگران را بغرنج كرد كه هيچگاه نتوانستند از خيمه سنگين افكار عمومي عليه خود فرار كرده و برنامههاي از پيش طرحي شده خود در به راهاندازي سياه لشگر عليه مردم و انقلاب اسلامي را به پيش برند. اين شرايط به گونهاي بود كه حتي فتنهگران كه از چند ماه قبل با برنامهريزي وسيع خارجي و داخلي در صدد تحت تاثير قرار دادن 22 بهمن 88 بودند و حتي در پايگاههاي خبري وابسته به محافل صهيونيستي،انگليسي و امريكايي خود ، وعده «اتمام انقلاب اسلامي» در 22 بهمن را داده بودند نه تنها نتوانستند برنامههاي خود را عملياتي كنند كه حتي با رسوايي تمام، اعلام كردند كه ديگر «اقدام خياباني» براي آنان كارساز نخواهد بود. اين حالت ياس و اغما به حدي بود كه منجر به هو شدن پروژه «اسب تروا» مهاجراني و نبوي توسط ضد انقلاب خارجي و داخلي شد و آنان در ملاء عام اعلام كردند كه جريان فتنه زين پس بايد تدابير ديگري براي براندازي نظام دنبال نمايد. 2 - حالت سرخوردگي، انفعال و انشقاق: شكست سنگين جريان فتنه از جريان انقلابي كه نماد آن در توده ميليوني ملت در خيابانها و پاي صندوقهاي راي و .... در در دفاع از انقلاب و نظام اسلامي متجلي ميشود باعث ريزش شديد بدنه آنان شد. اين ريزش تا بدانجا رسيد كه از بدنه آنها تنها جريانات ضد انقلاب نظير بهائيت، تودهايها، وابستگان نهضت آزادي، جبهه ملي، منافقين، سلطنت طلبان، ماركسيستهاو... باقي مانده و صف ملت و فريب خوردگان از صف فتنهگران به كلي جدا شد. اين حالت باعث شد تا سران فتنه و اصحاب مياني آن كاملا با سرخوردگي روبرو شده و خلاء عميق فقدان پشتيباني سياه لشگر را براي خود جدي بگيرند. از سوي ديگر آنها نميتوانستند در برابر توهينها، تمسخرها و حتي كاريكاتورهايي كه از بيعرضگيشان در فضاي ضد انقلابي و رسانههاي وابسته به آنان منتشر ميشد مقاومت به خرج داده و به شدت منفعل شدند.بدنه ضد انقلابي باقيمانده خواستار رهايي از شكست جريان فتنه بوده و بيش از سران فتنه كه در كاخهاي شيشهاي شمال شهر تهران يا در سفارتخانههاي استعمار پير و... با هم جلسه ميگذاشتند، اين شكست و تحقير سنگين را حس ميكردند. از اينرو بود كه باصطلاح رهبران خود را به باد انتقاد و تحقير گرفته و بيكفايتي آنان را در ادامه مسير ضد انقلابي به رخ آنان ميكشيدند. طراحي كاريكاتور از سران فتنه كه در آن، تنها به بيانيه دادن پس از گذشت ساليان سال اكتفا كرده ،برخي ديگر از آنان نيز در ترس و لرز به سر ميبرند، از همين حالت حكايت داشت. از سوي ديگر اين حالت، باعث شد تا حمايتهاي بيروني كه به صورت ويژه از سوي آمريكا، صهيونيسم و انگليس شامل حال جريان فتنه بود نيز روندي نزولي و شيبي رو به افول تجربه كند. دشمنان رسمي جمهوري اسلامي پس از ناكارآمدي فتنهگران بود كه دست به تحريم اقتصادي - سلاح كهنه و زنگ زده هميشگيشان كه بيش از ايران خودشان را تحت تاثير قرار ميداد - يازيدند و بدين وسيله پيغامي ضمني به سران و اصحاب فتنه دادند كه شما كاري از پيش نبرده و ميتوان از اين پس شما را محذوف تلقي كرد. اين مشكلات باعث شد تا در ميان اصحاب و سران فتنهگران نيز انشقاق عمدهاي رخ داده و هر جريان، مقصر اصلي را تندروي فلان شخص يا بيعرضگي و عدم همراهي بهمان كس يا استراتژيها و تاكتيكهاي شخص ديگر بدانند. در اين مقطع بود كه با ترتيب دادن برخي محافل، دعوت از شخصيتهاي رأس فتنه، نشاندن آنها به دور يك ميز و گرفتن عكس يادگاري و انتشار آن در فضاي عمومي، اتاق فكر جريان در صدد برآمد تا به بدنه ضد انقلاب خود اميدواري دهد و باصطلاح انشقاقها و اختلافات را كتمان كرده و اميدواري - هر چند اندك براي در صحنه ماندن - به آنان تزريق نمايد. گو آنكه اين خود به رسوايي جديدتري براي آنان تبديل شد .