وقتی قرار است 'تجمل گرایی'سبک زندگی ایرانیان شود

 
 

کهبه گزارش سرویس سیاسی رویداد، برخی از نکات مورد اشاره هاشمی در مطلبی که به عنوان "تعابیر متفاوت هاشمی از سَبک زندگی / عامّه ی مردم نه زاهدند و نه مُسرف" منتشر شده، به شرح زیر است و قضاوت انتشار آن در برهه ی کنونی و اینکه اکنون این موارد در زمان کنونی چه گفتمانی را میتواند ایجاد کند، به عهده مخاطبین باشد.

رفسنجانی چنین میگوید:

اصل حرف من این است، حالا اسمش را هر چه می خواهند بگذارند ، تجمل گرایی ، اشرافی گری ، دنیا طلبی یا هر چیز دیگر ، مردم با شعار که زندگی نمی کنند، من بعد از جنگ تصمیم گرفتم که با 60 ، 70 میلیارد دلار آن هم از منابع خارجی، کشور را از لحاظ تولید و رشد اقتصادی تکانی بدهم که فکر می کنم انجام هم شد، تمام زیر ساخت های اولیه مورد نیاز را ساختیم و کشور را از رشد منفی 5/5 درصد به رشد اقتصادی بالای 6 درصد رساندیم. حالا اگر مصرف مردم در این سالها زیاد شده باید بگوییم رشد تجمل گرایی؟ هرگز این طور نیست. قاطبه مردم قناعت دارند ولی آیا اگر رونق اقتصادی شود و ماشین و لوازم کهنه شان را نو کنند تجمل کرده اند؟ شاید باید روزی برسد که به مردم بگوییم یخچال نخرید و آنوقت می شود کارمان ضد تجمل گرایی ! من برای اصلاح تفکر جامعه در نگرش به دنیا، زندگی، مواهب طبیعی و واگذار نکردن به نیروهای ضدانقلاب، چنین برنامه‌های را مطرح کردم که فکر می‌کنم اگر غیر از این باشد، مسلمانان دوباره به انزوا برمی‌گردند و دشمنان اسلام همه صحنه‌ها را خواهند گرفت و نیروهای مخلص با آن تفکری که شما مطرح می‌کنید نمی‌توانند فرزندان خود را به دانشگاه بفرستند و عملا در سطح پایین به کارهای سخت بدنی و مشاغل کم‌ارزش مشغول می‌شوند و امور اساسی و مهم جامعه به دست افرادی می‌افتد که از جامعه و نظام رو به پیشرفت، با شعارهای عوام فریبانه و ساده زیستی و یا به عبارت بهتر زهد فروشانه، جامعه ای متوقف و رو به قهقرا بسازند.
حفظ مسلمانان در مقابله با کفار هزینه‌های گزافی می‌خواهد که حکومت اسلامی باید تأمین کند. باید تکنیک‌های روز تأمین شود. شرایط تحصیل بچه‌های مسلمانان فراهم شود. قبل از انقلاب و حتی اوایل پیروزی خیلی از بچه‌ها نمی‌خواستند درس بخوانند. الان شرایط به گونه‌ای است که کمتر خانواده‌ای پیدا می‌شود که نخواهد بچه‌هایش درس بخوانند. آیا می‌توانیم بگوییم انقلاب توقع مردم را بالا برد که همه می‌خواهند درس بخوانند؟ مگر می خواهیم در دنیای پر رقابت امروز برای همیشه ملتی توسری خور بمانیم که روز به روز بدتر می‌شویم.؟ آیا این درست است که به جوانان خود در عصر امروز شعار زاهدانه تحویل بدهیم و شاهد چشم حسرت آنها به ممالک دیگر باشیم.
زندگی حضرت امام را به عنوان الگو در نظر بگیرید. وقتی در قم طلبه بودیم، آقایانی بودند که در بیرونی‌ها زیلو و در اندرونی قالی می‌گذاشتند. ولی امام در بیرونی خود قالی گذاشته بودند. خانه امام هم بزرگ بود که بعد از ازدواج آقامصطفی، بخشی از آن را به ایشان دادند. انسان معتدل و در عین حال زاهد، عارف و فقیه بودند و می‌دانستند، چکار کنند. ما که نباید زهد فروشی را در جامعه رواج دهیم؛ چرا که امام هم می دانستند آدرس غلط به جامعه مسبب ترویج فرهنگ تصوف می شود نه عرفان اسلامی.
گفتنی است هاشمی رفسنجانی در سالهای ریاست جمهوری اش در یکی از خطابه های نماز جمعه تهران خطاب به مردم اعلام کرده بود: هر کس حقوقی کمتر از 500000تومان دارد تهران را ترک کند.

معلوم نیست جریان رسانه ای وی با این اندیشه های رفسنجانی چگونه وی را سکانداری خطاب میکنند که می تواند در برهه کنونی کشتی اقتصادی نظام را هدایت کند؟!


تحلیل شریعتمداری از «زرنگی ناشیانه» اصلاح‌طلبان/ دفاع از خدمات دولت‌ نهم و دهم

 

كهاين روزها كه دولت آقاي احمدي نژاد به دليل برخي از اقدامات و مواضع بيرون از دايره اصولگرايي با انتقاد و اعتراض دلسوزان و دغدغه داران اسلام و انقلاب روبرو شده است، شماري از مسئولان و دست اندركاران سابق و اسبق دولت هاي سازندگي و اصلاحات در حركتي هماهنگ با دشمنان بيروني، فرصت را غنيمت شمرده و به بهانه انتقاد از دولت، بغض هاي فروخورده و كينه هاي در سينه مانده خويش از ناكامي در فتنه آمريكايي- اسرائيلي 88 را بيرون مي ريزند. اين جماعت كه در دوران حاكميت خود بر قوه اجرايي كشور به اندازه چند صدم خدمات دولت كنوني به عمران و آباداني كشور را نيز نداشته اند و برخي از آنها در جريان فتنه 88 آشكارا دست به وطن فروشي زده اند، اصرار دارند انتقادات خود به دولت احمدي نژاد را با اعتراض ها و انتقادات دلسوزان و دغدغه داران اسلام و انقلاب همسو نشان بدهند! و با زرنگي ناشيانه اي در پي القاي اين توهم به افكار عمومي هستند كه مخالفت آنان با انتخاب دكتر احمدي نژاد در انتخابات رياست جمهوري نهم و دهم - و مخصوصا دهم- به اين علت بوده است كه پيشاپيش مسائل مورد انتقاد امروز اصولگرايان به دولت كنوني را مي ديده اند!! و خنده دار آن كه تعدادي از نوچه هاي دم دستي اين جماعت در برخي از مجامع و محافل با قيافه حق به جانب خطاب به مردمي كه با راي 25 ميليوني و مثال زدني خود آقاي احمدي نژاد را به رياست جمهوري انتخاب كرده بودند، مي گويند؛ «ديديد حق با ما بود كه مخالف او بوديم»؟!
و اما، اين ترفند اصحاب فتنه در حالي است كه انتقاد و اعتراض دلسوزان و دغدغه داران اسلام و انقلاب به دولت كنوني دقيقا نسبت به مواضع و مواردي است كه دولت به راه و روش مدعيان اصلاحات روي آورده است. به بيان ديگر، خدمات فراوان و كم نظير- و در پاره اي از موارد بي نظير- دولت احمدي نژاد را كه در هيچ سيستم محاسباتي با دولت هاي سازندگي و اصلاحات قابل مقايسه نيست نفي نمي كنند بلكه به حضور مؤثر حلقه انحرافي در دولت كه نسخه هاي همسو با مدعيان اصلاحات مي پيچد اعتراض دارند، يعني انتقاد اصولگرايان به برخي از اقدامات و مواضع دولت ادامه همان انتقادات و اعتراض هايي است كه به عملكرد دولت هاي سازندگي و اصلاحات داشته اند بنابراين، بديهي است انتقاد دغدغه داران اسلام و انقلاب و كساني كه دل در گرو مردم و منافع ملي دارند نه فقط با آنچه اين روزها از سوي مدعيان اصلاحات و برخي از اصحاب فتنه عليه دولت مطرح مي شود، كمترين همخواني و همسويي ندارد، بلكه اين دو نگاه انتقادي در دو نقطه كاملاً متفاوت قرار داشته و با يكديگر متضاد نيز هستند و در اين باره گفتني هايي هست؛
1- ابتدا بايد گفت حمايت يكپارچه و 25 ميليوني مردم وفادار به اصول و ارزش هاي نظام از آقاي احمدي نژاد- كه بسياري از هواداران ديگر نامزدها نيز پس از پي بردن به فريب سران فتنه به اين خيل عظيم پيوستند- نشانه هوشياري و دقت نظر آنها در گزينش نامزد اصلح بوده است، آنان به نامزدي رأي دادند كه آموزه هاي اسلامي و انقلابي، تأكيد بر دفاع از مستضعفين و منافع ملي، تصميم بر مقاومت در برابر باج خواهي بيگانگان، اصرار بر مقابله با رانت خواران و دهها آموزه ديگر از اين دست را نمايندگي مي كرد و در دوران تصدي شهرداري تهران، وفاداري خود به اين ارزش ها را نشان داده بود. بنابراين مردم در گزينش خود، از ميان نامزدهاي موجود، بهترين را برگزيده بودند و از اين روي، انتخاب آنها در خور تقدير بوده و هست. اما، بعدها، پس از مشاهده برخي از اقدامات و مواضع دولت دهم كه با آموزه هاي ياد شده همخوان نبوده و زاويه داشت، به همان اندازه كه اين مواضع با خط اصلي و اعلام شده فاصله گرفته بود، به انتقاد از دولت روي آوردند و اين اعتراض مردم نيز نه فقط مانند انتخاب قبلي ارزشمند تلقي مي شود، بلكه بارها بيشتر از آن در خور تقدير و تحسين است چرا كه اولاً؛ از حق گرايي، بصيرت و پايبندي آنان به اصول و ارزش ها حكايت مي كند و ثانياً؛ نشان دهنده آن است كه اصولگرايان برخلاف بسياري از مدعيان اصلاحات و سازندگي، در پيله تنگ نظرانه حزبي و گروهي گرفتار نشده و قبيله گرا نيستند كه آزادگي و آزادانديشي خود را با سرسپردگي و بردگي فلان حزب و قبيله و گروه تاخت بزنند و اين ويژگي يكي از خصوصيات برجسته انبياء و اولياء الهي و مردان و زنان آزاده و با بصيرت است. از اين روي، رأي دهندگان به آقاي احمدي نژاد هم در انتخاب ايشان و هم در انتقاد به برخي از مواضع و اقدامات دولت كنوني نه فقط هوشمندانه عمل كرده اند بلكه فراز برجسته و درخور تقديري از آزادگي خود را به نمايش گذارده اند، برخلاف كساني كه روزي داعيه خط امام(ره) داشتند و در سرسپردگي و بردگي حزب و قبيله خود تا آنجا پيش رفتند كه به پاره كردن تصوير حضرت ايشان، آتش زدن مسجد و اهانت به عاشورا، حمايت آشكار از اسرائيل، ائتلاف با منافقين و بهائيان و ده ها خيانت و جنايت ديگر نيز تن دادند و تازه امروز زبان به ملامت مردم اصولگرا و آزاده گشوده اند كه چرا مانند آنها قبيله گرا و برده نبوده اند؟!
2- مخالفت برخي از دست اندركاران سابق و اسبق دولت هاي سازندگي و اصلاحات با دولت احمدي نژاد نه فقط با انتقادات اين روزهاي اصولگرايان و دغدغه مندان اسلام و انقلاب و منافع مردم همخوان نيست بلكه نگاهي گذرا به علت مخالفت آنان به وضوح نشان مي دهد جماعت ياد شده با آن بخش از اقدامات و مواضع دولت هاي نهم و دهم كه اصولگرايانه، ضد استكباري و مردم دوستانه است مخالفت ورزيده و مي ورزند و نه با مواضع و اقداماتي كه اين روزها مورد انتقاد شماري از دلسوزان است.
و اما به جماعت مورد اشاره بايد حق داد كه از دولت كنوني عصباني باشند، چرا؟! پاسخ آن است كه احمدي نژاد منافع خصوصي و سيطره بادآورده بسياري از آنان را به نفع مردم بر باد داده است. دولت نهم، حلقه به هم پيوسته مسئولان كه مسئوليت ها را ارثيه خود مي پنداشتند و به يكديگر پاس مي دادند و از ورود نيروهاي تازه نفس و انقلابي به اين حلقه بسته جلوگيري مي كردند را شكست و راه را براي ورود نيروهاي انقلابي به مسئوليت هاي كليدي باز كرد. احمدي نژاد، با ورود به حياط خلوت رانت خواران، دست آنها را از برخي كانون هاي قدرت و ثروت كوتاه كرد، با سفرهاي استاني و پي درپي هيئت دولت، به اقصي نقاط كشور، فعاليت هاي عمراني و آباداني را از تمركز غيرمنطقي در تهران و تعدادي از شهرهاي بزرگ خارج كرد و برخورداري از امكانات نظام را به دورترين نقاطي برد كه تا آن هنگام پاي هيچ مسئول- حتي دست چندمي هم- به آنجا نرسيده بود. بيت المال را از انحصار جرياني كه فقط به شاخك هاي خود مي رسيد بيرون آورد و در ميان اقشار محروم و مستضعف جامعه كه تا آن هنگام كمتر مورد توجه بودند و يا اصلا مورد توجه نبودند، توزيع كرد. از مراكز علمي و تكنولوژيك با گشاده دستي حمايت كرد. در مقابل باج خواهي آمريكا و متحدانش ايستاد، افسانه هولوكاست را برباد داد و... آيا هر يك از اين نمونه ها به تنهايي نمي تواند خشم و كينه عميق جماعت ياد شده را در پي داشته باشد؟! جماعتي كه فقط يك قلم از وطن فروشي و جنايت آنها در فتنه آمريكايي-اسرائيلي 88 برملا شده است. همين جماعت كه امروزه اصرار دارند خود را در انتقاد از دولت كنوني با دلسوزان و دغدغه داران اسلام و انقلاب همسو جا بزنند، در مقابل تمامي اقدامات و مواضع ارزشمند ياد شده به شدت و با كينه توزي ايستادند. سفر به استان ها را حركت پوپوليستي ناميدند! ايستادگي در برابر باج خواهي آمريكا و متحدانش را ديپلماسي عوامانه خواندند! شكستن حلقه درهم تنيده مسئولان و سپردن مسئوليت ها به نيروهاي جوان و انقلابي را بي توجهي به پرستيژ كابينه دانستند!... اين كينه توزي ها كه قبل از برخي مواضع و اقدامات اخير دولت بوده است! بنابراين بدون كمترين ترديد مي توان نتيجه گرفت كه اعتراض ها و انتقادهاي امروزشان كينه هاي در سينه مانده ديروز است و هيچ همسويي و شباهتي با اعتراض و انتقاد اين روزهاي دلسوزان و دغدغه مندان اسلام و انقلاب و مردم ندارد و ديده اند و ديده ايم مردم مسلمان اين مرز و بوم هوشيارتر و با بصيرت تر از آنند كه اگر در دولت برگزيده خود انحرافي ديده و از آن دل بريدند، زمام امور كشور را به دست كساني بسپارند كه داغ ننگ خيانت به ملت را بر پيشاني دارند و با توجه به بصيرت و هوشياري مثال زدني مردم بايد خطاب به اين جماعت گفت؛
برو اين دام بر مرغي دگر نه
كه عنقا را بلند است آشيانه
3- و بالاخره، انحراف دولت كنوني از برخي آموزه هاي اسلامي و انقلابي و مردمي قابل انكار نيست و در اين ميان دست هاي حلقه انحرافي و نفوذ كرده در دولت به وضوح ديده مي شود. حلقه اي كه علاوه بر پيوندهاي نه چندان پنهان با جماعت ياد شده در مواضع و اقدامات خود نيز با آنان همسويي و همخواني دارد. كاش آقاي احمدي نژاد پاس رأي و حرمت انتخاب مردم را نگاه مي داشت و به قول دشمن پيمان دوست نمي شكست. مردم به احمدي نژاد 84 رأي داده اند و نه به حلقه انحرافي، بنابراين بايسته نبوده و نيست اعتماد مردم را كه امانت مقدسي در دست ايشان است به پاي يك حلقه انحرافي بريزد. آيا جناب احمدي نژاد نمي بيند كه هرچه به حلقه انحرافي نزديكتر مي شود، به همان اندازه از مردم و خط اصيل انقلاب فاصله مي گيرد؟

حسين شريعتمداري


 

روابط آلوده سياسي ـ اخلاقي کارگزاران بي‌بي‌سي فارسي

 

نفیسهانتخاب موضوع برنامه نوبت شما با اجراي نفيسه کوهنورد نيز متفاوت از شب‌هاي گذشته و در همين راستا ارزيابي مي‌شود. نفيسه کوهنورد که پس از رسوايي ارتباط صادق صبا با پونه قدوسي مجري سابق برنامه نوبت شما،‌ مورد جديد سردبير هوس‌باز بي‌بي سي فارسي محسوب مي‌شود، ملغمه‌اي از ارتباطات فاسد است که خود يک تنه دور جديدي از رقابت‌هاي غيراخلاقي را در استوديوي بي‌بي سي در لندن به‌وجود آورده است.

به گزارش سیرنیوز به نقل از وطن امروز؛ سابقه کوهنورد در دوران فعاليتش در تهران و استانبول پر است از ارتباطات پيچيده، فاسد و مشکوک با مقامات انگليسي و ترک که از او يک جاسوسه تمام عيار ساخته است. دامنه روابط غيرقانوني و مساله‌دار او به حدي بود که مدير کل مطبوعات و رسانه‌هاي خارجي وزارت ارشاد دولت خاتمي، در نامه‌اي به خوشرو، معاون اطلاع‌رساني دفتر رئيس‌جمهور، مراتب فعاليت غيرقانوني کوهنورد را به عنوان همکار شبکه CNN ترک به اداره کل روابط عمومي دفتر رياست جمهوري اعلام مي‌کند. کوهنورد پس از اخراج از روزنامه همشهري با روزنامه‌هاي شرق و اعتماد ملي همکاري مي‌کرد. نگاهي به سياهه فهرست پادوهاي بريتانيا در بي‌بي سي فارسي نشان مي‌دهد که عمده آنها در روزنامه‌هاي زنجيره‌اي کار مي‌کرده‌اند؛‌ روزنامه‌هايي که با وقاحت تمام پس از افتادن چند باره تشت رسوايي‌شان هنوز به فعاليت خود ادامه مي‌دهند. ارائه اين فهرست آلوده مشخص مي‌کند که چه کساني در شرق و اعتماد و چلچراغ و اعتماد ملي و ... علاوه بر گذراندن دوران کارآموزي مشق نوکري بيگانگان مي‌نوشته‌اند. در واقع اين رسانه‌ها در دوراني نسبتا طولاني کارگاه تربيت نيرو براي بي‌بي سي و صداي آمريکا بوده‌اند. آيا اين نشريات اکنون نيز چنين نقشي دارند؟ »وطن‌امروز» در سلسله گزارش‌هایی روابط آلوده سیاسی ـ اخلاقی عوامل بخش‌ فارسی تلویزیون دولتی انگلیس را گزارش می‌دهد. در این گزارشات سوابق افراد، ارتباطات و نحوه جذب و ارتقا در سیستم رسانه‌ای انگلیسی ارائه می‌شود. این گزارش که در روز یکشنبه 17 تیرماه» روزنامه وطن‌امروز» منتشر می شود، درباره «نفیسه کوهنورد» مجری برنامه نوبت شما این شبکه و ارتباطات آلوده سیاسی و خلاقی‌ای است که لازمه پیشرفت در بی‌بی‌سی است. جاسوسه‌اي به نام نفیسه کوهنورد نفیسه کوهنورد مجري برنامه نوبت شما بي‌بي سي فارسي، متولد دی ماه 1356 شهرستان ارومیه است. خانواده کوهنورد اصالتا ارمنی بودند که بعد از انقلاب مسلمان (سنی) شدند. البته اطرافیان و نزدیکان خانواده کوهنورد می‌گویند در پذیرش اسلام توسط این خانواده حرف و حدیث هایی وجود دارد. بعد از گذراندن دوران دبیرستان، تحصیلاتش را در دانشگاه شهید بهشتی تهران در رشته مدیریت بازرگانی ادامه داد. او می‌گفت هر کاری شدنی است، کافی است راهش را پیدا کنی. اغواگری و رابطه برای نمره لیلا یکی از همکلاسی‌های نفیسه در خاطراتش از دوران دانشگاه با نفیسه نوشته: «نفیسه هیچ وقت سر کلاس درس بویژه اگر استاد، مرد بود، به درس دقت نداشت. و می‌گفت مهم نمره است که من بلدم چطوری آن را بگیرم. او از هنر زنانگی‌اش خوب استفاده می‌کرد. وضع مالی خوبی داشت. لباس‌های شیک و خوب می‌پوشید و خیلی از پسرهای دانشگاه دنبالش بودند. ترم چهارم بود که با یکی از استادهای دانشگاه (به دلایل مختلف از ذکر نام استاد خودداری شده است) که در سازمان حسابرسی هم کار می‌کرد رابطه برقرار کرد و رابطه آنها بسیار نزدیک شد. بعد از گذشت مدتی نفیسه به عنوان دستیار استاد در سازمان حسابرسی مشغول به فعالیت شد». لیلا دوست دوره دانشگاهی نفیسه می‌گوید: «نفیسه همزمان که به عنوان دستیار استاد در سازمان حسابرسی فعالیت می‌کرد و با او رابطه داشت، با سایر اساتید دانشگاه نیز رابطه برقرار می‌کرد و با آنها راحت بود. این موجب عصبانیت استاد می‌شد». استاد مدیریت بازرگانی چند بار هم از نفیسه درخواست ازدواج کرده بود اما نفیسه به بهانه‌های مختلف از جمله اینکه پدر و مادرم با ازدواج با غیر همشهری‌ام مخالفند و باید آنها را راضی کنم، کار را به تاخیر می‌انداخت. لیلا می‌گوید وقتی به نفیسه می‌گفتیم این کار را با استاد نکن، می‌گفت «تازه تو آب نمک خوابوندمش اول پایان‌نامه‌ام رو می‌نویسه بعد اگه خواستم بهش اوکی می‌دم». بعد از گرفتن پایان‌نامه رابطه نفیسه و استاد سرد شده و رفته رفته به پایان رسید. لیلا می‌گوید: «استاد هر زمان نام نفیسه می‌آید با ناراحتی می‌گوید: «من شکست بدی را در زندگی‌ام تجربه کردم». من هم خیلی ناراحت می‌شم وقتی می‌بینم نفیسه اینقدر راحت از جنسیتش استفاده می‌کنه تا به اهدافش برسه. من به عنوان یک دختر از اینجور رفتارها متنفرم. نفیسه در واقع با هر کی بود و با هیشکی نبود. » ارتباط با بهروز چروک سمیرا از هم‌دوره‌ای‌های نفیسه می‌گوید: «ترم آخر دانشگاه، نفیسه با یکی از دانشجوها رابطه برقرار کرد که به بهروز چروک معروف بود. بهروز کلا آدم نچسبی بود و همه متعجب بودند که چرا نفیسه با او دوست شده است.» اما بعدا مشخص شد که بهروز مثل سایرین اصلا برای نفیسه مهم نبوده است. در واقع نفیسه از او به عنوان پله دیگری از پله‌های نردبان ترقی‌اش استفاده کرده است. کار در روزنامه همشهری هم به هیچ عنوان با رشته دانشگاهی او سازگار نبود اما نفیسه فقط و فقط به خاطر مطرح شدن به دنبالش رفت. بهروز چروک که نفیسه به قول خودش آن را تور کرده بود، بازاریاب یک مجله بود. نفیسه از طریق آشنایی با بهروز توانست با یک واسطه، با روزنامه همشهری آشنا شود. روزنامه همشهری در آن زمان نیازمند یک مترجم ترک بود که به ترکی استانبولی تسلط داشته باشد و بتواند برخی خبرها را در آن زمینه ترجمه کند. در یک جلسه که در کافه 35 گاندی برگزار شد قرار شد چند نمونه از کارهای ترجمه‌ای نفیسه مورد بررسی قرار گیرد و نتیجه را به او بگویند. بعد از مدتی کار نفیسه مورد تایید قرار گرفت و اولین مطلبی که به عنوان ترجمه از او پذیرفته شد درباره اردوغان بود. کار ادامه پیدا کرد و رفته رفته نفیسه وارد سرویس بین‌الملل صفحات لایی همشهری شد. بعد از اینکه جای پای نفیسه در روزنامه محکم شد رابطه نفیسه با بهروز چروک هم قطع شد. پیوند با بی‌بی‌سی بعد از مدتی نفیسه درست هنگامی که در روزنامه همشهری داشت به جاهای خوبی می‌رسید، با مرتضی رهبری (نام مستعار) کارمند شبکه بی‌بی‌سی فارسی در ایران آشنا شد و رفت و آمدهایش با او شروع شد. مرتضی رهبری، آن زمان مسؤول شناخت و گزینش جوانانی بود که زمینه کار و فعالیت برای دولت انگلیس را در ایران در زمینه‌های مختلف داشتند. او جوانان ایراني که توانایی کار و فعالیت برای انگلیس را دارند شناسایی و بعد از تحقیقات به قسمت مربوط (دفتر آموزش) معرفی می‌کند. بعد از آشنایی نفیسه با مرتضی رهبری؛ نفیسه به همه به اصطلاح موفقیت‌های خود پشت پا زد و خود را آماده کار در عرصه دیگری (کار برای انگلیس) کرد. دوره 3 ماهه تخصصی «اطلاعات و نفوذ» بعد از مدتی نفیسه توسط مرتضی رهبری به شخص دیگری به نام بهنام دفتری (مستعار) معرفی شد. او مسؤول دفتر آموزش خبرنگاران شبکه بی‌بی‌سی در تهران بود. بعد از معرفی، دوره آموزشی نفیسه در تهران خیابان ولیعصر، شروع شد. دوره آموزشی 6 ماهه بود. بعد از گذراندن دوره آموزشی و قبولی در آزمون‌های در نظر گرفته شده، فعالیت‌های نفیسه شروع شد. نفیسه در ابتدا مسؤول جذب و گزینش دانشجویانی بود که زمینه مخالفت با جمهوری اسلامی را داشته و از لحاظ تحصیلی نیز تخصص کافی برای انجام فعالیت‌های مورد نظر سازمان را داشته باشند. او ابتدای کار به سراغ دوم‌خردادی‌ها و دفتر تحکیمی‌ها رفت زیرا دوستان زیادی در آنجا داشت و می‌توانست خیلی سریع خودی نشان دهد. او خود را در طول این سال‌ها دوم خردادی معرفی کرده بود و خیلی‌ها در دانشگاه او را از طرفداران پر و پا قرص محمد خاتمی می‌دانستند. بعد از 6 ماه فعالیت، نفیسه توانست نزدیک به 20 نفر را به مرتضی رهبری معرفی کند. بعد از قبولی در این آزمون، همچنين گذراندن دوره 3 ماهه تخصصی «اطلاعات و نفوذ» که در آن نحوه رابطه با سفارت و ... آموزش داده می‌شد، نفیسه به عنوان مسؤول هماهنگی اعتراض‌های تجزیه‌طلبان کرد و ترک در آذربایجان و شهرهای آذري‌زبان انتخاب شد. هماهنگی تجزیه‌طلبان بهنام دفتری در ابتدای کار شخصی را به نام امیر مدرسی (مسؤول سابق هماهنگی اعتراض‌های تجزیه‌طلبان در شهرهای آذربايجان) به نفيسه معرفی کرد تا هماهنگی‌های لازم را جهت واگذاری مسؤولیت مورد نظر در آذربایجان انجام دهد. نفیسه بعد از یک هفته همه کارها را از امیر مدرسی تحویل گرفته و فعالیت خود را شروع کرد. ابتدای امر جلسات مختلفی با افراد سرشناس در بحث تجزیه‌طلبی گرفته شد و شورای تجزیه طلب‌های ترک متشکل از افرادی مانند پرویز محمدی، عیسی یگانه، سیف علی دلیری، عباس لسانی، سید حیدر بیات، علی حاج‌محمدی و ... تاسیس شد. همه جلسات شورای تجزیه طلب‌های ترک در محله قهرمان (محله‌ای که نفیسه در آن بزرگ شده بود) برگزار می‌شد. سپس قرار شد یکی از این افراد رابط وزارت خارجه انگلیس با ترکیه و دیگری رابط انگلیس با آذربایجان باشند. بعد از آن جلسه‌ای با تجزیه‌طلبان کرد نیز برگزار شد، افرادی مانند ابراهیم جهانگیری، عرفان تارین، اسماعیل زارعی، دلشاد جمشیدی، رضا امینی، نزار کوهستانی، کامیار روژهلات، خابات رسولی، هاوار بازیان و ... شورای تجزیه کردستان مستقل را تاسیس کردند. همه جلسات شورای تجزیه طلب‌های کرد نیز در یکی از ویلاهای دهکده بند برگزار شد. بعد از چند هفته با برگزاری جلسات مداوم، کارها ساماندهی شد. قرار شد سایر جلسات با حضور معاون نفیسه (قاسم اکبری) در ارومیه و نقده برگزار شود و وي گزارش جلسات را به نفیسه در تهران تحویل دهد. رابط‌های نفیسه با شوراهای تجزیه طلب کرد و ترک، رضا امینی و پرویز محمدی بودند. رابط سفارت انگلیس لو رفت با شدت گرفتن برخی حرکت‌ها، رفت و آمدهای رابط نفیسه (سهیلا) با سفارت انگلیس در تهران زیاد و زیادتر شد که در نهایت منجر به دستگیری وی گردید؛ سهیلا دانشجوی رشته زبان و اصالتا اهل کرمانشاه بود. نفیسه تا زمانی که شخص دیگری را جایگزین کند مجبور شد شخصا برخی فعالیت‌ها و حرکت‌ها را به سفارت انگلیس در تهران گزارش دهد، به همین دلیل رفت و آمدهای نفیسه به سفارت زیاد شد. ارتباط با دالتون، مأموریت در استانبول در یکی از این جلسات، دستیار ریچارد دالتون (سفیر وقت انگلیس در تهران) دستور نامه‌ای مبنی بر لزوم تقویت فعالیت‌های گروه‌های ترک و کرد زبان ترکیه در مقابل تحرکات ایران در منطقه را به نفیسه داد. در این دستورنامه مقرر شد نفیسه همه وقت خود را صرف گروه‌های مختلف تجزیه طلب استانبول کرده و بقیه کارها را به شورای هماهنگی تجزیه طلب‌ها در ایران بسپارد؛ نامه‌ای که نفیسه را مجبور می‌کرد فضای تازه‌ای در زندگی خود تعریف کند. به همین دلیل نفیسه وقت خود را صرف ترکیه و فعالیت‌های آن کرده و کار هماهنگی شورای تجزیه طلب‌ها در ایران را موقتا به معاون خود (قاسم اکبری) سپرد. کوهنورد طی 3 روز همه اسناد و مدارک و فعالیت‌ها را جمع‌بندی کرده و به «قاسم اکبری» واگذار کرد. بعد از آن همه کارهایی که در ارومیه و نقده انجام داده بود را به سفارت انگلیس در تهران تحویل داد تا آنها در جریان کامل فعالیت‌های وی در ارومیه و نقده قرار بگیرند. وی در راستای زمینه سازی برای سفر به ترکیه مجبور شد ایده و برنامه‌های جدیدی را طراحی کند تا مدیریت روزنامه همشهری را مجاب به پذیرش سفر به ترکیه و تهیه گزارش از آن کشور کند. او به دفتر مدیر رفته و اعلام کرد شبکه سی‌ان‌ان ترک ناب‌ترین خبرها را از ایران به ترکیه ارسال می‌کند و ما همیشه چند گام از آنها عقب هستیم برای همین لازم است فضایی مهیا شود که ما دفتری در استانبول داشته باشیم و ما نیز تازه‌ترین اخبار، مصاحبه‌ها و گزارش‌ها را از این کشور داشته باشیم. مدیریت روزنامه نیز بعد از 3 روز پاسخ مثبت خود مبنی بر فرستادن یک خبرنگار به استانبول را اعلام داشت و قرار شد نفیسه به صورت آزمایشی سفری به استانبول داشته باشد. مصاحبه و جلسه خصوصی با گل و اردوغان در ابتدای ورود به ترکيه نفیسه با رابطی که از قبل مشخص شده بود ملاقات کرده و هماهنگی‌های لازم جهت تشکیل جلسات مورد نیاز در استانبول را انجام داد. در کنار آن نفیسه با مقامات ترک نیز مصاحبه و گفت‌وگوهایی داشت. اولین مصاحبه نفیسه با مقامات ترک، با عبدالله گل بود و بعد از آن هم با رجب طیب اردوغان مصاحبه و گفت‌وگو کرد. سفر نفیسه به ترکیه و البته گزارش‌های او شک و شبهه‌های زیادی را در فضای خبرگزاری‌ها و رسانه‌ها به وجود آورد، زیرا حواشی گزارش‌ها و مصاحبه‌های نفیسه کاملا غیرعادی بود و در فضای کاملا خصوصی برگزار شده بود. به عنوان نمونه نفیسه بعد از مصاحبه با اردوغان، در بعد از ظهر همان روز، جلسه خصوصی یک ساعته با اردوغان داشت که موجب تعجب شده و سوال‌های زیادی را ایجاد کرد و سوال‌هایی که نفیسه از عبدالله گل و اردوغان پرسیده بود کاملا شخصی و بدون هماهنگی با دفتر روزنامه بود. گزارش‌ها و مصاحبه ها، در 2 روز متوالی انجام شده و او اضافه بر سازمان، مابقی روزهای هفته را در استانبول مانده بود. (در واقع نیاز به ماندن یک هفته‌ای برای نفیسه نبود. اما با اصرار یک هفته در ترکیه مانده بود.) سوال این بود که نفیسه در این مدت چه کار کرده است؟ برای اولین بار بود که یک گزارشگر زن ایرانی توانسته بود با مسؤولان بلند پایه ترکیه مصاحبه اینچنینی انجام دهد و جلسه خصوصی داشته باشد! فعالیت‌ها و جلسات مشکوک نفیسه در استانبول از دید نیروهای امنیتی ایران پنهان نماند و کار به جایی رسید که شایعه پناهندگی نفیسه به ترکیه نیز بر سر زبان‌ها افتاد. بعد از فشارها توسط نیروهای امنیتی، نفیسه مجبور به بازگشت به ایران شد. حتی در رسانه‌ها مطرح شد تحرکات نفیسه کوهنورد بوی جاسوسی برای ترکیه و انگلیس می‌دهد. انکار سفارت انگلیس با بالا گرفتن حرف و حدیث‌ها علیه نفیسه کوهنورد و متهم شدن نفیسه به جاسوسی برای انگلیس، دستیار ريچارد دالتون سفیر وقت انگلیس در تهران اعلام کرد که بین وزارت خارجه انگلیس و هیچ یک از خبرنگارهای داخلی (اشاره به نفیسه کوهنورد) هیچ‌گونه رابطه‌ای وجود نداشته و ادعاهای دستگاه امنیتی ایران کاملا بی‌اساس است. خبرگزاری‌ها و سایت‌های خبری نیز در واکنش به صحبت‌های سفارت انگلیس درباره نفیسه نوشتند: «ماموریت نفیسه به نام همشهری به کام بی‌بی‌سی». او بعد از بازگشت به تهران شخصی را به نام «مارال داشلی» به عنوان رابط خود با سفارت انتخاب کرد و همه گزارش‌های تهیه شده را از طریق وی به سفارت انگلیس منتقل کرد. رفته رفته حساسیت نسبت به نفیسه بیشتر شده و تحقیقات درباره عملکرد وی ادامه پیدا کرد. بعد از مدتی رسانه‌ها مطلبی را با عنوان رابطه و همکاری غیر قانونی نفیسه کوهنورد با شبکه غیرقانونی سی ان‌ان ترک منتشر کردند. با افشای روز‌افزون فعالیت‌های نفیسه، شایعه جاسوسی وی برای انگلیس و ترکیه نیز قوت پیدا کرد و سرانجام منجر به اخراج وی از روزنامه همشهری شد. خروج غیرقانونی از کشور بعد از مطرح شدن جاسوسی و ممنوع‌الخروج شدن نفیسه، فعالیت‌های او محدود شد تا بتواند در یک زمان مناسب از ایران خارج شده و به لندن برود. او ادامه فعالیت‌های خود مشغول بود و گزارش‌های خود را توسط رابطش «مارال» به سفارت می‌فرستاد و بارها و بارها به بهانه دیدار خانواده نیز به ارومیه سفر کرده و از نزدیک فعالیت‌های شوراها را نیز مورد بررسی قرار می‌داد. در یکی از سفرهایی که به نقده رفته بود «مارال داشلی» با نفیسه تماس گرفت و به وی گفت طبق اخباری که از سفارت به دست ما رسید احتمال دستگیری نفیسه توسط نیروهای امنیتی ایران شدت پیدا کرده به همین دلیل همه کارها را به معاون خود تحویل داده و بار سفر خود را برای رفتن به انگلیس ببندد. شخص رابطی که قرار شد نفیسه را منتقل کند (غضنفر) فردای آن روز به ارومیه آمد تا از همانجا کارها را هماهنگ کند زیرا خطر بازگشت نفیسه به تهران زیاد بود. به علت ممنوع‌الخروج بودن، نفیسه مجبور شد به صورت قاچاقی و غیر قانونی از ایران سفر کند. نفیسه در خاطراتش سخت‌ترین لحظات خود را آواره بودن در کوهستان‌ها برای گذر از مرز و فرار از ایران می‌داند. او می‌گوید: «سخت‌ترین لحظه‌های عمرم، فرار از ایران و رفتن به دیار غربت بود. آن هم با آن وضعیت اسفناک و دشوار. اما غضنفر واقعا به من کمک کرد. او بسیار به من روحیه داد و انصافا حق بزرگی بر گردن من دارد. او آنقدر به من در سختی‌های کوهستان لطف کرد که هیچ وقت نمی توانم آن را جبران کنم». حضور در لندن بعد از فرار به ترکیه، نفیسه به لندن رفته و در آنجا با «مهشید نادری» آشنا شد. مهشید نادری مسؤول آموزش و هماهنگی زنان فارسی زبان در رسانه‌های لندن است. او بعد از شناسایی و مصاحبه با زنان و دختران فارسی‌زبان تشخیص می‌دهد که هر یک از آنها در چه قسمتی مشغول به فعالیت شوند. البته ابتدای امر به ظاهر از بخش رادیو و تهیه گزارش‌های کوتاه شروع می‌شد. نفیسه بعد از رفتن به لندن که بنا به سفارشات با مهشید نادری آشنا شده بود، مهشید او را با نادر سمیعی آشنا کرد. نادر مسؤول دفتر گروه فعالیت‌های تجزیه‌طلبان در لندن (چشم روباه) بود. او با پوشش خبرنگار آزاد و گردشگری و... ایرانیانی را که برای سیاحت به لندن می‌آمدند جذب و در نهایت آنها را تشویق به کار در انگلیس و تشکیل خانواده و گرفتن اقامت در لندن می‌کرد. مسؤول دفتر جذب تجزیه‌طلب‌ها در استانبول بعد از آموزش، نفیسه کار خود را از همان لندن شروع کرد و بعد از 4‌ماه به عنوان مسؤول دفتر جذب و گزینش و فعالیت‌های تجزیه‌طلب‌ها در استانبول معرفی شد. دفتر استانبول چند هفته‌ای می‌شد که مسؤول نداشت و نادر، نفیسه را به عنوان مسؤول آن معرفی کرد. بعد از گذشت یک هفته نفیسه به همراه «غضنفر» تحت عنوان خبرنگار به استانبول سفر کردند و اتاقی در هتل جواهر در محله «شیشلی» رزرو کردند تا بتوانند در فرصت مناسب خانه مناسبی برای اقامت دست و پا کنند. نفیسه برای جبران لطف‌هایی که غضنفر به او داشته بود، غضنفر را به عنوان معاون خود معرفی کرد تا باز با کمک او بتواند کارهای خود را جلو ببرد. بعد از گذشت یک هفته غضنفر خانه‌ای 50 متری در یکی از کوچه پس‌کوچه‌های خیابان استقلال در میدان تقسیم، دست و پا کرد. در طول مدت یک سال 5 نفر از توریست‌های ایرانی که به استانبول سفر کرده بودند جذب بی‌بی‌سی شده و نزدیک به یکصد نفر عضو گروه‌های تجزیه‌طلب ‌ترک و کرد شدند. در کنار این کارها برخی گزارش‌ها و خبرها نیز برای رادیو بی‌بی‌سی ارسال شد تا پوشش خبرنگاری همچنان حفظ شود. فعالیت با نام مستعار نام مستعار نفیسه در استانبول «لیلا باغچه‌لی» بود. در تمام این مدت غضنفر در کنار نفیسه (لیلا باغچه‌لی) بود و رابطه نفیسه با غضنفر به شکلی بود که همه فکر می‌کردند آنها زن و شوهر هستند. نفیسه 4 سال با غضنفر در کنار هم زندگی کردند اما بنابه گفته غضنفر هیچگاه تصمیم به ازدواج نگرفتند. غضنفر معتقد بود ازدواج متعلق به کشورهای جهان سوم است. او همیشه می‌گفت: وقتی می‌شود کنار هم زندگی و مشکلات روحی و جسمی همدیگر را رفع کرد بدون اینکه زیر بار تعهد و مسؤولیتی بروی، چرا خودت را محدود کنی؟ اما برخی افراد جذب شده بعدها ادعا کردند که با شخصی به نام غضنفر آشنا شده و او به شیوه‌های مختلف آنها را اغفال کرده و با آنها رابطه برقرار کرده است. حتی برخی از آنها ادعا کردند بچه‌هایی که در شکم دارند از غضنفر بوده که خود را خبرنگار بی‌بی‌سی معرفی کرده است. با بالا گرفتن اعتراض‌ها مسؤولان لندن‌نشین مجبور شدند برای آرام کردن اوضاع غضنفر را از قسمت مربوطه منتقل کنند. اما سعید وطنخواه که مسؤول جذب و گزینش کارمندان بی‌بی‌سی است و مدتی نیز در استانبول بوده و عملکرد نفیسه را از نزدیک دیده بود به همین دلیل به نادر سمیعی گفت که نفيسه را برای کار در بی‌بی‌سی در نظر گرفته است. نادر هم با درخواست سعید موافقت کرد و قرار شد نفیسه به لندن منتقل شود. گروه بهایی جوانان بدون مرز ساناز قاضي‌زاده خبر پذیرش در بي‌بي‌سي را به کوهنورد می‌دهد. ساناز خواهر فرناز قاضی‌زاده (مجري بي‌بي‌سي فارسي) است. او در حال حاضر هم در شبکه بی‌بی‌سی فارسی و هم در شبکه من و تو در برنامه من و تو پلاس مشغول به فعالیت است. نفیسه با ساناز قاضی‌زاده از طریق گروه بهايي «جوانان بدون مرز» آشنا شد. ساناز قاضی‌زاده یکی از ناظران گروه «جوانان بدون مرز» در لندن بود. فعالیت‌های ساناز قاضی‌زاده (یکی از ناظران گروه جوانان بدون مرز) و گروه «چشم روباه» در برخی قسمت‌ها با هم مشترک است و هر از گاهی مسؤولان گروه‌ها در جلسه‌ای موسوم به «ژورنالیست‌های لندنی» گرد هم جمع می‌شوند تا سر موانع پیشبرد اهداف مشترک گروه‌ها صحبت کرده و مشکلات به وجود آمده یا مشکلات احتمالی آینده را مورد بحث و بررسی قرار دهند. بهزاد بلور و علی همدانی؛ 2 شرور بعد از انتقال از استانبول به لندن، نفیسه به همراه مهشید نادری به ساختمان بی‌بی‌سی رفت و بعد از تکمیل پرونده و مشخصات و... وارد استودیوی بی‌بی‌سی شد. قرار شد نفیسه تا یک‌ماه آزمایشی باشد و بعد از گذشت دوره آزمایشی و آشنایی با کار، در صورت صلاحدید فعالیت خود را شروع کند. نفیسه در خاطرات خود از روز ورود به دفتر مرکزی شبکه بی‌بی‌سی اینگونه یاد کرده است: «علی همدانی و بهزاد بلور روز اول یه جوری با من روبه‌رو شدن که انگار 10 ساله رفیق فابریک همدیگه‌ایم اما فرناز با اینکه من خواهرشو می‌شناختم خیلی سخت و یخی برخورد کرد. بعدا فهمیدم که فرناز کلا اینجوریه و تو بی‌بی‌سی فقط با چند نفر (مسعود بهنود، عنایت فانی و صادق صبا و...) خوبه و بقیه را اصلا محل نمی‌ذاره. منم کلا سعی می‌کنم زیاد دم پرش نباشم». علی همدانی، دوست‌پسر فرن تقی زاده(از مجريان بي‌بي‌سي) است و مدت‌هاست که با هم رابطه دارند. علی همداني یک خانه 65 متری در خیابان «نیوگیت» دارد و فرن بعد از اینکه رابطه‌اش با بهزاد بلور در سال 2010 به هم خورد در خانه علی همدانی زندگی می‌کند. افتضاح فرن تقی‌زاده با بلور علت قطع رابطه فرن با بهزاد هم حامله شدن فرن در‌ماه سوم رابطه شان بود. بهزاد اصرار به نگهداشتن بچه داشت ولی فرن بچه را بدون اطلاع بهزاد سقط کرد. کار به شکایت و دادگاه کشیده شد و در نهایت رابطه بهزاد و فرن به هم خورد. بعد از گذشت چند هفته رابطه نفیسه با علی همدانی صمیمی‌تر شد. ابتدا این رابطه در حیطه کاری بود اما بعد از اینکه چند سفری نفیسه با علی همداني به استانبول رفتند این رابطه از حالت کاری فراتر رفته و حالت صمیمانه‌تری به خود گرفت. نفیسه در خاطرات خود پرده از این ارتباط برداشته و می‌گوید: «آقاجون درست زمانی که داشتم حاضر می‌شدم گزارش علی رو بگم از بالا پیام اومد که خود محترمشون هم پشت سر من مشغول خوردن نخودچی‌هاست. حتی با فتوشاپم نمی‌شه برش داشت. دست آقای زوبین‌خان هم درد نکنه با شکار این خنده بدجنسانه علی در پشت صحنه». رابطه فاسد زیگزاگی در تمام مدتی که علی همداني و نفیسه در استانبول بودند، نفیسه به او بسیار نزدیک شد. آنها خانه‌ای 70 متری در خیابان Istiklal Caddesi گرفتند و مشغول کار شدند. در طول مدتی که علی و نفیسه در استانبول بودند، چندباری بهزاد هم به استانبول آمد اما رابطه علی و نفیسه بسیار نزدیک‌تر از آن چیزی بود که بهزاد فکرش را می‌کرد. صمیمی شدن علی با نفیسه یک طرف، کمرنگ شدن رابطه علی با فرن نیز قسمت دیگر ماجرا بود. تا حدی که موجب قطع‌شدن رابطه فرن با علی شد. فرن داستان و جریان قطع رابطه‌اش با علی همداني را در پاسخ به سوال آذر نویدی (یکی از دوستان فیس‌بوکی فرن) که پرسیده بود چرا با علی همدانی زندگی نمی‌کنی؟ اینگونه توضیح داد: «بعد از اینکه علی و نفیسه به استانبول رفتند، رابطه‌شون خیلی نزدیک شده، با هم خونه گرفتن و پیش هم زندگی می‌کنن. من، علی رو خیلی خوب می‌شناسم محاله پیش دختری باشه و راحت بخوابه. تازگی‌ها هم یه پیام به بهزاد فرستاده که توش نوشته، این فنچی که پیش منه (نفیسه) دیگه مال من شده شما بپا الهام از دستت نپره (الهام صیادی کارمند تازه‌وارد بی‌بی‌سی که به تلفن‌های بیننده‌ها پاسخ می‌دهد). بهزاد پیامو نشونم داد. اولش خیلی عصبانی شدم ولی بعدش منم حسابی حالشو (علی) گرفتم. شب جات خالی با بهزاد رفتم خونشونو و کلی با هم خوردیم، خوندیم، رقصیدیم و تا صبح با هم بودیم. بعدش منم یه پیام برای علی همداني فرستادم که آن موقعی که تو در کنار فنچتی منم در کنار مرغ عشق دیگه‌ای در حال عشق‌بازی‌ام. اگر تو فکر می‌کنی خوشگل‌تر از من هم وجود داره من هم فکر می‌کنم بالیاقت‌تر از تو هم هست. بعدشم هرچی زنگ زد جوابشو ندادم. چند باری هم که اومده لندن، اومدمنت‌کشی اما دیگه تحویلش نگرفتم. بدبخت اونقدر ندید بدید شده که به نفیسه میگه فنچ. اگه نفیسه فنچه پس عمه 65 ساله منم آهوه». بعد از اینکه نفیسه به لندن آمد مشخص شد علی را به عنوان جایگزین خود در استانبول معرفی کرده است تا رابطه‌اش را با علی به نوعی به هم بزند. علی همداني بعد از این همه مدت متوجه شد در واقع او نبوده که نفیسه را تور کرده بلکه این نفیسه بوده که برای رسیدن به اهداف خودش از علی استفاده کرده است. نفیسه در حالی به لندن آمد که علی همداني به عنوان جایگزین نفیسه معرفی شده و مجبور شد چند سال دیگر در استانبول باقی بماند. نفیسه بعد از بازگشت مسؤول تهیه و جمع‌آوری اخبار تجزیه‌طلبان و اعتراض‌های آنها در ایران، ‌ترکیه و عراق برای بخش خبری شد. او خبرهای مورد نیاز را تهیه و تدوین کرده و در نهایت به بخش خبری تحویل می‌داد. نفیسه در این مدت به نیما اکبرپور و بهزاد بلور نزدیک شد. سفر آنتالیا بعد از یک‌ماه به نفیسه ماموریت داده شد همراه بهزاد بلور به آنتالیای ‌ترکیه برای تهیه گزارشی درباره انتخاب دختران زیبا در مراسمی که در آنجا بود، بروند. در طول سفر نفیسه به بهزاد بسیار نزدیک شد و قرار شد بهزاد او را با نیما اکبرپور بیشتر آشنا کند. در همان سفر بهزاد قرار یک پارتی را در خانه نیما گذاشت و قرار شد بعد از بازگشت از آنتالیا یک پارتی در خانه نیما اکبرپور با هزینه بهزاد برگزار شود. بعد از بازگشت از آنتالیا بهزاد و نفیسه به پارتی‌ای که در خانه نیما تدارک دیده شده بود، رفتند. در آنجا نفیسه توانست به اصطلاح نیما را تور کند. نیما در وب‌سایت شخصی‌اش درباره نفیسه اینگونه نوشته: «نفیسه برخلاف قیافه ساده و ساکتش دختر شاد و شلوغیه. پارتی‌ای که توش نفیسه نباشه صفایی نداره. من از اینکه باهاشم خیلی خوشحالم». همخانگی با معاون چلچراغ نفیسه در حال حاضر در خانه نیما زندگی می‌کند و به سفارش نیما چند ماهی است که مجری برنامه نوبت شما شده است. خود نیما هم هر از گاه که نفیسه برنامه نوبت شما را اجرا می‌کند در کنار او کامنت‌های مخاطبین در سایت بی‌بی‌سی و نظراتشان را در وبلاگ‌ها بررسی می‌کند. نیما اکبرپور مجری برنامه کلیک با موضوع فناوری است. نیما اکبرپور متولد ۶ اسفند ۱۳۵۳ در لاهیجان است. وی تحصیلاتش را در رشته مهندسی کامپیوتر و در گرایش نرم‌افزار در دانشگاه آزاد اسلامی واحد لاهیجان به پایان برده‌است. نوشتن را به طور جدی با وبلاگش «عصیان» آغاز کرد و در هفته‌نامه چلچراغ ادامه داد. آخرین مسؤولیتی که در این هفته‌نامه داشت معاونت سردبیری و چند ‌ماه هم به عنوان جانشین سردبیر بود. نیما اکبرپور با صادق صبا و عنایت فانی رابطه بسیار نزدیکی داشت. ستار سعیدی در وبگاه شخصی خود درباره نحوه پذیرش نفیسه به عنوان مجری برنامه نوبت شما، نوشته: «اگر نیما نبود، نفیسه عمرا مجری برنامه نوبت شما می‌شد. انص