تناقض ميان اخبار دروني اختلاف و شكاف فتنهگران با اخبار بيروني نشستهاي وفاق ميان سران، خود به جنجالي از درون جريان فتنه عليه راس اين جريان مبدل شد كه حتي بعضي از سران فتنه نيز با انتشار سخنراني و اعلام مواضع خود ،در دبروغي محض ، نشست وفاق را «اتفاقي»! و انتشار عكس آن را نيز «اقدامي نابخردانه» دانسته و سعي كردند از شدت فشار بدنه جريان، شانه خالي نمايند. 3 - حالت فرار به جلو: براي خروج از بن بست پديد آمده، سران جريان فتنه دست به تاكتيك جديدي زدند. اين جريان سعي نمودند، حداقلهاي ادامه حيات خود را براي «فرصت جديد» رهايي از بنبست اخذ نمايند. چنين بود كه به ساماندهي مجدد تشكيلاتي اقدام كرده و به سراغ پروژه ديگري به نام «زندانيان» خود رفتند. اين پروژه به گونهاي طراحي شده بود تا با دميدن در آن، افكار عمومي را تحريك كرده، روحيه عطوفت و دل رحمي ملت را به ميان كشيده و بدين وسيله نظام و انقلاب اسلامي را به چالشي كشند كه چه زندانيان برانداز را آزاد نموده و چه آنان را دربند نگاه دارد، توجهات به اين زاويه معطوف شده و از زاويه اصلي كه عمق فتنه جريان برانداز بود، غافل نمايند. در پس پرده نيز راس جريان، فرصت مييافت تا فشار افكار عمومي را تقليل داده، خود را ناصحي مشفق معرفي كرده و از ظرفيت بازيگر پنهان براي عدم مواجهه صريح با ايشان نيز جلوگيري بعمل آورد. اين طراحيهاي پيش گفته، تاكتيكها و استراتژيهايي بود كه بر روي كاغذ توسط اتاق فكر جريان فتنه تدوين شده و قرار بر آن بود تا مو به مو عملياتي شود، اما «بصيرت» عمومي ملت و «چشم به فرمان» بودن آنان نسبت به تعيين خطوط حركتي از سوي رهبر فرزانه انقلاب اسلامي - دام ظله - باعث شد تا همگي اين تاكتيكها و راهبردها در نطفه خفه شده و اساسا عمق فكري نيز نيابد تا چه رسد به عمق اجرايي آن. در اين حالت بود كه مردم و نظام اسلامي با خلق چند رويداد، عمق اقتدار، صلابت و استحكام خود را نسبت به دشمن بيروني كه به عنوان ملجاء و پناه سران فتنه بازيچه به شمار ميرفت، نشان داده و بدين وسيله قدرت ضربه نوازي و ضرب شست خود را به معرض ديد همگان نهاد. شكار عبدالمالك ريگي، عنصر خبيث و عامل مستقيم موساد و سيا در آلمان، استقبال تكان دهنده، تاريخي و پرشور مردم لبنان از رييس جمهور اسلامي ايران در بيخ گوش رژيم صهيونيستي، استقبال بينظير مردم، مراجع تقليد، علما و اعلام مهمترين مركز جهان اسلام از مقتداي بصير و هوشمند انقلاب اسلامي و نيز اجراي هوشمندانه و موفقيت آميز بزرگترين طرح اقتصادي كشور - هدفمندسازي يارانهها - در اوج آرامش و ثبات، همچنين غلبه دادن نگاه استراتژيك انقلاب اسلامي بر طراحيهاي پيچيده ديپلماسي دنياي غرب در نشست اخير 1 + 5 و دهها نمونه ديگر، پالسهايي جدي و دندان شكن به تاكتيكها و راهبردهاي دشمنان بيروني و فتنهگران داخلي بود. چنين بود كه نه تنها طراحيهاي گذشته آنان را با شكست مواجه كرد كه بار ديگر موجب شد تا آنان با تغيير دادن تاكتيك، به شكست جديدي اعتراف كنند، چرا كه در نزد اهالي سياست، نفس تغيير تاكتيك، خود به منزله اعتراف به شكست و دور زدني باطل در مسيري بنبست تلقي ميشود. 4 - حالت بازي چندگانه از تقابل تا تعامل: سران و اصحاب فتنه در گذر زمان از 9 دي 88 تا 9 دي 89 به اين نتيجه قطعي رسيدند كه ادامه يافتن حركت فتنه به صورت گذشته بيشك راهي كاملا به ته دره و سرنوشتي بيترديد مفتضحانه برايشان خواهد داشت. چرا كه از يكسو حتي منجر به تشديد اختلافات و انشقاقات دروني در راس جريان خواهد بود. از سويي ديگر نميتوان از ظرفيت تمامي افراد موجود در ميان اصحاب فتنه كه بعضي حتي در بدنه نظام - نظير مجلس و ... - حضور دارند بهره برد و از ديگر سو تيغ مواجهه مردم و نظام با آنان را كه منجر به حذف هميشگي آنان خواهد شد ، تيزتر خواهد كرد و نيز بدليل آزموده شدن و سوخته بودن اين