تاریخ: دو شنبه 18 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط arman

جایی برای بازپروری خاندان هاشمی !؟



کهاینجا ایران است، هرکسی حق دارد اظهار نظر کند حتی مجرمی که آگاه از جرم خویش و مشوق دیگران در انجام جرم و فتنه است، اینجا ايران است جايي که مي تواني حتي در زندان هايش اظهار عقیده و نامه نگاری کنی و صدا و نوشته ات بدون هیچ مانعی در رسانه های دشمن دیرین کشور پخش شود.


به گزارش سیرنیوز به نقل از فرهنگ نیوز؛ اینجا زندان محل بازپروری معدود اشخاصی است که جرمشان هم صدایی با معاندان کشور است و به بودن در کانون بازپروری نیز افتخار میکنند، اینجا مجرمین در زندان برای همکیشان و همفکران خود دعا میکنند تا شاید آنها نیز بتوانند طعم شیرین تربیت صحیح را در جامعه خودساخته بچشند، اینجا زندانهایش را دانشگاه می نامند چون طعم واقعی دانشگاه که هیچ، حتی مدرسه را نیز نچشیده اند، اینجا هیچ کس قیم کسی نیست و فقط یک خاندان است که مدعی قیومیت نظام و انقلاب و کشور را دارد و یک نفر از این خانواده قیم همبندان خویش است اما دیگران هیچ دلسوزی برای آنان نمی کنند، اینجا مردم فهیم و آگاهند و سره را از ناسره تشخیص میدهند یعنی اگر کسی میگوید اینجا آزادی حاکم است نمی تواند بگوید با تمامی فشارها و محدودیتها توانستم این نامه را بنویسم. چون گفته اند دروغگو کم حافظه هست و دیرفهم. نامه ات را خواندم نوشته ای : " اینجا زندان است با فشار‌ها، محدودیت‌ها، سختی‌ها و دشواری‌هایش. جدایی مادران از کودکان، جدایی همسران از یکدیگر، جدایی خواهران و برادران، خانواده‌های متلاشی. نوعروسانی که طعم زندگی مشترک را نچشیده روانه زندان شده‌اند"، اما جایی که من هستم زندان نیست و تو هم میتوانستی از این موهبت الهی برای همیشه برخوردار باشي ، نه از رانت خاندانت، که آن هم آخرعاقبت خوبی برایت نداشت ولی خوشحالم توانستي قسمتی از نتیجه ناملایمات جامعه ساخته شده در دوران سازندگی و خفقان پدرت و اصلاحات حاصل از آزادي بي قيد و شرط پدر زاده ات را مشاهده نمایی ، فراموش کرده ای در صفحه حوادث مجله زن روز چه مطالبی می نوشتی، از خیانت معدود زنان به خانواده و مشکلات به وجود آمده از شرایط اقتصادی تحمیل شده به خانواده ها، نوعروسی که قاتل مادرشوهر گردید، زنی که قربانی خشم بدبینی شوهر و مادرشوهرگردید، مادری که عشق نامشروع از او یک قاتل ساخت و ... خب اینان کسانی هستند که تازه به چشم توانسته ای ببینی و مطمئن هستم که تو در بند اینان نیستی که اگر اینگونه بود نمی توانستی دست به قلم ببری چون خود قلم آنان میشدی. "مادران سالمندی که به دلیل داشتن فرزندانی با گرایش سیاسی خاص و یا دیدار با آن‌ها اکنون اینجا هستند" اما جایی که من هستم مادران سالمند در کنار خانواده شان گرم و صمیمی هستند و هرکس در خانه خود به هرگرایشی مشغول زندگی است. اما اگر آنگونه هم باشدکه نوشتی اف بر قوه قضاییه که مادرت را به خاطر فرار برادرت و جرم مشهود تو و خانواده ات در جامعه آزاد گذاشت و تو اکنون داعیه دار عدالت در زندان شده ای که چه بسیار زنانی که از نعمت مرخصی بی بهره هستند با وجودی که اکنون باید مادرت در کنارت مراقب احوالات روحی ات در زندان بود. "مجازات خانواده‌ها به خاطر زندانیان و مجازات زندانیان به خاطر خانواده‌ها، قطع ملاقات‌ها، قطع تلفن‌های ضروری و تحمیل شرایط سخت‌تر و فشار بیشتر با هدف سخت‌تر کردن و غیر قابل تحمل‌تر کردن زندان" اما جایی که من هستم خانواده مجرمان به جرم عضوشان واقف ولی از آزادی کامل در دیدار زندانیان خود برخوردارند، در این جمله ات باز متوجه تبعیض بین خاندان هاشمی و دیگر خانواده های زندانیان میشوم چون در این مدت که تو به زندان رفته ای هر روز پدرت برای این و آن گروه و حزب تعیین تکلیف میکند نامه های خواهرت فاطمه از سایتهای انگلیس نشین و شبکه های هم کاسه هایتان در انگلیس و آمریکا و اسرائیل مخابره میشود، خب این که دیگر گله گی ندارد باید مفتخر به لابی گری و استفاده از شبکه بزرگ خاندانتان باشید که چنین فضایی را برای شما فراهم آورده است. اما با این همه ما متوجه نشدیم که تو بالاخره در بند سیاسی هستی یا مجرمین. اما قبول می کنیم تا الان همه زندان را به راحتی دور زده ای و برای خودت تیم و گروه و حزب درست کرده ای این هم از صدقه سر زندانهای جمهوری اسلامی هست که نشان دهد که نه در زندان و نه در خارج از زندان خاندان هاشمی هیچگونه محدودیتی ندارند. اینجا آزادی حاکم است: "برگزاری جلسات درباره موضوعات روز و در حیطه‌های متفاوت، جلسات برای برنامه ریزی آینده، برگزاری جلسات برای اداره بند و تصمیم گیری در مقابله با فشار‌ها و محدودیت های حاکم در زندان، دادن بیانیه‌های اعتراضی، حرکت های اعتراضی و جمعی، سرودخوانی و شعار برای بیان اعتراض" با اين جمله ات کاملا موافقم خیلی هم خوشحال شدم که حداقل خودت اقرار کردی که همیشه دنبال درست کردن خانه تیمی و حزب و گروه و دسته هستی و حتی شعارهایت را هم خودت درست میکنی یاد میدان ونک افتادم که برای گرفتن ساندویچ مجبور شدی بجای صف ساندویچی در صف اغتشاشگران بیاستی و بجای درخواست ساندویچ شعار میدادی و فقط نمیدانم چرا میان دو انگشتت پول نبود تا به صاحب ساندویچی بدهی آن را هم شاید فراموش کرده بودی یا حساب دیگری!؟ با ساندویچ فروش داشتی، نوشتی فضای محدود حاکم بر زندان، گفته بودند دروغگو کم حافظه هست اما حداقل به تیتر خودت رحم میکردی و نمیگذاشتی ابتر بماند اما مشکلی نیست میرویم ببینیم چه خبرهست در حیاط خلوت خانه ات. اینجا دموکراسی حاکم است: "هر کسی یک رای دارد، همه به طور مساوی و با انگیزه‌های قوی در تصمیم گیری‌ها مشارکت می‌کنند و رهبر و قیم وجود ندارد و هر کسی آزادانه نظر خود را بیان می‌کند" خب این از محاسن جمهوری اسلامی است که در کوچکترین اتفاقات هم حق رأی را به ولی نعمات خود می سپارد حتی در زندان، اما نوشتی که رهبر و قیم وجود ندارد، تو خود را چگونه قیم دیگران میکنی که برای آنان طلب مرخصی می کنی. نکند تعبیرت از چنین مطلبی خیرخواهی و دلسوزی برای دیگران است که اگر اینگونه بود برادرت 3سال فراری نبود و مادرت مردم را به اغتشاش و آتش زدن کشورشان تشویق نمیکرد. اینجا گفت و گو حاکم است: "مسلمان، مسیحی، بهایی، لائیک، جنبش سبز، مجاهدین، چپ و… اینجا همه به عقاید هم احترام می‌گذارند" دلسوزان زیادی مسلمانان را از آنچه تو نام بردی جدا کردند ، همفکرانت همیشه با همان نعره های عوام فریب و سینه چاک خود از مسلمان بودن بهائیان ، جنبش سبز و مجاهدین و چپ و... دم زدند. با اين وجود به قول شیخ مهدی خوشم به هوشت حرفی گفتی که سه سال منتظر بودیم تا یک نفر اقرار کند. اینجا دانشگاه است: "چیزهایی می‌بینی و می‌شنوی و یاد می‌گیری که در هیچ کلاس و جمع و جلسه و همایشی قابل مشاهده و لمس و درک نیست" این مردم با هزینه های زیادی در پی رسیدن به مدارج عالیه با تحصیلات دانشگاهی هستند اما مشخص شد که تو دانشگاه را تا به امروز به صورت واقعی درک نکرده ای، جایی که مدرک فقط هدف نیست و همفکری و رسیدگی به مشکلات هم نوع و جامعه اصلی ترین دغدغه قشر تحصیل کرده است نه جایی برای براندازی و فتنه گری، اساس چنین جایی اقتضاء میکند تا ببینی پیرامون تو در جامعه ای که پدرت بدعت گذار اشرافی گری بود صدای غم گرفته قشر آسیب پذیر جامعه را بشنوی و این از محسنات هم نشینی با اینان است. در پایان نامه ات نوشته ای: "تا زمانی که به زندان نیامدی نگران هستی که به کجا می‌روی؟ آیا عمرت تلف خواهد شد و ممکن است رعایت چیزهایی را بکنی تا پایت به زندان باز نشود. ولی وقتی آمدی و علی رغم بودن در قفس این همه تاثیر گرفتی نه تنها رنج زندان را به راحتی تحمل می‌کنی بلکه بعد از آزادی مصمم‌تر و محکم تر به راهت ادامه خواهی داد. چرا که زندان دیگر ترسی ندارد و حتی گاهی برای تجدید خاطرات و دیدن یاران روزهای سخت دلتنگ هستی." این مطلبت من را به یاد کودکانی می اندازد که برای رفتن به کلاس اول باید حتماً پیش دبستانی را بگذرانند ولی آنقدر که به مادرشان دلبسته اند که فکر ندیدن مادر و با او نبودن آزارشان میدهد و از مدرسه فراری هستند، کاش قبل از اینکه وارد جو سیاسی می شدی، آموزش های بیشتری می دیدی و بجای کلاسهای ویژه، از وجود هم نوع و دوستان بیشتری بهره می بردی و ترس جدایی ات از خاندان هاشمی باعث نمی شد که کلاس در خانه داشته باشی و از محیط اطرافت بی بهره بمانی. اکنون هم دیر نشده تو مثل کودک می مانی، در زمانی که می توانستی خوب بیاموزی و بهره ببری نخواستی و نتوانستی ولی زندان محلی برای بازپروری امثال توست. شاید حکم تو را به این خاطر نبریده اند چون هنوز به سن قانونی نرسیده باشی البته سن تکلیف را نمی گویم. سنی که بتوانی بد را از خوب تشخیص بدهی و بتوانی سره را از ناسره تمییز دهی. پس سعی کن تا زمانی که وقت داری بهتر بیاموزی تا مثل انسانهای پاک خودساخته به دامن جامعه برگردی و منتظر وعده الهی که همان حضور در پیشگاه عدل الهی باشی. چون دادخواهان تو و خاندان هاشمی مردمی هستند که همیشه توسط شما کوچک شمرده شده اند. چه بسا بزرگترین مردم هستند که خداوند آگاه به تمامی امیال و افکار و تصمیمات بشر است


اصلاح طلب فراری: با حضور در انتخابات برای نظام هزینه سازی کنید !!



اصلاحاکبر گنجی، در راستای ارائه راهکار به اصلاح طلبان برای حفظ بقای خود در عرصه سیاسی ایران، از سران جریان اصلاحات خواست با حضور در انتخابات، ضمن مظلوم نمایی، برای نظام هزینه سازی کنند.

به گزارش سیرنیوز؛ اکبر گنجی، اصلاح طلب فراری، در مقاله ای که سایت رادیو فردا منتشر کرده، به بررسی حضور اصلاح طلبان در انتخابات آتی ریاست جمهوری پرداخته است. گنجی با اشاره به سخنان مسئولان جمهوری اسلامی مبنی بر عدم امکان حضور فتنه گران در انتخابات، در مورد ضرورت حضور این جریان در انتخابات برای نظام نوشته است: «ممکن است دو ضرورت وجودی برای بازگشت اصلاح‌طلبان مطرح شود: الف - اسارت رژیم در بحران‌های عدیده سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، ایدئولوژیک، مشروعیت و کارآمدی. این مدعای مخالفان و منتقدان است.» این اصلاح طلب ادامه داده است: «ب - باید با دولت‌های غربی به رهبری دولت آمریکا مذاکره و مسائل مورد نزاع را حل و فصل کرد. فرض کنیم آیت‌الله خامنه‌ای با این مدعا موافق باشد. مگر او فاقد نیروهایی است که با دولت‌های غربی و نهادهای بین‌المللی مذاکره کنند؟ مگر دولت‌های غربی مذاکره با جمهوری اسلامی را مشروط به آن کرده‌اند که طرف مذاکره اصلاح‌طلبان یا هاشمی رفسنجانی باشد؟ مگر اکنون گروه ۵+۱ که دولت آمریکا هم یکی از اعضای آن است، با سعید جلیلی مذاکره نمی‌کند؟ مگر آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای با نمایندگان جمهوری اسلامی مذاکره نمی‌کند؟ مسئله غربیان افراد مذاکره‌کننده نیست، مسئله آنان این است که طرف ایرانی از سوی آیت‌الله خامنه‌ای اختیار داشته و به مطالبات آنان تن دهد.» گنجی در مورد راه های پیش روی اصلاح طلبان نوشته است: «مهندس موسوی و مهدی کروبی در حال حاضر زندانی هستند. تاریخ ثبت‌نام کاندیداهای ریاست جمهوری ۱۷ تا ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ است. احتمال رفع حصر موسوی و کروبی تا آن زمان بسیار پایین است، به همین دلیل آنان اگر بخواهند هم نمی‌توانند ثبت‌نام کنند. محمد خاتمی و عبدالله نوری و موسوی خوئینی‌ها سه چهره شاخص دیگر اصلاح‌طلبان هستند. هیچ مانع قانونی برای کاندیداتوری و ثبت‌نام آنان وجود ندارد اما با توجه به شرایطی که جمهوری اسلامی پدید آورده، اختلاف نظر اصلاح‌طلبان و سبزها درباره شرکت یا عدم شرکت در انتخابات با زندانی بودن موسوی و کروبی و مابقی بازداشت‌شدگان، و از همه مهم‌تر اعلان رد صلاحیت آقایان، بعید است خاتمی و عبدالله نوری و موسوی خوئینی‌ها کاندیدا شوند به خصوص که گروهی از سبزها و اصلاح‌طلبان شرکت در انتخابات (کاندیداتوری و رأی دادن) در صورت محبوس بودن زندانیان را مصداق نامردی به شمار می‌آورند. اگر مسئله کاندیداتوری از صورت ناموسی در آید و همه اصلاح‌طلبان و سبزها برسر ضرورت کاندیداتوری خاتمی اجماع کنند، اما او بداند که توسط شورای نگهبان رد صلاحیت می‌شود، کاندیدا نخواهد شد.» این اصلاح طلب مقیم آمریکا افزود: «اصلاح‌طلبی به روایت اصلاح‌طلبان هم نمی‌تواند منفعلانه تماشاگر صرف انتخابات باشد و هیچ نوع بازیگری فعالانه‌ای در انتخابات نداشته باشد. خاتمی گفته است که اصلاح‌طلبان انتخابات را تحریم نخواهند کرد. اگر کاندیدا هم نشوند، حکومت متقبل هیچ هزینه‌ای از جانب اصلاح‌طلبان نخواهد شد. اصلاح‌طلبان اگر قصد ورود و اصلاح نظام را دارند، تنها راه ورود، نامزدی در انتخابات است. از دست دادن انتخابات ریاست جمهوری به معنای خداحافظی تا انتخابات مجلس آینده است. آنها حتی اگر اینک به سرنوشت نهضت آزادی دچار نشده باشند، در این صورت چنان سرنوشتی پیدا خواهند کرد. مهدی بازرگان، ابراهیم یزدی و احمد صدر حاج سید جوادی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۶۴ در برابر علی خامنه‌ای کاندیدا شدند و صلاحیت همگی توسط شورای نگهبان رد شد. نهضت آزادی هم انتخابات را تحریم کرد.» گنجی در مورد هزینه های قدم گذاشتن اصلاح طلبان در مسیر نهضت آزادی نوشت: «هزینه‌مند کردن، نیازمند کاندیداتوری محمد خاتمی، عبدالله نوری، موسوی خوئینی‌ها، و... است. هزینه این عمل چیست؟ الف- به محض اعلام نامزدی، موج دشنام و تهمت و دروغ علیه اینان به راه خواهد افتاد. اما در عین حال این کنش‌ها فوایدی دارد. اولاً: دروغ و تهمت و دشنام آدمی را در موضع مظلومیت قرار می‌دهد. ثانیاً: استفاده دائمی از این روش‌های غیراخلاقی نتیجه معکوس داشته و آنها را ناکارکرد می‌کند. ب- امواج تخریبی اصول‌گرایان، اصلاح‌طلبان را بسیار بیش از گذشته در تمامی رسانه‌ها و مجامع مطرح خواهد ساخت. این هم هزینه دیگری است که حکومت پرداخت خواهد کرد، چرا که خواست رژیم فراموش شدن اینان است.» این نظریه پرداز فتنه 88 ادامه داد: «پ- خاتمی و نوری و خوئینی‌ها اینک نیز کمابیش حرف می‌زنند. در صورت اعلام نامزدی، سخنان زیادی طی چند ماه باقی مانده تا ثبت نام، می‌توانند ایراد نمایند. آنان می‌توانند وضعیت کنونی را به طور مستدل و با آمار و ارقام دقیق به نقد گیرند. برنامه اصلاحات بنیادین برای برون‌رفت از وضعیت خطرناک فعلی را هم اعلام نمایند. سخنان آنان، حداقل، از طریق رسانه‌های خارجی به گوش مردم خواهد رسید. ت- انتخابات فرصت‌ساز است. از زمان اعلام نامزدی تا رد صلاحیت توسط شورای نگهبان چند ماه فرصت وجود دارد. اعلام نامزدی، شاید فرصتی برای تجدید ارتباطات فراهم آورد. شاید، فقط شاید، امکانی برای ایجاد شبکه‌های اجتماعی بالفعل پدید آورد. ث- حاکمیت چاره‌ای جز رد صلاحیت خاتمی، خوئینی‌ها، نوری و...ندارد. اما رد صلاحیت اینان برای رژیم هزینه‌مند خواهد بود. بدین ترتیب نامشروع بودن انتخابات[!] آشکارتر خواهد شد.» البته در حالی گنجی از نامشروع بودن انتخابات سخن می گوید که خودش پیش از این ادعای تقلب در انتخابات 88 را رد کرده و اعلام کرده بود در آن انتخابات تقلبی صورت نگرفته و فتنه گران صرفاً برای داشتن بهانه این ادعا را مطرح کرده اند. پس از گذشت بیش از 3 سال از انتخابات 88، هنوز فتنه گران نتوانسته اند ادعای تقلب خود را اثبات کنند. گنجی، در نتیجه گیری آخر نوشته است: «نشستن به این امید که اتفاقی بیفتد، ۳۳ سال است که عده زیادی را گرفتار توهمات ایدئولوژیک کرده است. همه به یاد داریم که در اوایل دوران اصلاحات سردبیر یکی از روزنامه‌ها می‌گفت، اگر روزنامه ما را ببندند، ۷۰۰ هزار نفر فقط در تهران تظاهرات برپا خواهند کرد. روزنامه‌شان را بستند و خودشان را زندانی کردند، اما پنج تن هم به اعتراض خیابانی برنخواستند. تحلیل‌گر و سیاستمدار غیب‌گو نیست که آینده قطعی را پیش‌بینی کند. نمی‌توان حکم کرد که هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. ایران مدت‌هاست که آبستن رویدادهای گوناگون است. اما یک احتمال این است که شاهد سقط جنین باشیم. یک احتمال این است که شاهد مرگ مادر و نوزاد باشیم (افغانی-عراقی- سوریه‌ای کردن ایران). در مدل‌هایی چون سوریه، اپوزیسیون مسالمت‌جو کاملاً به حاشیه رانده شده و کار به دست گروه‌های جنگ‌طلب تابع دولت‌های خارجی می‌افتد که نیازهای مالی و تسلیحاتی آنان را در برابر منافع ملی خود تأمین می‌کنند. اپوزیسیون ملی ساختارشکن هم باید به راه خود رود. آنان نمی‌توانند انتظار داشته باشند که اصلاح‌طلبان مقاصد اینها را تعقیب کنند. اما اصلاح‌طلبان نیز می‌توانند در چارچوب اصلاحات دست به اقدام زده و فرصت‌ساز شوند. پس از رد صلاحیت خاتمی، نوری و خوئینی‌ها، مدعای تحریمیون بیشتر تثبیت خواهد شد.» در حالی گنجی، سران جریان اصلاح طلب را به شرکت در انتخابات برای وارد کردن هزینه به جمهوری اسلامی ترغیب می کند که بی بی سی فارسی، وابسته به دولت انگلیس، از اصلاح طلبان جدید سخن می گوید. این سایت نوشت: «اگر اصلاح‌طلبی با قرائت دوم خردادی پس از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸، با مشکلات متعدد درگیر، و با موانع و مصائب جدی مواجه شده، به نظر می‌رسد بتوان از اصلاح‌طلبی جدیدی سخن گفت که نماینده‌ بارز آن، علی مطهری است. در زمانه‌ای که بخش مهمی از اصلاح‌طلبان خارج از حاکمیت، به جنبش سبز و انتخابات آزاد و سالم می‌اندیشند و به تکوین نیروی اجتماعی برای عقب راندن اقتدارگرایی در ساخت قدرت نظر دارند؛ شاید بتوان از اصلاح‌طلبی جدیدی سخن گفت که علی مطهری از چهره‌های شاخص و ترازهای آن به‌شمار می‌آید؛ گو اینکه او هیچگاه اصلاح‌طلب دوم خردادی یا سبز، نبوده است.»

وقتي گروهك رجوي براي فائزه هاشمي «مجاهد» مي‎شوند!

 
 
 

كهاخيرا خانم فائزه هاشمي كه گويا دركمپ پيك نيكي اوين به سر مي برد! (قابل توجه كميته حقوق بشر سازمان ملل!) طي نامه اي از راحتي كامل زندانيان خوشگذارني هاي خود با دوستان، پخت غذاهاي دلخواه و ... ياد كرده و آنرا محيطي باز و دلپذير نام برده است كه همه با هم دوست و رفيق هستند از بهايي ها و مجاهدين و چپي ها و ...

به گزارش رجانيوز، در اينكه محيط زندان‌‎هاي جمهوري اسلامي بر خلاف آنچه تبليغ مي كنند محيطي دهشتناك و طاقت فرسا نبوده و بالاتر از استانداردهاي جهاني است حرفي نيست كه حداقل از زندان‌هاي اتحاديه اروپا و آمريكا قطعا مناسب‌تر است و تا كنون سازمان‌هاي حقوق بشري نتوانسته اند خرده و ايراد مهمي بگيرند.

اما اينكه خانم فائزه هاشمي منافقين را مجاهدين نام مي برد جاي تامل است گويا از نظر ايشان اين تروريستهاي وحشي، مجاهد راه خدا و خلق! هستند.

البته از ديدگاه وي چرا نباشند چون احتمالا از نظر ايشان آنها نبودند كه بسياري از ابرار و بزرگان را در انفجار حزب جمهوري اسلامي و نخست وزيري و محراب نماز جمعه و كوچه و خيابان به خاك و خون كشاندند و جزغاله كردند.

به قول ايشان مجاهدين بودند كه همراه و همسنگر با صدام هزاران تن از عزيزترين جوانان اين كشور را به خاك خون كشيدند.

مجاهدين بودند كه به همراه صدام  صدها مرد و زن و كودك را در غرب كشور و اسلام آباد و كرند غرب تكه تكه كردند.

مجاهدين! بودند كه ترورهاي كور را در كوچه و خيابان اين كشور انجام و 1700 نفر از پير و جوان را به جرم داشتن محاسن و شمايي مذهبي به شهادت رساندند و هزاران جنايت و خيانتي كه هر كدام آنها براي ننگ تمام تاريخ كفايت مي كند.

حالا اين خانم آنها را مجاهدين! مي نامد و مفتخر است كه هرگز به آنها منافق نگفته است!

براستي چه ارتباطي مي توان بين مجاهدت! اين جرثومه‌هاي فساد و خشونت سفرهاي سالانه چندين بار به كانادا، گذراندن تعطيلات در اسپانيا، شركت در عروسي‌هاي دربار سلطنتي كشورهاي مرتجع عربي و در اختيار داشتن بخش اعظمي از امكانات تفريحي كيش و ساير مراكز رفاهي و توريستي كشور يافت؟

او و امثال او بايد هم از منافقين و دشمنان جاني اين ملت متشكر باشد، چرا كه نباشد؟!


حضور محمد خاتمی در جلسه منزل وزیر اسبق اطلاعات

 
 

خاتمیجمعی از اصلاح‌طلبان سه روز قبل در جلسه‌ای در منزل حجت‌الاسلام و المسلمین علی یونسی وزیر اسبق اطلاعات دور هم جمع شده و به تبادل نظر در مورد موضوعات مهم روز و تصمیم‌گیری درباره  آینده سیاسی پرداختند.
به گزارش رجانیوز، در این جلسه محمد خاتمی از عناصر موثر در فتنه 88 نیز حضور داشته و گفته می‌شود مباحث مربوط به انتخابات آینده ریاست جمهوری، وضعیت کنونی کشور و چشم انداز آینده جزو محورهای مورد بحث در جلسه منزل وزیر اسبق اطلاعات بوده است.
فعال شدن خاتمی در زمینه انتخابات در حالی‌است که وی در دیدارهای خود سعی می‌کند بنحوی سخن بگوید که متهم به قدرت‌طلبی و نادیده‌انگاری مطالبات این جریان نشود و همچنین تأکید زیادی دارد که باید طوری سخن گفت و رفتار کرد که نظام و مردم تلقی له له زدن برای قدرت را از رفتار و گفتار ما نداشته باشند.
نکته قابل توجه دیگر اینکه، خاتمی و برخی طیف‌های جریان موسوم به اصلاح‌طلب که قصد مشارکت در رقابت برای قدرت با انگیزه حذف نشدن از صحنه سیاسی را دارند، تلاش می‌کنند فاصله‌ای میان وی و تندروهای جریان فتنه نشان بدهند، اما با وجود اظهارات صریح خاتمی در سال 88 در حمایت از جریان فتنه و همچنین ریاست او بر مجمع روحانیون مبارز که در آن دوره، بیانیه‌های بسیار تند، ساختارشکن و تحریک‌آمیزی صادر کرد، این ترفند چندان موثر نخواهد بود و به نظر می‌رسد اظهارات اخیر آیت‌الله جنتی دبیر شورای نگهبان نیز تأثیر مهمی در زدودن این توهم از ذهن خاتمی و اطرافیانش داشته باشد.
رجانیوز در آینده گزارش تکمیلی از مباحث مطرح شده در جلسه منزل آقای یونسی وزیر اسبق اطلاعات با حضور آقای محمد خاتمی منتشر خواهد کرد.