راه، اقبال عمومي حتي در بدنه ضد انقلاب جريان نيز كسب نخواهد كرد. چنين شد كه تاكتيك جديد جريان فتنه بر چند محور استوار شد. اين محورها از «تقابل با نظام» - در شكل راديكالي آن - «آشتي و امتيازگيري از نظام» تا «تعامل با نظام اسلامي» در سطح خرد گسترش يافته است. در اين تقسيمبندي براساس روحيه و نوع جايگاه هر فرد يا جريان و نسبت آن با حاكميت، مسئوليتهاي متناسب تعريف شده و قرار است از ظرفيت هر موقعيت در جايگاه خود بهرهبرداري شود. طراحي اتاق فكر جريان فتنه در شيوه جديد به گونهاي تدوين شده تا از چانهزني با نظام براي بقاء حضور جريان فتنه در مناصب تا تعبيه شرط براي نظام نسبت به حضور مجدد در حاكميت و نيز بالا نگاه داشتن ابزار و چماق حركات راديكالي عليه نظام بر سر حاكميت - به زعم سران فتنه بازيچه - گسترش يابد. تا بدين وسيله - به گمان باطلشان - نظام نيز دچار سردرگمي نوع مواجهه با ايشان شده بدين ترتيب فضا براي ادامه جريان در لايهاي جديد فراهم آيد. چنين است كه از يكسو برخي از اصحاب فتنه حاضر در حاكميت با يكي از سران فتنه ديدار كرده و برخي ديگر براي ادامه چانهزني با نظام و ايفاگري نقش «موازن» از اين ديدار خودداري نمودند. همچنين در همين محور، "تنزل " فتنه عميق و پيچيده سال 88 از براندازي طراحي شده عليه نظام و جمهور مردم به دعواي دو تندرو! بر سر رياست جمهوري كه هر دو هم مقصر بوده و بايد تنبيه شوند! در دستور كار قرار گرفته است. در محور بعدي يكي از سران فتنه كه البته از روحيه «ترس» نيز برخوردار است و نمي تـوان كارهاي تند راديكالي را - هنگامي كه هيچكس از مردم او را همراهي نميكند - به وي سپرد، ميبايست با پررويي و وقاحت تمام بازي با نظام ترتيب داده وبه شرط و شروط با نظام اسلامي - كه خود قصد براندازي آنرا داشته و در اين راه متحمل شكست شده - پرداخته و بدين وسيله اولا در درون نظام و گروههاي اصولگرا تشتتي مبني بر احتمال سازش و پذيرش با بخشي از جريان برانداز را مطرح ساخته و حفره سياسي در يكپارچگي و يك صدايي ضرورت برخورد با فتنهگران پديد آورد و ثانيا: اين تهديد براي نظام پديد آيد كه در صورت عدم پذيرش شروط، فضا براي طيف راديكال مهيا شده و در آنصورت چماق آنان را كسي نميتواند مهار كند! در محور سوم هم براي حفظ تابلو تقابل با نظام اسلامي و نيز ادامه يافتن مستمريهاي بيروني - چه در قالب دلار و پوند و چه در قالب حمايتهاي سياسي و امنيتي و بينالمللي - ميبايست جماعت شعبان بيمخ فتنه وارد صحنه مجازي شده و به تحريك و اعمال حركات ساختار شكنانه بپردازند. اين سطح اما همچنانكه پيش از اين نيز بيان شد، نميبايست از سطح ادعا و تحرك در فضاي مجازي به سطح اجرايي و عملياتي بيروني كشيده شود چرا كه از آن سياه لشگر تعبيه شده نه لشگري مانده و نه قدرتي، اما صرف وجود چنين ظرفيتي به عقيده «بازيگر پنهان» و ديگر سران فتنه به عنوان بازار چانهزني با نظام اسلامي لازم و ضروري دانسته شده است. افتضاح تاكتيك چند گانه تعبيه شده جريان فتنه براي مواجهه با نظام اسلامي مستظهر به قدرت عظيم ملت ايران، بيش از آنكه نياز به تبيين و استدلال باشد واضح و آشكار است. جماعتي كه در اوج باصطلاح اقتدار و طمطراق خود كه با ابهام افكني در ميان مردم از آنان نيز جمعيت قابل توجهي به امانت گرفته - و البته نتوانست آنانرا حفظ نمايد - و دشمان بيروني را پابرهنه به حمايت و حتي اسم آوردن از آنان به وسط ميدان كشيده بود، نيز نتوانست اندك لرزشي در بناي مستحكم انقلابي نظام اسلامي پديد آورد، امروز و با تبديل شدن به «موش» بييال و دم و اشكم چه ميتواند از پيش برد؟ جرياني كه مردم مهر «باطل شد» را بر كل جريان آنان از رأس تا پيكر و بدنه در 9 ديماه 88 و 89 نواخت و نفاق نظرات شما عزیزان: ارسال توسط arman آخرین مطالب
|