نخست وزیر رژیم اسرائیل از آمادگی اسرائیل برای سرنگونی دولت سوریه خبر داد

 
 
 

هايبنيامين نتانياهو نخست وزير رژيم اسرائيل مي‌گويد تل‌آويو در حال آماده شدن براي سرنگوني دولت سوريه است.

به گزارش سیرنیوز ، نخست وزیر رژیم اسرائیل روز يک‌شنبه (۳ دي) گفت:« ما در حال همکاري با امريکا هستيم و به همراه هم و با کمک جامعه بين‌المللي گام‌هاي لازم را برمي‌داريم تا خود را با توجه به عواقب وجود سامانه‌هاي تسليحاتي حساس در این کشور براي احتمالات تغييرات گسترده رژيم (دمشق) آماده کنيم.» مقام‌هاي رژيم اسرائيل در هفته‌هاي اخير تلاش کرده‌اند آن‌چه را که سلاح‌هاي شيميايي سوريه مي‌خوانند در کانون توجهات قرار دهند و سلاح‌هاي يادشده را نه فقط براي رژيم اسرائيل بلکه براي جامعه بين‌المللي به عنوان يک مورد بسيار حساس جلوه دهند. سوريه ضمن رد ادعاهاي غرب درباره طرح دمشق براي استفاده از سلاح‌هاي شيميايي برضد شورشيان، از ابراز نگرانی دولت این کشوراز احتمال اقدام چند کشور خاص در زمينه ارسال چنين سلاح‌هايي براي تروريست‌ها خبر داده است. بشار الجعفري، نماينده سوريه در سازمان ملل ۱۷ دسامبر با ارسال نامه‌اي براي شوراي امنيت سازمان ملل و بان کي مون، دبيرکل اين سازمان اعلام کرد شورشيان برخوردار از حمايت خارجي ممکن است از سلاح‌هاي شيميايي بر ضد مردم سوريه استفاده و مسئوليت اين اقدام را متوجه دولت دمشق کنند.» در ادامه اين نامه آمده است دمشق واقعا از احتمال اقدام دشمنان سوريه در زمينه تامين سلاح‌هاي شيميايي براي گروه‌هاي مسلح و «سپس طرح اين ادعا که دولت سوريه از اين سلاح‌ها استفاده کرده است نگران است.» سوريه از اواسط مارس ۲۰۱۱ صحنه ناآرامي است. بسياري از مردم اين کشور از جمله شمار زيادي از نيروهاي امنيتي و ارتش در اين ناآرامي‌ها جان خود را از دست داده‌اند. دولت سوريه مي‌گويد اين هرج و مرج از خارج طراحي و هدايت مي‌شود و گزارش‌هايي وجود دارد که نشان مي‌دهد شمار بسيار زيادي از شبه نظاميان حاضر در سوريه از اتباع خارجي هستند. چند سازمان بين‌المللي حقوق بشر نيز شورشيان را به ارتکاب جنايات جنگي متهم کرده‌اند.


حمايت بازيگر جوياي نام از مجري فاسد بي بي سي

 
 
 

بييک بازيگر درجه سه که مدتي است به فعاليت ژورناليستي هم رو آورده، در يکي از تازه ترين نوشته هاي خود به بحران اخلاقي بي بي سي پرداخته و سعي کرده تا از اين رسانه و مجري متجاوز آن رفع اتهام نمايد.

به گزارش سیرنیوز؛ پگاه آهنگری که مدتي نيز با رسانه ضد ايراني دويچه وله (وابسته به سرويس جاسوسي آلمان) همکاري مي کرد، طي يادداشتي به موضوع تجاوز جنسي «جيمي ساويل» به 500 کودک پرداخته و در دفاع از اين متهم و شبکه ضد بشر بي بي سي نوشته است: «چه خبر شده که در يکي از قديمي ترين و باتجربه ترين بنگاه هاي خبر پراکني چنين بحراني رخ داد؟ نه اختلاس، نه رشوه، نه رسوايي اخلاقي و نه خيانتي به کشور. فقط خبري ناموثق که اتهامي ناروا به شخصي زده و حيثيت او را لکه دار کرده بود و به دنبال آن موج استعفا و بعد بحران.»


فقط توبه كند ما انقلاب را نمي فروشيم

 
 

كهبرادر مهدي خزعلي گفت: قطعاً مادر و پدر بنده از رويه اي كه او در پيش گرفته، ناراحتند.

کیهان:محمدحسين خزعلي فرزند آيت الله خزعلي درباره تماس همكار فراري نشريات زنجيره اي گفت: چند روز پيش يك خانمي [فرشته-ق] با منزل حاج آقا تماس مي گيرند و مادر بنده به گمان اينكه اين خانم واسطه مهدي است با وي گفتگو مي كند چرا كه حاج خانم جواب تلفن مهدي را نمي دهد و در اين مدت چند نفر را واسطه كرده است. در اين گفتگوي تلفني مادر بنده با قاطعيت پاسخ سؤال هاي اين خانم را مي دهد، اين خانمي كه بعدها مشخص شد خبرنگار يكي از رسانه هاي اپوزيسيون است برخي از قسمت هاي مصاحبه را حذف و يا تحريف كرده است.
وي به نسيم گفت: قطعاً مادر و پدر بنده از رويه اي كه مهدي در پيش گرفته است، ناراحتند. پدر من در ابتداي موضع گيري هاي مهدي بارها تلاش كرد كه وي رويه خود را اصلاح كند اما بعد از اينكه مشاهده كرد مهدي قصد اصلاح ندارد از وي قطع اميد كرد.
وي همچنين گفته است: وقتي به پدرم اطلاع دادند كه ظاهرا مهدي اعتصاب غذا كرده، حاج آقا گفتند حتي اگر اعتصاب غذا بكند، حتي اگر از اين اعتصاب غذا هم بميرد من كاري با وي ندارم، نه حمايتي مي كنم، نه سفارشي مي كنم، نه پيگير كارش هستم.
يادآور مي شود خانم كلباسي همسر آيت الله خزعلي اسفند ماه سال گذشته نيز در پاسخ به نامه فريبكارانه عروس آقاي منتظري با مضمون دلسوزي براي ايشان تصريح كرده بود: نامه جنابعالي خطاب به اينجانب از طريق سايت هاي بيگانه واصل گرديد. مسلماً ادب چيز ديگري حكم مي كرد. در اين نامه خاطرات خوش ايام انقلاب و بهمن 57 و روزهاي حماسي قبل از آن و ايام شهادت فرزندم حسين را يادآوري كرده بوديد و از شركت خويش در مراسم شهادت فرزندم ذكر به ميان آورده بوديد، اگر در آن مراسم حضور داشتيد حتماً حال و هواي بنده و خانواده ما را به ياد داريد و لابد به خاطر داريد كه خواهر شهيد خطابه اي عليه شاه ايراد نمود و از ايستادگي در برابر او و پيروي از حسين زمان سخن گفت كه اين نوار در دوران انقلاب با عنوان «پيام خواهر شهيد» منتشر شد؛ جا دارد كه بدانيد هنوز من و فرزندانم بر همان پيمان استوار و در تبعيت از حسين زمان و رهبر فرزانه انقلاب، ذره اي ترديد روا نمي داريم چرا كه استواري بر راه و نلغزيدن را از شروع حركت مهم تر و دشوارتر مي دانيم. و اگر يكي از 9 فرزندم (مهدي) با وسوسه شياطين داخل و خارج دچار لغزش و برخي توهمات گرديده، روز و شب براي هدايت و بازگشتش دعا مي كنم.
در بخش ديگري از اين نامه آمده است: از بنده خواسته ايد با توجه به موقعيتي كه دارم براي فرزندم كاري انجام دهم؛ اگر موقعيتي خداوند به بنده عطا كرده بخاطر اين ملت، رهبر بزرگوارش و خون شهيدان است و آن را جز براي ارزش هاي اين انقلاب عظيم هزينه نخواهم كرد، بحمدالله چه در منزل پدر بزرگوار روحاني ام و چه در خانه همسر مجاهدم پاي مكتبي و آموزش ديني قرار گرفته ام كه در مكتب مولايم علي(ع) مي فرمايد هيچ عاطفه اي حتي مادري را در برابر عظمت رحمت دين الهي قرار ندهم و ايمانم را با آن معامله نكنم.
خانم كلباسي در اين پاسخ تأكيد كرده بود: بايد بدانيد اينجانب با دلي پرخون از آنان كه در پي صيد طعمه هاي چرب براي دشمنان ديرينه و آشكار اين مملكت هستند و فرزند مرا وسيله مطامع خويش قرار داده اند و خود در سايه نشسته اند؛ براي هدايت، بازگشت و بصيرت فرزندم دعا مي كنم و بارها بنده و پدرش به او اعلام نموده ايم كه در صورتي از او رضايت داريم كه شيوه خويش را اصلاح نمايد و به رهبر عزيزم و نايب امام زمانم اعلام مي كنم كه در مسير اطاعت از شما و در پاسداشت چنين نعمت بي نظير الهي كه خدا نصيب اين امت نموده شاكر و خدمتگزارم.


قوه عدلیه و تصمیم سرنوشت ساز در مورد مهدی هاشمی

 
 
 
کهچشمان پدرانی که در این روزها شرمنده کودکان خود هستند منتظر است ببیند انقلاب اسلامی با فساد اقتصادی چه برخوردی می کند! مادران شهید 8 ماه جنگ روانی دوران فتنه میخواهند بدانند آیا پاسداری از خون جگرگوشه های شهیدشان صورت می گیرد یا خیر؟

نویسنده وبلاگ گپ بیست: انتظار نداشته باشید قواعد ادبی را رعایت کنم. درد و دل است. مسئولین محترم قوه قضاییه چشمان فرزندان پابرهنه انقلاب به شما دوخته شده است. حرف گزافی نیست اگر بگویم قوه عدلیه در یک پیچ تاریخی قرار دارد. چشمان پدرانی که در این روزها شرمنده کودکان خود هستند منتظر است ببیند انقلاب اسلامی با فساد اقتصادی چه برخوردی می کند! مادران شهید 8 ماه جنگ روانی دوران فتنه میخواهند بدانند آیا پاسداری از خون جگرگوشه های شهیدشان صورت می گیرد یا خیر؟

به گزارش بولتن نیوز این وبلاگ نویس در ادامه آورده است: ریاست محترم قوه قضاییه آبروی انقلاب مهم تر از خوشایند یک خانواده است. تصمیم سختی است. ولی اگر در این دوراهی مشکل، عدالت به مسلخ برود باید بدانید امید محرومین، بنده زاده ها، مستضعفین و همان ها که امام ولی نعمتان انقلاب میپنداشتشان را نیز قربانی نموده اید. باید بدانید انقلاب ما و اسلام ما قوامش به همین محرومین است .

مسئولین محترم،اقایان سران قوا یکبار دیگر صحبت های پیر جماران را مروری کنید. امام از کدام اسلام سخن میگفت:

1) اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه خوردگانِ تاریخِ تلخ و شرم آور محرومیتها، 2) «اسلام امریکایی» و «اسلام ناب محمدی» و اسلام پابرهنگان و محرومان، و اسلام مقدس‏نماهای متحجر و سرمایه‏داران خدانشناس و مرفهین بی درد. 3) به تنها چیزی که باید فکر کنید به استواری پایه‏های اسلام ناب محمدی(ص) است. اسلامی که پرچمداران آن پابرهنگان و مظلومین و فقرای جهانند و دشمنان آن ملحدان و کافران و سرمایه‏داران و پول‏پرستانند. اسلامی که طرفداران واقعی آن همیشه از مال و قدرت بی‏بهره بوده‏اند؛ و دشمنان حقیقی آن زراندوزان حیله‏گر و قدرت‏مداران بازیگر و مقدس نمایان بی‏هنرند.

آیا تا بحال اندیشیده اید چرا امام در بیانات گوناگون خود بر کلمه اسلام ناب محمدی(ص)تأکید داشتند. حضرت روح الله این اسلام عزیز را نیز معنا نمود و راه را برای همیشه تاریخ به ما نشان داد. اسلام ناب محمدی اسلام پابرهنگان است. همان هاکه برخی لشکر قابلمه بدست خواندنشان و برخی دیگر فریفته سیب زمینی .

مسئولین محترم قوه عدلیه، مردمی که در 8 ماه نبرد مقدس صبوری کردند و در 9 دی طومار فتنه گران را در هم پیچیدند منتظرند تا ببیند رفتار شما با یکی از شاه کلیدهای اصلی فتنه در داخل چگونه خواهد بود.

آیا محارب تنها کسانی هستند که برای هشتاد هزار تومان به روی مردم قمه میکشند.آیا کسانی که شیرینی انتخابات را در دهان مردم تلخ کردند و شعبان بی مخ های اجیر شده شان در خیابان های تهران به جان،مال و ناموس مردم رحم نکردند، محارب نیستند؟ تصمیمی نگیرید که باعث خدشه دار شدن اعتماد مردم به دست اندرکاران نظام شود. هیچ مصلحتی بالاتر از حفظ نظام نیست. اعتماد مردم به آسانی به دست نیامده است که براحتی با نادیده گرفتن احساسات عمومی آن را سلب نماییم.

مردم میخواهند بدانند چگونه کسانی هستند که توانایی آوردن وثیقه 10.000.000.000تومانی دارند،آنوقت پابرهنگان جامعه در این آشفته بازار گرانی و تورم که دیگر به اخبار محرمانه تبدیل شده است، قدرت تهیه مایحتاج اولیه خود را ندارند؟!!

چرا در برابر انتقاد تند دانشجوی انقلابی تصمیمات انچنانی اتخاذ میشد ولی در برابر فتنه گریهای یک آقا زاده و نبرد 8 ماه ای که به کشور تحمیل کردند تنها به حکم سبک 6ماه حبس بسنده میکنند؟!!

در یک کلام، ما پابرهنه ها منتظریم تا ببینیم چگونه از این پیچ عبور می کنید...

 


منابع:

1- صحیفه جلد 21 چهارشنبه 30 شهريور 1367

2- صحیفه جلد 21 دوشنبه 14 شهريور 1367

3- صحیفه جلد 21 دوشنبه 14 آذر 1367

4- صحیفه جلد 21 یکشنبه 25 دي 1367

5- صحیفه جلد 21 دوشنبه 13 تير 1367

 




تاریخ: دو شنبه 4 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط arman

عقب نشینی گوگل در برابر اعتراض ها/ خلیج فارس به نقشه گوگل بازگشت

 

خلیج سرویس نقشه شرکت گوگل به دنبال اعتراض های مردمی نام خلیج فارس را به نقشه خود بازگرداند، اما با بزرگنمایی این نقشه مشخص می شود که شیطنت گوگل تاحدی بوده که نام ساختگی خلیج عربی در زیر نام خلیج فارس به چشم می خورد.
هامون به نقل از سیرنیوز، گوگل پیش از این از دو نام خلیج فارس و خلیج عربی در نقشه خود استفاده می کرد اما در ماه می 2012 ، این شرکت هر دو نام را با ادعای بی طرفی برداشت. ایرانیان در پی این اقدام اعتراضهای خود را به طرق مختلف ابراز کردند که در آن میان می توان به ستادهای اینترنتی در این رابطه اشاره کرد. اخیرا سرویس نقشه گوگل هر دو نام را به نقشه خود بازگردانده است. در شرایطی که نقشه بزرگ نشده باشد، تنها نام خلیج فارس به چشم می خورد اما وقتی که مقیاس آن توسطه کاربر افزایش می یابد، نام ساختگی خلیج عربی نیز در زیر نام خلیج فارس در داخل پرانتز به چشم می خورد. جدیدترین تصویر نقشه گوگل محمد خزاعی - نماینده دائم ایران در سازمان ملل در نامه ای به "لری پیج" مدیر اجرایی شرکت گوگل در زمان حذف نام خلیج فارس با ابراز ناخرسندی ملت و دولت جمهوری اسلامی ایران از این اقدام گوگل، خواستار تصحیح این اشتباه شد و تاکید کرد که سیاست جدید گوگل نتیجه ای جز تضعیف اعتبار و رویکرد حرفه ای این شرکت ندارد و این امر ناخرسندی یک ملت بزرگ و کسانی را که نگران سوءاستفاده های سیاسی از واقعیتهای تاریخی و جغرافیائی هستند در پی خواهد داشت. در پی حذف نام تاریخی خلیج فارس از سرویس نقشه موتور جستجوی گوگل معاون وزیر ارتباطات علی حکیم جوادی نیزبا اشاره به اقدامات صورت گرفته از سوی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات برای تصحیح این اشتباه تاکید کرد: وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات همسو و هماهنگ با وزارت امور خارجه این موضوع را پیگیری خواهد کرد. وی با تأکید بر این که در چنین شرایطی کاربر ایرانی می تواند بهترین عکس العمل را رقم زده و نسبت به این رفتار گوگل واکنش نشان دهند اظهار داشت: کاربران می توانند با مشاهده چنین رفتارهایی که نسبت به کشورشان شود، موضع گیریهای مشخصی داشته و حتی تشخیص دهند که از گوگل استفاده نکنند؛ گوگل به طور مرتب تمامی کاربرانش را رصد می کند و زمانی که متوجه شود کاربرانش در ایران، استفاده از این موتور جستجو را تحریم کرده اند به طور قطع متوجه می شود که نباید در مقابل یک کشور و یک ملت چنین رفتارهایی داشته باشد. ‌هم اکنون نیز سرویس google earth متعلق به شرکت گوگل، همچون روند گذشته خود از عنوان ساختگی خلیج عربی در کنار خلیج فارس استفاده کرده است. ماجرای حذف شدن نام خلیج فارس و قرار گرفتن عنوان ساختگی خلیج عربی نخستین بار نیست که تبدیل به یک مسئله ملی برای ایرانیها می شود. در سال 2004 میلادی، مجله نشنال جغرافی نیز نام خلیج فارس را در نقشه های خود به خلیج عربی تغییر داد، این اقدام خشم تمامی ایرانیان را در نقاط مختلف دنیا به دنبال داشت و بازتاب آن در بسیاری از محافل سیاسی و مطبوعاتی منعکس شد.

 

سيري در سيره امام محمد باقر عليه السلام

 
 
امام
امام(ع)در تشريح مباني اسلام فرموده است:اسلام برپنج چيز استوار است،برنماز و زکات حج وروزه و ولايت(رهبري اسلامي)

رندان تشنه لب را آبي نمي‌دهد كس

گويي ولي شناسان رفتند از اين ولايت
در اين شب سياهم گم گشت راه مقصود
از گوشه‌اي برون آي اي كوكب هدايت(۱)

هامون به نقل از ندای انقلاب:
امام محمد باقر ـ عليه‌السلام ـ پنجمين اختر فروزان آسمان امامت و هفتمين گوهر عرش عصمت است. او شكافنده و تبيين كننده علوم اسلامي است.
امامي كه سراسر زندگي‌اش نور بود و همه لحظات عمر با بركتش، در راه ارشاد و هدايت انسان‌ها صرف شد.

امامي كه از زمينه سازي‌هاي پدرش امام سجادعليه‌السلام در راستاي معرفي مكتب تشيع، و مبارزه با طاغوت‌ها، بهره‌برداري بسيار كرد، و با تربيت شاگردان برجسته، و تبيين فقه ناب اسلام و اهل‌بيت ـ عليه‌السلام ـ بزرگ‌ترين قدم را براي شناسايي تشيع و مكتب اهل بيت ـ عليه‌السلام ـ برداشت.

او در سن چهار سالگي در كربلا و ماجراي عاشوراي حسيني حضور داشت، و در سفر كوفه و شام، همراه پدر، همه ماجراها را مي ديد، و براساس فرهنگ عاشورا تربيت شد.

او تجسمي از ارزش‌هاي والاي انساني و كمالات اخلاقي بود و همه لحظه‌هاي زندگي درخشانش، درس‌هاي بزرگ انساني را الهام مي‌بخشيد.
بي شك، آشنايي با سيره علمي، تربيتي، سياسي و اخلاقي آن امام همام راهنماي خوبي براي ما در مسير پر پيچ و خم زندگي است.(۲)

سيره علمي امام باقر (ع)

زندگي امام باقرعليه‌السلام مصادف با دوران پر تلاطم زوال بني اميه بوده است، اما به دليل شرايط خاص آن زمان ايشان از نظر سياسي در انزوا بودند و اعتراض هاي او، با اين كه در اين راه تا سر حد شهادت حركت كرد، به صورت يك نهضت سياسي همه جانبه براي سرنگوني رژيم بني اميه نيانجاميد.

‌او دريافته بود فرهنگ تشيع در انزوا قرار دارد؛ از اين رو لازم بود به يك انقلاب وسيع فرهنگي دست بزند و با تشكيل حوزه علميه و تربيت شاگردان برجسته، فقه آل محمد ـ صلي‌الله‌عليه‌وآله ـ و خط فكري تشيع را آشكار کند.

‌بر همين اساس امام باقرعليه‌السلام زمينه‌سازي بسيار عميق و خوبي در اين راستا نمود و پس از ايشان، فرزند برومندش امام صادق ـ‌ عليه‌السلام ـ با تشكيل حوزه علميه با چهار هزار نفر شاگرد، آن را به ثمر رسانيد و يك دانشگاه عظيم اسلامي در تاريخ اسلام آشكار و ماندگار شد.(۳)

‌بنابراين، مي‌توان گفت؛ امام باقر ـ عليه‌السلام ـ مؤسس و بنيانگذار حوزه علميه شيعه و نهضت فرهنگي انقلاب فرهنگي تشيع بود.(۴)

حكومت و سياست در سيره امام باقر(ع)

با وجود تمام سخت گيري هاي بني اميه، امام باقرعليه‌السلام به تبيين معارف اهل بيت عليه‌السلام مي پرداخت و از تبيين جايگاه امامت و ولايت در اسلام كه به معناي زعامت و تصدي امر است، دست بر نمي داشت.

‌زراره، يكي از اصحاب امام باقرعليه‌السلام حديثي را از ايشان روايت مي‌كند كه امام عليه‌السلام در تشريح مباني اسلام فرموده است:
« بني الاسلام علي خمسة اشياء، علي الصلوة و الزکاة و الحج و الصوم و الولايه.
اسلام بر پنج چيز استوار است، برنماز و زکات حج و روزه و ولايت (رهبري اسلامي) »
زراره مي‌گويد: عرض كردم كدام يك از اين مباني برتر است؟
حضرت فرمود: الوِلايَةُ اَفْضَل؛ لِاَنَّها مِفْتاحُهُنَّ. وَالواليُ هُوَ الدَّليلُ عَلَيهِنَّ ؛ ولايت و رهبري برتر است. زيرا كليد و راهگشاي مباني ديگر است و اين رهبر؛ راهنماي مباني ديگر است. (۵)

‌با اين وجود امام باقرعليه‌السلام به تبعيت از جد بزرگوارش امام علي ـ عليه‌السلام ـ هر جا كه احساس مي‌كرد، كيان كشور اسلامي و آبروي اسلام در خطر است، خلفا را از راهنمايي و ارشاد‌هاي خود محروم نمي‌کرد.(۶)
سيره عملى امام باقر(ع)

زندگي امامان معصوم عليه‌السلام، همواره الگوي شيعيان در زندگي است. و در حقيقت آن گونه كه از قول معصوم ـ ‌عليه‌السلام ـ‌ بر مي‌آيد عمل به گفتار و تبعيت از كردار ايشان، به نوعي بيانگر ميزان دوستي و نشانگر محبت به ايشان باشد.(۷)

‌در زير به دو نمونه از سيره عملي امام باقر ـ عليه‌السلام ـ اشاره مي‌شود:

۱ـ حلم امام
‌‌مردى مسيحى از روى كينه‏اى كه با امام عليه‌السلام داشت كلمه باقر را به بقر تغيير داد و به آن حضرت گفت: انت بقر. امام عليه‌السلام بدون آن‌كه از خود ناراحتى نشان داده و اظهار عصبانيت كند با كمال سادگى فرمود: نه من بقر نيستم، من باقرم.
مسيحى گفت: تو پسر زنى هستى كه آشپز بود امام فرمود: «شغلش اين بود، عارو ننگى محسوب نمى ‏شود.
مسيحى گفت: مادرت سياه وبى شرم وبد زبان بود. امام فرمود: اگر اين نسبت‌ها را كه به مادرم مى ‏دهى راست است خدا او را بيامرزد و از گناهانش بگذرد و اگر دروغ است از گناه تو بگذرد كه دروغ و افترا بستى.
مشاهده اين همه حلم از مردى كه قادر بود همه گونه موجبات آزار يك مرد خارج از دين اسلام را فراهم آورد كافى بود كه انقلابى در روحيه مرد مسيحى ايجاد نمايد و او را به سوى اسام بكشاند. اما ب مرد مسيحى بعد مسلمان شد.
۲ ـ زحمت در طلب رزق
‌در گرماى شديد تابستان محمدبن منكدر كه خود را از زهاد و عباد و تارك دنيا مى ‏دانست امام را در حال خستگى شديد در انجام كارى مى ‏بيند گمان مى ‏كند امام خود را براى طلب دنيا اين گونه به زحمت انداخته، لذا به نصيحت مى‏پردازد و مى ‏گويد آيا سزاوار است مرد شريفى مثل شما در اين گرماى طاقت فرسا در طلب دنيا بيرون بيايد، اگر خداى نخواسته در اين حال مرگ شما را فرا رسد چه وضعى براى شما پديد خواهد آمد؟
شايسته نيست شما به دنبال دنيا برويد و خود را به رنج و زحمت بيندازيد.
امام عليه‌السلام فرمودند: اگر مرگ من در همين حال برسد و من بميرم، در حال عبادت و انجام وظيفه از دنيا رفته‏ ام، زيرا اين كار، عين طاعت و بندگى خدا است.
تو خيال كرده ‏اى كه عبادت منحصر به ذكر و نماز و دعاست من زندگى و خرج دارم اگر كار نكنم بايد دست حاجت به سوى تو و امثال تو دراز كنم.
من در طلب رزق مى ‏روم تا احتياج خود را از ديگران سلب كنم. وقتى بايد از رسيدن مرگ هراسان باشم كه در حال معصيت و خلافكارى و تخلف از فرمان الهى باشم نه در چنين حالى كه در حال اطاعت امر حق هستم و او مرا موظف كرده بار دوش ديگران نباشم و رزق خود را خودم تحصيل كنم.
زاهد گفت عجب اشتباهى كرده بودم. اكنون متوجه شدم كه من روش غلطى را مى ‏پيموده ‏ام و احتياج كاملى به نصيحت داشته ‏ام.(۸)

سيره اخلاقي امام باقر(ع)
‌روايات بسياري از ائمه اطهار و رسول اکرم تصريح مي کنند که اخلاق نيکو بخش عمده ايي از دينداري است. و حتي نبي مکرم اسلام(ص)، در حديثي يادآوري کرده اند که ايشان براي تکميل مکارم اخلاقي مبعوث شده اند.(۹)

‌اخلاق نيکو در کنار ايمان به خداوند و روز حساب ، اقامه نماز، پرداخت زکات و انفاق مال در راه خدا و شکيبايي در مصايب از صفات برجسته نيکوکاران، راستگويان و پرهيزگاران است.(۱۰)

‌جامعه اسلامي آنگاه بر راه درست گام برميدارد و آن زمان شايسته اين صفت( اسلامي) خواهد بود که بيش از هميشه بر طريق اخلاق انساني گام بردارد؛ چون موازين اخلاقي براي فرد همچون قوانين براي جامعه است. جامعه بي‌قانون با انسان بي‌اخلاق برابر است. هر دو برآشفته‌، غيرقابل اعتماد و راکد‌اند و هر دو رو به سوي قهقرا خواهند رفت.

‌بهتر آن است با توجه به روزهايي چنين خوش که شادي را از ميلاد امام محمد باقر به عاريت گرفته است، به اين اصل اساسي در سخنان عالم خاندان علم و امامت امام محمد باقرعليه‌السلام بپردازيم.
نيکوگفتاري با ديگران

‌بهترين چيزي را که دوست داريد درباره شما بگويند ، درباره مردم بگوييد. (۱۱)
امام محمد باقر ـ عليه‌السلام ـ پنج نکته را سفارش فرموده اند:
اگر مورد ستم واقع شدي ستم مکن.
اگر به تو خيانت کردند خيانت مکن.
اگر تکذيبت کردند خشمگين مشو.
اگر مدحت کنند شاد مشو.
اگر نکوهشت کنند بي تابي مکن. (۱۲)

اين نکات را نه تنها شکيبايي که استقامت بزرگ مي توان ناميد. مردمي که در مناسبات متقابل با يکديگر اين موارد را رعايت کند: حقوق ديگران را مانند حقوق خود محترم داشته بر آن دل بسوزانند، فروتني را پيشه خويش ساخته از غرور و جدال بپرهيزند و درکنار اين سه شکيبايي به خرج دهند مطمئناً درِ دنيايي زيبا و جامعه اي سالم را به روي خويش خواهند گشود و پس از آن ما ناظر مشاجره و برخوردهاي رانندگان درخيابان ها، مردم در صف ارزاق و ديگر صحنه هاي دل آزار نخواهيم بود.
‌اميد است با بهره گيري از سيره اين امام همام در همه مراحل زندگي، يك زندگي سالم، همراه با روشن بيني و بصيرت بنا كنيم. و با زمينه سازي و انتظار ظهور حجت راه را براي تشكيل حكومت عدل الهي هموار سازيم.

پي نوشت‌ها
۱- لسان الغيب، خواجه شمس الدين محمد، حافظ شيرازي.
۲- ر.ك: امام باقرعليه‌السلام بنيانگذار نهضت فكري ـ فرهنگي تشيع، حجت‌الاسلام علي اصغر صرفه‌جو، مقاله، تبيان.
۳- رجال كشي، ص ۱۲۵.
۴- همان، ص ۱۲۵.
۵- فروع کافي، ج ۴ ص ۶۲، ح ۱.
۶- بررسي بنيان‌هاي اخلاقي و سياسي درسيره امام محمدباقر(ع)، ح.طاهري، مقالات، تبيان.
۷- امير مؤمنان(ع): من احبنا فليعمل بعملنا و ليتجنب الورع،هر که مارا دوست مي‌دارد بايد چون رفتار ما عمل کند و جامه پارسايي در بر گيرد. غررالحکم :حديث۸۴۸۳.
۸- ر.ك : سيره‌‏ى علمى امام محمد باقرعليه‌السلام، مقاله، پايگاه ويژه امام باقرعليه‌السلام، http://emambagher.heyatblog.net/.
۹- رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ(ص) بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ‏، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏۶۷، ص: ۳۷۳.
۱۰- اشاره به آيه ۱۷۷ سوره بقره.
۱۱- بحارالانوار ، دار احياء الترا العربي ، ج ۶۵، ص ۱۵۲.
۱۲- بحارالانوار ، دار احياء الترا العربي ، ج ۷۵، ص ۱۶۷.

 

هدف از خبرسازی درباره توافق پنهانی ایران و آمریکا چیست؟

 
 
برخی خبرها نشان دهنده آن است که امریکایی ها پیشنهاد هسته ای خود را بازنگری کرده و در حال آماده شدن برای ارائه پیشنهاد مذاکراتی جدید به ایران هستند. روزنامه نیویورک تایمز که اکنون خبر از توافق محرمانه ایران و امریکا درباره مذاکره مستقیم داده، چندی پیش خبر تدوین یک پیشنهاد جدید خطاب به ایران را تایید کرده بود.
هامون به نقل از فردا:
خبرسازی اخیر روزنامه نیویورک تایمز درباره توافق محرمانه ایران و امریکا مبنی بر انجام مذاکره مستقیم در قطر،مقوله ای است ایرانکه باید فراتر از یک خبر سازی صرف به تن نگریست. نیویوریک تایمز به طور مشخص بخش مهمی از افکار و ایده آل های هیئت حاکمه ایالات متحده را نمایندگی می کند و در واقع ارائه پیوست رسانه ای سیاست های راهبردی و امنیتی آمریکا را بر عهده دارد. از این حیث خبر سازی در خصوص توافق ایران و آمریکا می تواند بخش رسانه ای یک راهبرد کلان سیاسی باشد. در این راهبرد آمریکا هم به «تست» واکنش های داخلی و خارجی و پروژه ای را کلید می زند که طی آن منافع سیاسی ای فراتر از مجادله هسته ای را به کف اورد . پایگاه مطالعاتی «ایران هسته ای» در این خصوص با ارائه تحلیلی راهبردی فرضیه های سه گانه این خبر سازی را واکاوی کرده است.


1- نخستین فرضیه این است که مخاطب مقاله نیویورک تایمز اساسا مقام های دولتی یا رسمی در ایران نیستند بلکه هدف مردم ایران است. این فرضیه ارزیابی می کند که امریکایی ها می خواهند این پیام را به مردم ایران برسانند که نظام به سبب سنگین شدن فشارها وارد نوعی تعامل مخفی و اعلام نشده با امریکا شده است. هدف از این پروژه عملیات روانی هم این است که طرفداران خط سازش در ایران –که اخیرا به توافقاتی با امریکا دست یافته اند- جرئت بیشتری در بیان مواضع خود پیدا کنند.

2- فرضیه دوم این است که امریکایی ها می خواهند واکنش ایران به پیشنهاد مذاکره مستقیم پس از انتخابات 16 مهر (6 اکتبر) را تست کنند. برخی خبرها نشان دهنده ان است که امریکایی ها پیشنهاد هسته ای خود را بازنگری کرده و در حال آماده شدن برای ارائه پیشنهاد مذاکراتی جدید به ایران هستند. روزنامه نیویورک تایمز که اکنون خبر از توافق محرمانه ایران و امریکا درباره مذاکره مستقیم داده، چندی پیش خبر تدوین یک پیشنهاد جدید خطاب به ایران را تایید کرده بود. به نظرمی رسد برای امریکایی ها بسیار مهم است که بدانند اگر یک پیشنهاد مذاکره مستقیم به ایران ارائه کنند ایران چگونه با آن برخورد خواهد کرد و خبرسازی نیویورک تایمز هم با همین هدف انجام شده است. ایران تا کنون و در تمام ادوار مذاکرات با 1+5، پیشنهادهای پی در پی امریکا برای مذاکره مستقیم را رد کرده است. استدلال ایران همواره این بوده است که باید در موضع امریکا درون گروه 1+5، تغییری ببیند تا آن وقت موضوع مذاکره دو جانبه قابل بررسی باشد.

3- فرضیه سوم این است که امریکایی ها درصدد ایجاد اختلاف درون ایران هستند. مقاله نیویورک تایمز طوری نوشته شده که گویی کسانی بدون جلب موافقت نهایی رهبر معظم انقلاب با امریکا درباره مذاکرات مستقیم توافق کرده اند. برخی کارشناسان می گویند این شیوه نگارش، نشان دهنده آن است که امریکایی ها می خواهند بگویند کسانی در ایران به طور خودسرانه بحث مذاکره با امریکا را بدون جلب نظر سران عالی نظام پیگیری می کنند.


 

مردی که دوست دارد کشور را بحرانی نشان دهد

 

که
به راستي چه ارتباطی بین "وحدت" و "بحران" وجود دارد؟ آیا اساسا کسی چون هاشمی در این مقطع زمانی، یعنی زمانی که شواهد امر در جامعه گویای آن است که وی با کمترین اقبال عمومی مواجه است (شاهد می خواهید به حضور چند دقیقه ای او در مجامع عمومی نگاه کنید که چگونه با واکنش مردمی مواجه شده) می تواند اقدامی در خور و مناسب منافع ملی انجام دهد...

هامون به نقل از بولتن نیوز:

"مرد بحران"! این اصطلاحی است که حتما در این روزها بسیار شنیده و دیده اید. مرد بحران کلید واژه ای است که خانواده و طرفداران هاشمی (البته شاید به دستور خودش) بر او نهاده اند.

به گزارش بولتن، حلقه پیرامون هاشمی که گویا یکی از کارهای دائم و همیشگی شان، فعالیت های عجیب و غریب در زمان انتخابات است، با نزدیک شدن دوباره به انتخابات ریاست جمهوری، به فعالیت های بیشتری مبادرت ورزیده اند.

اصطلاح "دولت وحدت ملی"، اصصلاحی بود که از دوره قبل انتخابات ریاست جمهوری وارد ادبیات سیاسی کشور شد و البته بلافاصله، کارشناسان و صاحبنظران، چنین موضوعی را مورد انتقاد قرار داده و اساسا گزاره های آن را رد کردند.

 

حالا چهار سال بعد، یعنی در ایام نزدیک به انتخابات ریاست جمهوری "یازدهم"، پرده دیگری از این تئاتر به نمایش درآمد: تنها کسی که می تواند کشور را از وضع کنونی نجات داده و "دولت وحدت ملی" را به سرانجام رساند کسی نیست جز "مرد بحران"ها، هاشمی رفسنجانی!

به راستي چه ارتباطی بین "وحدت" و "بحران" وجود دارد؟ آیا اساسا کسی چون هاشمی در این مقطع زمانی، یعنی زمانی که شواهد امر در جامعه گویای آن است که وی با کمترین اقبال عمومی مواجه است (شاهد می خواهید به حضور چند دقیقه ای او در مجامع عمومی نگاه کنید که چگونه با واکنش مردمی مواجه شده) می تواند اقدامی در خور و مناسب منافع ملی انجام دهد؟

از سویی دیگر، پیش شرط پذیرش اصطلاحاتی چون "دولت وحدت ملی" و "مرد بحران" آن است که بپذیریم در کشور با "عدم وحدت" و "عدم امنیت" مواجه ایم. آیا به راستی این گزاره ها درست است؟ آیا کشور با مشکلی به نام "عدم وحدت" روبروست؟

بلی، اگر منظور از عدم وحدت، عدم وحدت سیاسیون باشد، این امر درست است. و البته سوال ديگری که در همین زمینه به ذهن می رسد این است که منظور از عدم وحدت در سیاسیون به چه معناست؟ آیا منظور آن است که همه سیاسیون زیر پرچم "یک فرد" گرد هم آیند؟ اگر منظور این است که نه شدنی است و نه اساسا چنین موضوعی عقلانی است. سیاسیون باید در تصمیم گیری های کلان خود دارای "وحدت در اصول" باشند اما اینکه بخواهیم همه از يك نظریه و سلیقه سیاسی پیروی کنند، امکان پذیر نیست. نفس وجود سلائق مختلف سیاسی تا آنجا که وحدت در اصول داشته باشند برای کشور مفید فایده است. پس وحدت سیاسون به این معنا، عقلا قیبح است.

اما اگر منظور از "وحدت ملی"، وحدت در سطح جامعه و مردم است، که همین الان هم وجود دارد. شرکت 85 درصدی مردم در انتخابات ریاست جمهوری پیشین، شرکت نزدیک به 65 درصدی مردم در انتخابات مجلس، راهپیمایی های میلیونی مردم در مناسباتی چون روز قدس و 22 بهمن و حماسه 40 میلیونی مردم در 9 دی همه و همه جلوه هایی از وحدت ملی است.

مساله "بحران" هم به همین نحو. اینکه کشور با یک سری مشکلات روبروست که در آن شکی نیست. و اصلا کدام نظام سیاسی و کشوری است که با مشکل مواجه نباشد. اما اینکه این "مشکل" را "بحران" بنامیم، یقینا امری برساخته است. "بحران" در ادبیات سیاسی تعریف خاص خود را دارد که حداقل با وضع موجود، سنخیتی ندارد. مگر اینکه مراد از "مرد بحران" را "ایجاد بحران" بدانیم. که در آن صورت حتی می توان برای آن شواهد و مستنداتی را هم آورد:

هم اوست که با بیان دیدگاهها اخیر خود در برگزاری انتخابات قانونی و آزاد درصدد جا انداختن این موضوع به جای کلید واژه تقلب با توجه به تمام شدن تاریخ مصرف آن دارد. و هم اوست که در دیدارهای خود با نظریه "فرایند تلاش آمریکا برای تبدیل نارضایتی های اقتصادی به نا امنی" همراه شده و ملاقات کنندگان را به وضعیتی سوق می دهد که مسئولین در مقابل فشارهای تحریم های غرب منفعل هستند و انگیزه لازم را ندارند.

در آخر یادآور می شود خوب است خانواده وی به جای معرفی او به عنوان مرد بحران، پدر خود را به عنوان مربی خوب برای فرزندان خانواده، تشویق کنند تا کمتر شاهد حضور آن‌ها در کنار زندان و جاهایی از این قبیل باشیم.

خوب است که به ایشان یادآوری شود که "بالاترین میزان تورم" در تاریخ کشور مربوط به زمان ریاست جمهوری اوست. مناسب است یادآوری شود که در زمان ریاست جمهوری ایشان، نرخ ارز صد برابر شد! ( یعنی از 7 تومان به 700 تومان رسید) یعنی ارزش پول ملی یکصد برابر کاهش یافت! و اگر نبود هشدارها و دستورات مقام معظم رهبری، به یک هزار تومان هم می رسید.

بسیار بجاست به این ایشان یادآوری شود که در زمان ریاست جمهوری ایشان، مشکلات اقتصادی به جایی رسید که در شهرهای محروم کشور و نیز در مناطق محروم اطراف تهران، اعتراضات محرومین به اوج خود رسید و بدستور این آقا که الان پرستیژ حقوق بشری می گیرد، "یگان ویژه ضد شورش" با کمک دوستان آلمانی!! تشکیل شد و محرومان را مورد تفقد قرار دادند؟ و همزمان خانواده و کارگزاران وی تجمل گرایی را پیشه نمودند تا جایی که با عتاب و خطاب رهبر عزیز مواجه شدند. خوب است به ایشان یادآوری شود...

اصلا در یک کلام به جناب هاشمی باید یادآوری شود بحرانهایی که کشور در زمان ریاست ایشان با آن روبرو شده در تاریخ این کشور بی نظیر است. و از این بالاتر، بسیاری از بحران های کشور زائیده و پروریده تفکرات و اقدامات هاشمی است. و براستی که چه نام با مسمّایی طرفدارانش بر او نهاده اند: مرد بحران!

  




تاریخ: دو شنبه 1 آبان 1391برچسب:,
ارسال توسط arman

آیا خاتمی آبِ رفته اصلاح طلبان را به جوی باز می‌گرداند؟/ همه دلهره‌های آقای لیدر

 

http://snn.ir/pic/13910715143_2012169004e.jpg

گزارشی از آخرین شنیده ها از اردوگاه اصلاحات؛
خاتمی در روزهای اخیر بارها از سوی چهره های اصلاح طلب و در محاقل خصوصی مورد انتقاد قرار گرفته است و باید دید که او می تواند آب رفته ...

 

هامون به نقل از خبرگزاری دانشجو:
بعضا مشاهده مي‌شود اردوگاه اصلاح طلب با پمپاژهای رسانه ای سعی در به سرتيتر قرار دادن مجدد اين جريان در پیشانی سياست کشور است.

خاتمي ليدر جريان اصلاحات است؛ غالب قریب به اتفاق اصلاح طلبان به این جمله تاکید و اذعان دارند که پنجمین رئیس جمهور ایران رهبر جریان اصلاحات محسوب میشود.
حرکت خاتمی برای صعود به قله اصلاحات همواره با فراز و نشيب‌هاي فراوان همراه بوده است او كه خواستار و معتقد به اصلاحات دورن نظام است بعضا برخلاف اين اعتقاد خود گام برداشته و اغلب صخره‌هايي كه در راه حركت اين سياستمدار ديده شده خود ساخته گزارش شده است.

نگاه اصلاح‌طلبان به ليدر اصلاح طلبان جزر و مدهای فراوانی داشته است.
در ايام فتنه، پس از آن و تا به امروز درجه تلورانس رفتاري مجموعه اصلاح‌طلبان با خاتمي عدد بالایی را نشان مي‌دهد.

خاتمي پس از حضور در انتخابات مجلس شاهد سنگ‌پراكني‌هايي از سوي طيف تندروی اصلاح‌طلبان بود. اين در حالي بود كه خاتمي در پاسخ به آنها شكست‌هاي پي در پي اصلاح‌طلبان در عرصه‌ سياسي طی چندین سال گذشته را يادآور شد و بار ديگر حركت اصلاح‌طلبي حول محور نظام را به آنها گوشزد كرد.

جالب است که سید محمد خاتمی ، حتي شرط عذرخواهی برای حضور در انتخابات آتي را رد نكرد.
تلاش  وی براي حضور در عرصه انتخابات تنها معطوف به اين سخنان نبود و در ديدارهايي كه او با مرد خاکستری اصلاحات و وزير كشور دولت سابق خود داشت به اين موضوع دامن‌زد كه خاتمي نگاهی پرمعنا به مسند رياست جمهوري  يازدهم دارد.
البته پس ازديدارهاي او شاهد به ظاهر دعوا و اختلاف‌ نظرهایي با عبدالله نوري و مرد خاکستری اصلاحات بودیم تا شاید به نوعی افکار عمومی بدین شکل تغذیه شود(ویا بدین شکل تغذیه کنند) که خاتمی پس از فتنه 88 دچار استحاله شده و مرز خود را با تندروهای اصلاح طلب جدا کرده است.
اختلاف پنجمین رئيس جمهور  و وزیر کشور دوران اصلاحات با افشای دیدار خاتمی با وی توسط نزدیکان عبدالله نوری کلید خورد چرا كه خاتمي خواستار عدم رسانه ای شدن اين ديدار بود.

اختلاف خاتمي و مرد خاکستری اصلاحات نيز به ضلع سومي به نام هاشمي مربوط بود، در حالي‌كه خاتمي از رئيس مجع تشخيص مصلحت نظام به نیکی ياد كرد و او را فردي اصلاح‌طلب می ناميد موسوي خوئيني‌ها اين مطالب را بر نتافت و نسبت به سخنان خاتمی واکنش نشان داد.

تلاش هاي خاتمي تا جايي ادامه يافت كه بنابر گزارش منابع آگاه وي نامه‌اي به هاشمي رفسنجاني تحويل داده تا به دست یکی از شخصیت های نظام برساند هرچند از محتويات نامه خبري در دست نيست اما چیدن پازل های تاریخی و رفتاری خاتمی پس از فتنه 88 تا به امروزه كوشش وی براي رساندن خود به ماراتن انتخابات رياست جمهوري را در اذهان پديد می آورد.

در اين بين محمدجواد حق‌شناس عضو شوراي مركز حزب اعتماد ملي با بيان اينكه حضور خاتمي به سود نظام و به ضرر وي به دلیل مشکلات پیش روست تاکید کرد: حضور خاتمي مخالفاني از سوي جريان های تندروي اصلاح‌طلب و اصولگرايي دارد.

وي در ادامه دوگانه‌ هاشمي – خاتمي را بهترين گزينه براي انتخابات آتي دانست و تصريح كرد: خاتمي از لحاظ بين‌المللي و هاشمي از لحاظ داخلي داراي امتيازاتي هستند.

حق شناس فراهم شدن شرايط حضور خاتمي در انتخابات را تنها به تلاش اصلاح طلبان نسبت نداد و کوشش عقلاي اصولگرا براي حضور پنجمین رئيس جمهور ايران در انتخابات 92 را خواستار شد.

به هر شکل اشتباهات خاتمي در سير سياسي و جاده اصلاح طلبی از تعداد انگشتان دو دست فرا تر رفته و شايد اين آخرين فرصت براي او باشد و باید دید تا چه اندازه تلاش بر رفع موانع ایجادی بین خود و افکار عمومی است.
همين اشتباهات و سوزاندن فرصت‌هاي متعدد در دوره 8 ساله رياست جمهوري و پس از آن سبب شده تا شاهد قدم زدن توام با احتیاط مردی با عبای شکلاتی در کوچه پس کوچه های سیاسی باشيم.

آيا ليدر اصلاحات كه زيبا كلام كارشناس اصلاح طلب مسائل سياسي او را از لحاظ مؤلفه‌هاي سياسي زير صفر مي‌داند، مي‌تواند آب رفته اصلاح‌طلبان درعرصه سیاسی کشور را به جوي نظام باز گرداند.

مرخصی درمانی یا راهی برای فرار از مجازات

 

مرخصی
رفتارشناسی فتنه گران در یکسال گذشته موید تلاش آنها برای بهانه تراشی به منظور اخذ مجوز مرخصی از زندان بوده است
هامون به نقل از ندای انقلاب:متهمان فتنه 88 در نظر دارند فاز جدیدی از آموزشهای جین شارپ را عملیاتی کنند.
بر اساس آموزه های جین شارپ بازداشت شدگان اعتراضات و ناآرامی ها می باید پس از مدتی از دوران محکومیت خود اقدام به تمارض کرده و به بهانه پیگیری مراحل درمان درخواست مرخصی از زندان کنند.
این مسئله زمانی توجهات را به خود جلب می کند که رفتار شناسی فتنه گران در یکسال گذشته موید تلاش آنها برای بهانه تراشی پزشکی به منظور اخذ مجوز مرخصی پزشکی از زندان بوده است.
موضوعی که از سال گذشته با درخواست مرخصی صفایی فراهانی شروع شد و پس از محسن امین زاده ظاهرا نوبت به عرب سرخی رسیده است.
نکته جالب ماجرا زمانی است که بسیاری از این افراد در دوران مرخصی پزشکی خود بیشتر به اطبایی مراجعه می کنند که ربطی به عارضه ی موجه مرخصی شان نداشته است.

آغاز مرحله ای جدید عملیات روانی غرب علیه ایران

 

های
دور جدیدی از عملیات روانی غرب علیه ایران، با تکیه بر انتشار شایعات درحال شکل گیری است.
هامون به نقل از ندای انقلاب: دور جدیدی از عملیات روانی غرب علیه ایران، با تکیه بر انتشار شایعات در سطح رسانه های خبری، در حال شکل گیری است.
چرا که شایعات با قدرت شیوع پذیری سریع خود، قادر به ایجاد اختلافات و طرح تحلیل های نابجا در میان مردم و تصمیم گیران جامعه هدف بود و قدرت مدیریت بحران را از طرف مقابل سلب می کند.
در این راستا از ابتدای هفته جاری شایعات گوناگونی در حوزه های اقتصادی و سیاسی مطرح شده که از جمله آنها می توان به شایعه ی «تحریم گازی ایران از سوی اروپا»، گزارش نیویورک تایمز از کتاب «بازی ایانی: بازی جنگ در عراق، از جرج دبلیو بوش تا باراک اوباما» به بهانه متهم کردن ایران در ناآرامی های عراق، ادعای العربیه به نقل از نیویورک تایمز ، به خطای پدافند هوایی ایران در تشخیص هواپیماهای خودی از بیگانه و... اشاره کرد.
نقطه ی مشترک تمامی این شایعات زیر سوال بردن قدرت عملیاتی و دفاعی ایران در عرصه های مدیریتی است.
براساس مباحث نظری یکی از مراحل اصلی و تاثیر گذار در طراحی عملیات های روانی، انتشار شایعات است.

نقش آفريني اسرائيل در تنش اخير ميان ترکيه و سوريه

 
 
ترکيه برخي تحليلگران معتقدند حمله خمپاره اي اخير به داخل مرزهاي ترکيه، اقدامي طراحي شده براي کاهش سرعت موفقيت ارتش سوريه در مقابله با گروه هاي مسلح تروريست بوده است.
هامون به نقل از سیرنیوز؛ اين منابع با اشاره به موفقيت هاي چند هفته اخير در پاکسازي شهرهاي مهم از حضور گروه هاي مسلح تحت الحمايه کشورهاي بيگانه تاکيد مي کنند رژيم صهيونيستي و آمريکا، دو کشور قطر و عربستان و حتي برخي محافل در ترکيه مي توانند تحريک کنندگان تروريست ها در دامن زدن به اتفاق اخير در مرزهاي ترکيه باشند. متهم شدن سوريه به عمليات تروريستي در حالي است که اين کشور طي 20 ماه گذشته علي الدوام در معرض مداخلات خارجي و حملات تروريست هاي سازمان دهي شده از سوي کشورهاي خارجي و از جمله ترکيه قرار داشته است. در عين حال منابع مختلف به ترکيه هشدار مي دادند که ممکن است حمايت از تروريست ها روزي به سوي خود آنها نيز کمانه کند. در اين ميان گمانه قوي تر همان است که اتفاق تروريستي اخير و حملات خمپاره اي به ترکيه، در راستاي مهار موفقيت هاي دولت سوريه در زمينه سرکوب گروه هاي مسلح تروريست انجام گرفته است. به گزارش العالم به نقل از نشريه المنار فلسطين، با نزديک شدن زمان اعلام پيروزي کامل ارتش سوريه در شهر حلب از سوي رئيس جمهور اين کشور، ارتش ترکيه در اقدامي هماهنگ با برخي رژيم هاي منطقه و تروريست ها و با هدف مشغول کردن ارتش سوريه از حلب به تجاوزگري عليه خاک اين کشور پرداخت. به نوشته اين نشريه به نقل از منابع آگاه، گروه هاي تروريستي در سوريه با حمايت مالي قطر به تسليحاتي مانند خمپاره هاي پيشرفته دست يافته و همان ها يکي از روستاهاي ترکيه را هدف قرار دادند هدف تروريست هاي سوريه از اين اقدام اين بود تا چنين نشان دهند که اين اقدام را ارتش سوريه انجام داده است. دولت ترکيه بدون تأمل و بررسي ابعاد اين مسئله يکي از روستاهاي سوريه را هدف حملات توپخانه اي قرار داد و از سازمان ناتو نيز خواست براي بررسي اين مسئله تشکيل جلسه دهد. المنار نوشت: اقدام تجاوزکارانه ترکيه به خاک سوريه از قبل با طرف هاي مختلف هماهنگ شده بود به ويژه اينکه اردوغان در ترکيه محبوبيتش را از دست داده است زيرا ملت ترکيه از رويکردهاي خصمانه رهبرانشان عليه ملت هاي عربي و مسلمان مطلع شده اند. به نوشته اين نشريه، موفقيت ارتش سوريه در وارد کردن شکست هاي پياپي به تروريست ها در حلب که آخرين موضع آن ها بود، براي طرف هاي توطئه مانند ترکيه، قطر و عربستان خوشايند نبود. از اين رو اين تجاوزگري با هدف جلوگيري از تمرکز ارتش سوريه بر شهر حلب و نيز تلاش بي ثمر دوحه، رياض و آنکارا براي نجات تروريست ها از سرنوشت حتميشان بود. المنار فلسطين در گزارش ديگري خاطرنشان کرد: واشنگتن و هم پيمانانش به شدت از موفقيت سوريه در سرکوب تروريست ها به ويژه در حلب خشمگين هستند و نگرانند بار ديگر سناريوي جنگ 2006 لبنان و پيروزي بر اسرائيل اين بار از سوي سوريه تکرار شود. يادآور مي شود دان مريدور معاون نخست وزير اسرائيل در تلاش براي تشديد تنش ها ميان ترکيه و سوريه مدعي شد: حمله خمپاره اي سوريه به شهري مرزي در ترکيه بايد حمله به يک عضو ناتو قلمداد شود. به گزارش رويترز، مريدور در خلال سفر به پاريس افزود: اين مسئله را بايد مدنظر قرار داد که براساس پيمان ناتو اين حمله، حمله به يک عضو ناتوست. وي پس از ديدار با وزير امور خارجه و همچنين وزير دفاع فرانسه در فرافکني تازه اي ادعا کرد اوضاع در سوريه وحشتناک است. تظاهر رژيم صهيونيستي به جانبداري از ترکيه در حالي است که صهيونيست ها پيش از اين با حمله به کشتي امدادرساني مرمره 9 شهروند ترکيه را کشتند. مردم ترکيه در ميان ملت هاي منطقه بيشترين انزجار را نسبت به رژيم صهيونيستي دارند. تلاش صهيونيستي- آمريکايي براي هل دادن ترکيه به باتلاق و جنگ با سوريه در حالي است که اتحاديه اروپا با عضويت ترکيه در اين اتحاديه مخالفت کرده و تلاش طولاني مدت آنکارا در اين زمينه نافرجام مانده است. با اين حال کشورهاي غربي اکنون مي کوشند از ترکيه به عنوان يک آلت دست ناتو استفاده کنند و همين امر با اعتراض مردم مسلمان ترکيه مواجه شده است. به همين دليل هم مردم ترکيه با تجمع در برابر پارلمان اين کشور عليه سياست هاي جنگ طلبانه و مداخله جويانه دولت اردوغان و ضرورت دوستي با ملت سوريه شعار دادند. تظاهرکنندگان در حالي که شعارهايي با مضامين «ما خواهان جنگ نيستيم» و «مردم سوريه برادر ما هستند» اعتراض و خشم خود را به سياست هاي دولت حاکم اين کشور علني نمودند.

شدت گرفتن اختلافات در ستاد انتخاباتی یک کاندیدای ریاست جمهوری

 
 

اخبار بدست آمده حکایت از آن دارد که اختلافات در درون ستاد یکی از کاندیداهای مطرح انتخابات ریاست جمهوری شدت یافته است.

هامون به نقل از محدوده:

یکی از کاندیداهای مطرح انتخابات ریاست جمهوری که مدت هاست ستادهای انتخاباتی خود را فعال کرده و از طیف های مختلف نیز در بدنه ستاد خود بهره گرفته به دلیل اختلاف نظرهای شدید میان برخی اعضای برجسته ستاد خود، این روزها چندان حال خوشی ندارد.

«سهم خواهی»، «عدم تمکین تشکیلاتی»، « اختلاف نظرهای قومیتی» و... از جمله مسائلی است که در ستاد این کاندیدای ریاست جمهوری رخ داده و به تعبیر این فرد ستاد را به یک مجموعه افلیج تبدیل کرده است.


یک بیماری روانی دیگر رادیوفردا کشف شد !

 
 
استاختلال گراندیوزیتی ( GRANDUSITY ) بیماری روانی جدیدی است که از سوی رادیودیروز برای رادیوفردا کشف شده است !

هامون به نقل از  بولتن نیوز:

به گزارش رادیودیروز بررسی های روانپزشکی و تطابق آثار و علائم موجود در اخبار رادیوفردا نشان می دهد این رسانه مبتلا به یک اختلال روانپزشکی به نام گراندیوزیتی ( GRANDUSITY ) می باشد . این اختلال به معنای خود بزرگ بینی است که در زمره ی بیماری های روانی می باشد .
سرآغاز این تشخیص از آنجایی است که رادیوفردا معتقد بود در زمان اعتراضات چند روزه ی اخیر تهران بر روی امواج این رادیو پارازیت های سنگین انداخته اند ! اما اختلال ناشی از این خود بزرگ بینی رادیوفردا به این دلیل است که ظاهرا رادیوفردا باورش شده است که در ایران تاثیرگذار است و در اتفاقاتی همچون اعتراض یا اعتصاب و تحصن عده ی کثیری از معترضان پای گیرنده های رادیویی خود در حال گوش دادن به رادیوفردا یا احتمالا پیگیری لحظه به لحظه ی اخبار و گزارشات آن هستند !
این درحالیست که رادیوفردا بین رسانه های فارسی زبان ضد انقلاب یکی از کم مخاطب ترین و بی مشتری ترین و کم طرفدار ترین رسانه هاست و ظاهرا فقط یک مرکز کاریابی و جلوگیری از بیکاری برای عده ای از عناصر فراری ضد انقلاب هستند که وقت خود را در این رادیو بگذرانند تا دیار غربت از گرسنگی تلف نشوند !
با این وجود رادیوفردا معتقد است که در حین اعتراضات اخیر بازار تهران به دلیل ترس مقامات جمهوری اسلامی ایران از این رسانه (!) پارازیت های سنگینی بر روی امواج ماهواره ای آن ارسال شده است و دریافت آن را برای مخاطبینش با مشکل مواجه نموده است !
رادیودیروز برای جلوگیری از پیشرفته تر شدن اختلا خودبزرگ بینی رادیوفردا به این رسانه پیشنهاد می کند حتما به یک روانپزشک مراجعه نماید !


کارخانه دروغ سازی «دیگربان» تعطیل شد/ تو رو خدا به ما کمک کنید

 
 
خود
جالب آنکه مسئولین این سایت در بیانیه پایانی خود خواسته اند در ظاهر خود را مستقل نشان داده و اقدامات خود را، عملی خودجوش اعلام کنند. جالب تر آنکه مسئولین این سایت دست به سر کیسه کردن مردم هم زده و نوشته است که "دیگربان در صورت تامین بودجه٬ فعالیت خود را از سر خواهد گرفت."

هامون به نقل از  بولتن نیوز: سایت «دیگربان» که در دروغ سازی علیه جمهور اسلامی ید طولایی داشت، تعطیل شد.

به گزارش بولتن نیوز، این سایت در توضیح دلیل این اقدام نوشته که به علت مشکلات مالی تا اطلاع بعدی به کار خود پایان داده است.

معلوم است که اوضاع اپوزیسیون و ضدانقلاب، حسابی قمر در عقرب شده و اربابان این قلم به مزدها به این نتیجه رسیده اند که هزینه هایی که برای چنین سایت هایی در طول این چند سال اخیر کرده اند، نتیجه خاصی جز وقت تلف کردن نداشته و تف سر بالاست.

جالب آنکه مسئولین این سایت در بیانیه پایانی خود خواسته اند در ظاهر خود را مستقل نشان داده و اقدامات خود را، عملی خودجوش اعلام کنند. در این بیانیه آمده است:

"دست‌اندرکاران این پروژه که از ژانویه سال ۲۰۱۱ با حمایت مالی اندکی آغاز شد و از ابتدای سال ۲۰۱۲ بدون هیچ حمایتی به کار خود ادامه داد٬ پس از بی‌نتیجه ماندن تلاش‌ها برای جذب بودجه از منابع مستقل٬ تصمیم به توقف فعالیت آن گرفتند.

این سایت طی این مدت تنها بر اساس انگیزه شخصی دست‌اندرکاران آن و بدلیل بازخوردهایی که حاکی از تاثیرگذاری در فضای رسانه‌ای و سیاسی کشور بود به فعالیت خود ادامه داد."

این در حالی است که اخبار این سایت، آن قدر دروغ و به دور از واقعیت بود که حتی مورد استناد دیگر سایت های ضد انقلاب نیز قرار نمی گرفت.

جالب تر آنکه مسئولین این سایت دست به سر کیسه کردن مردم هم زده و نوشته است که "دیگربان در صورت تامین بودجه٬ فعالیت خود را از سر خواهد گرفت."

گفتنی است طبق اخبار رسیده، مابقی رسانه های ضد انقلاب نیز به دلیل عدم کارایی لازم، حمایت های اربابان خود را از دست داده و با مشکلات عدیده ای مواجه هستند.


حتي BBC هم متوجه رفتار كج و معوج خاتمي شد

 
 
است
نويسنده سپس با طرح اين پرسش كه اظهارات و اقدامات خاتمي اين پرسش را در ذهن ايجاد مي کند که خاتمي واقعا به چه نوع اصلاحاتي اعتقاد دارد و چه نوع حکومتي مطلوب و مورد نظر اوست؟ آيا او واقعا اصلاح طلب است يا آنگونه که برخي از تندروها در ايران مي گويند، "برانداز" است؟...

هامون به نقل از  بولتن نیوز:

با نزديك شدن به موسم انتخابات رياست جمهوري، رسانه هاي ضد انقلاب نيز دست به كار شده و با قدرت هر چه بيشتر مشغول توليد محتوا در اين زمينه هستند.

به گزارش بولتن نيوز، محور اساسي رسانه هاي بيگانه در مورد انتخابات آينده، دامن زدن به اختلافات موجود بين مسئولين (مخصوصا اختلاف بين اصولگرايان) و حمايت بي چون و چرا از اصلاح‌طلبان و در رأس آنها سيدمحمد خاتمي، يكي از اضلاع اساسي در فتنه 88 است.

در همين مورد، سايت بي بي سي متعلق به دستگاه سلطنتي انگليس در مطلبي با عنوان «خاتمي، کيمياگر يا اصلاح طلب؟»، در مورد ديدگاه‌هاي پارادوكسيكال و متناقض خاتمي پرداخته و معتقد است كه مواضع و عملكرد او با يكديگر در تناقض است و معلوم نيست كه وي بالاخره از كدام مشرب فكري تبعيت مي كند و دنبال چه چيزي است.

نويسنده در ابتداي اين مطلب مي نويسد:

"هنگامي که محمد خاتمي نخستين بار براي انتخابات رياست جمهوري ايران نامزد شد، بسياري از مخالفان حکومت، بخصوص آنها که در خارج از کشور بودند، مي گفتند، او فردي است از داخل نظام جمهوري اسلامي و شعارهايش درباره اصلاحات، جامعه مدني، آزادي و غيره چيزي نيست جز عوام‌فريبي و راهي براي طولاني تر کردن عمر حکومت. اما بسياري از راي دهندگان ايراني که در داخل بودند، خواسته يا از سرناچاري با خوشبيني به او نگريستند، از او حمايت کردند و به او راي دادند.

گسترش آزادي بيان، آزادي هاي اجتماعي، سياست هاي بازتر فرهنگي، گسترش فعاليت نهادهاي مدني، بهبود روابط ايران با کشورهاي غربي، افشا کردن قتل هاي زنجيره اي همه و همه سبب شد تا بسياري از تحليل هاي بدبينانه در مورد خاتمي کمرنگ شود. اما به نتيجه نرسيدن تحقيقات درباره قتل هاي زنجيره اي، عدم موضعگيري قاطع در قبال بسياري از رويدادهاي داخلي از جمله رد صلاحيت گسترده نامزدهاي اصلاح طلب در انتخابات مجلس سال 82 سبب شدند تا چهره خاتمي در ذهن بسياري در حد يک اصلاح طلب "کم جرات" و "بي خاصيت" تنزل پيدا کند."

است

وي سپس به مواضع دوگانه خاتمي اشاره كرده و نوشته است:

"با نگاهي به کل کارنامه خاتمي مي توان گفت که شايد هيچ سياستمداري به اندازه او نتوانسته احساسات هوادرانش و هواداران دمکراسي در ايران را روزي به عرش و روزي ديگر به فرش و يا به روايت بهتر به قعر برساند. او کسي است که روزي افراد کشته شده در جريان اعتراضات به نتايج انتخابات رياست جمهوري سال 88 را "شهيد" خواند و از اقدامات حکومت بعنوان "کودتاي مخملين عليه مردم و جمهوريت نظام" ياد کرد و روزي ديگر از "ظلم به رهبري و نظام" حرف زد...

...اين افراد طبيعتا از محمد خاتمي بعنوان رهبر جنبش اصلاحات ايران، انتظار داشتند که در مواضعش تغييري اساسي ايجاد کند، البته نه تغييري در حد درخواست براي تغيير رژيم، بلکه دستکم در پيش گرفتن موضعي انتقادي تر و محکم تر از گذشته در قبال سرکوب ها و محدوديت هاي ايجاد شده و احتمالا تحريم انتخابات. اما خاتمي در اوج ناباوري و بر خلاف انتظار حتي دوستانش، به عنوان راي دهنده در انتخابات مجلس دهم شرکت کرد. او بعدا از تمايلش براي شرکت اصلاح طلبان در انتخابات رياست جمهوري سخن گفت. رئيس جمهوري سابق ايران در روزهاي اخير براي برطرف کردن ترديدها درباره مواضعش، با براندازي مخالفت کرده و از ضرورت حفظ "چارچوب" سياسي موجود در ايران سخن گفته است."

نويسنده سپس با طرح اين پرسش كه اظهارات و اقدامات خاتمي اين پرسش را در ذهن ايجاد مي کند که خاتمي واقعا به چه نوع اصلاحاتي اعتقاد دارد و چه نوع حکومتي مطلوب و مورد نظر اوست؟ آيا او واقعا اصلاح طلب است يا آنگونه که برخي از تندروها در ايران مي گويند، "برانداز" است؟، سعي كرده تا از حكومت ايران، به دليل وجود شواري نگهبان كه وظيفه تأييد صلاحيت ها را بر عهده دارد و چنين كاركردي عقلا نيز مورد قبول است، چهره اي غير دموكراتيك و مردم سالار نشان داده و ادامه مي دهد:

"گرچه خاتمي بارها تاکيد کرده است که او و همفکرانش "برانداز" نيستند و تنها به دنبال اصلاح حکومت و حفظ آنند، اما حقيقت اين است که ذات حکومت جمهوري اسلامي با خواسته هاي اصلاح طلبان در تضاد است. خاتمي پيش از هر چيز خواهان برگزاري انتخابات آزاد است. او مي گويد حکومت نبايد قيم مردم باشد. اما قانون اساسي جمهوري اسلامي که خاتمي خود را به آن معتقد مي داند، حق قيوميت را براي حکومت در نظر گرفته است چرا که حق نظارت بر انتخابات مجلس، رياست جمهوري، خبرگان و همه پرسي ها را به يک نهاد انتصابي يعني شوراي نگهبان واگذار کرده است (اصل 99). براساس همين قانون اساسي (اصل 98)، شوراي نگهبان تنها مسئول تفسير قانون اساسي است."

نويسنده سپس به پارادوكس هاي موجود در تفكر خاتمي و در يك نگاه كلي تر، اصلاح طلبان پرداخته و معتقد است:

"البته از اظهارات و اقدامات خاتمي مي توان دريافت که او ارادت خاصي به بنيانگذار جمهوري اسلامي، آيت الله خميني، دارد. ولي اين ارادت شخصي به معناي پذيرش تمام و کمال مهم ترين رکن قانون اساسي جمهوري اسلامي يعني اصل ولايت فقيه که اکنون کرسي آن در اختيار آيت الله خامنه اي است، نيست. در واقع اين امر، يکي از اساسي ترين پارادوکس هاي گفتمان اصلاح طلبي در ايران است که در اظهارات ميرحسين موسوي و مهدي کروبي نيز ديده مي شود. اين افراد همه از يک سو از وفاداري به "اصل نظام" و "آرمان هاي" آيت الله خميني سخن مي گويند و از سوي ديگر قدرت و اختيارات رهبري آن يا به معناي دقيق تر، قانون اساسي جمهوري اسلامي را که ميراث آيت الله خميني است، به چالش مي کشند."

 

بي بي سي: قانون اساسي خاتمي و اصلاح طلبان را گير انداخته است

 
 

جمهوريشبكه دولتي انگليس با اشاره به تناقضات رفتاري خاتمي مي گويد او از چشم حاميانش افتاده اما خواسته هاي وي عملاً مفهوم تغيير نظام را دارد.


هامون به نقل از کیهان:


وب سايت بي بي سي در تحليلي نوشت: هنگامي كه خاتمي نخستين بار براي انتخابات رياست جمهوري ايران نامزد شد، بسياري از مخالفان حكومت، بخصوص آنها كه در خارج از كشور بودند، مي گفتند، او فردي است از داخل جمهوري اسلامي و شعارهايش درباره اصلاحات، جامعه مدني، آزادي و غيره چيزي نيست جز عوامفريبي و راهي براي طولاني تر كردن عمر حكومت.
اما خيلي ها از سر ناچاري يا خوش بيني به وي رأي دادند. اما مواضع خاتمي سبب شد تا چهره وي در ذهن بسياري در حد يك اصلاح طلب كم جرأت و بي خاصيت تنزل پيدا كند. با نگاهي به كل كارنامه خاتمي مي توان گفت كه شايد هيچ سياستمداري به اندازه او نتوانسته احساسات هوادارانش و هواداران دموكراسي در ايران را روزي به عرش و روزي ديگر به فرش و يا به روايت بهتر به قعر برساند. او كسي است كه روزي افراد كشته شده در جريان اعتراضات سال 1388 را «شهيد» خواند و از «كودتاي مخملين عليه مردم و جمهوريت نظام» ياد كرد و روزي ديگر از «ظلم به نظام» حرف زد.
بي بي سي با اشاره به مواضع متناقض خاتمي مي نويسد: گرچه خاتمي بارها تأكيد كرده كه او و همفكرانش «برانداز» نيستند و تنها به دنبال اصلاح حكومت و حفظ آنند، اما حقيقت اين است كه ذات حكومت جمهوري اسلامي با خواسته هاي اصلاح طلبان در تضاد است. قانون اساسي جمهوري اسلامي كه خاتمي خود را به آن معتقد مي داند، حق نظارت بر انتخابات مجلس، رياست جمهوري، خبرگان و همه پرسي ها را به يك نهاد انتصابي يعني شوراي نگهبان واگذار كرده است (اصل 99). براساس همين قانون اساسي (اصل 98)، شوراي نگهبان تنها مسئول تفسير قانون اساسي است.
تحليلگر بي بي سي با اشاره به ادعاي خاتمي مبني بر ارادت به بنيانگذار جمهوري اسلامي نوشت: اين ارادت به معناي پذيرش تمام و كمال مهم ترين ركن قانون اساسي جمهوري اسلامي يعني اصل ولايت فقيه نيست. در واقع اين امر، يكي از اساسي ترين پارادوكس هاي اصلاح طلبان است كه در اظهارات ميرحسين موسوي و مهدي كروبي نيز ديده مي شود. اين افراد همه از يك سو از وفاداري به «اصل نظام» و «آرمان هاي» آيت الله خميني سخن مي گويند و از سوي ديگر قدرت و اختيارات رهبري آن يا به معناي دقيق تر، قانون اساسي جمهوري اسلامي را كه ميراث آيت الله خميني است، به چالش مي كشند.
رهبر و شوراي نگهبان جزو اصلي ترين اجزاي هويتي نظام جمهوري اسلامي هستند. نويسنده تأكيد مي كند كه خواسته هاي اصلاح طلبان با ماهيت جمهوري اسلامي در تعارض است.

 

 




تاریخ: دو شنبه 17 مهر 1391برچسب:,
ارسال توسط arman

روايت حاج عباس برقي از شب‌هاي قبل از اسارت متوسليان


... در همين حالت ناراحتي و گريه، ايشان جمله عجيبي را به زبان آورد كه ما بار اول آن را به شوخي گرفتيم؛ ولي بعد ديديم آنچه حاجي در آن شب گفت، عين حقيقت بود.
هامون به نقل از خبرگزاري دانشجو:
نشريه «شاهد ياران» شماره 81 مصاحبه هايي را با ياران حاج احمد متوسليان انجام داده است، كه متن ذيل مصاحبه حاج عباس برقي است كه روايتي دارد از حاج احمد قبل از اسارت در لبنان.
ما گرم كار شناسايي بوديم كه پيامي از حاج احمد به دستمان رسيد. حاجي در اين پيام خيلي كوتاه و صريح نوشته بود: تصميم گرفته شده كه ما براي جنگ با اسراييل عازم لبنان بشويم. سريع وسايل و تجهيزات تيپ را جمع كنيد و بياييد تهران، پادگان امام حسين(ع).
بلافاصله ظرف دو سه روز، كليه تجهيزات و وسايل تيپ را جمع كرديم و عازم پادگان امام حسين(ع) شديم. هنگامي كه به تهران رسيديم، در پادگان امام حسين(ع) باخبر شديم كه حاج احمد به اتفاق حاج همت و يك تعداد ديگر از برادران تيپ براي اقدامات اوليه به لبنان رفته‌اند و به زودي براي اعزام ما به آنجا باز خواهند گشت.
آن روز كه برادر احمد از سوريه به تهران بازگشت، قرار شد بعد از اداي نماز مغرب و عشاء، به اتفاق ايشان و برادران جعفر جهروتي زاده،‌محسن حياتي‌پور و يك برادر روحاني از پادگان امام حسين(ع) به خانه حاجي در محله امامزاده سيد اسماعيل تهران برويم. بنا بود شب خدمت حاجي باشيم و صبح به همراه ايشان برويم فرودگاه براي اعزام به سوريه. حوالي نيمه شب بود كه دو نفر از بچه‌هاي سپاهي پادگان امام حسين(ع) به در خانه حاجي مراجعه كردند.
ما در طبقه بالا داخل اتاق حاجي نشسته بوديم. حاجي رفت دم در و مدتي بعد با يك حالت آشفته‌اي برگشت بالا. پرسيديم: قضيه چيست؟ حاجي گفت: از قراري كه اينها مي‌گفتند، گويا برادرهايي كه در نوبت اول به لبنان رفته‌اند، دچار مشكل شده‌اند و اسراييلي‌ها هم نيروهاي اعزامي ايران را تهديد كرده‌اند. حاجي خيلي ناراحت بود. توي آن اتاق كوچكش قدم مي‌زد. اولين باري بود كه من در يك حالت عادي، گريه اين مرد را مي‌ديدم. بي‌تاب بود، اشك مي‌ريخت، گريه مي‌كرد و مي‌گفت: چرا تيپ به اين حالت درآمده؟ يك نيمه از آن در سوريه و لبنان و يك نيمه در جنوب و يك تعداد هم در تهران پراكنده‌اند. تيپ قدرتمندي كه در حمله بيت‌المقدس داشتيم، حالا از هم پاشيده شده و مشكل سازمان‌دهي و وحدت فرماندهي داريم. جمع كردن اين وضع خيلي مشكل است.
در همين حالت ناراحتي و گريه، ايشان جمله عجيبي را به زبان آورد كه ما بار اول آن را به شوخي گرفتيم؛ ولي بعد كه به منطقه لبنان رسيديم، ديديم آنچه حاجي در آن شب گفت، عين حقيقت بود. حقيقتي بس ثقيل كه ما در آن نتوانستيم آن را هضم كنيم. حاجي با چشم‌هايي خيس از اشك گفت: من كه به لبنان بروم، ديگر برنمي‌گردم. اينها بايد به فكر خودشان باشند. من مي‌دانم كه بروم لبنان، ديگر برنمي‌گردم.
ما باز هم حرفش را جدي نگرفتيم. با خودمان گفتيم: مگر ممكن است كسي كه مي‌داند اگر به لبنان برود، ديگر برگشتي نيست. باز هم عازم چنين سفري بشود؟ براي همين هم من با لحن دوستانه به حاج احمد گفتم: شوخي نكن حاجي، اين حرف‌ها ديگر چيست كه مي‌زني؟ ان شاء الله سالم مي‌روي و برمي‌گردي و هيچ مشكلي هم پيش نمي آيد. به خواست خدا، موفق و پيروز برمي‌گردي.
ايشان باز هم با همان حالت محزون، در حالي كه لاينقطع اشك مي‌ريخت، گفت: نه! من ديگر برنمي‌گردم.
خيلي تعجب كرديم. با اصرار از او خواستيم علت اين يقين خودش را ـ كه البته ما صرف حمل بر توهم مي‌كرديم ـ به ما هم بگويد. حاجي سرانجام تسليم شد و گفت: عمليات فتح‌المبين را به ياد داريد؟ گفتيم: خب. بله، خدمتتان بوديم. گفت: يادتان هست كه پيش از عمليات قرار بود 90 دستگاه نفربر «آيفا»، 100 دستگاه تويوتا و امكانات وسيعي را براي عمليات به ما بدهند؛ ولي در عمل، امكاناتي خيلي جزئي در اختيارمان قرار گرفت؟ گفتيم: بله، خوب يادمان هست.
حاجي گفت: من آن زمان خيلي ناراحت بودم كه خدايا، آخر با اين امكانات جزئي چه جوري مي‌توانيم عمليات كنيم. مثلا ما را از كردستان آوردند به عنوان عده‌اي كه قادريم يك تيپ جديدي تشكيل بدهيم و عمليات موفقي در جنوب داشته باشيم. حالا با اين وضع مي‌ترسم اين عمليات موفق نباشد و مايه آبروريزي بشود. خلاصه توي همين عوالم، با خودم كلنجار مي‌رفتم كه شب شد. آمدم بيرون وضو بگيرم كه از پشت سرم توي تاريكي شب، يك برادر سپاهي دست بر شانه‌ام گذاشت و آن را فشار داد. با تعجب سر چرخاندم كه اين كيست؟ ديدم مي‌گويد: برادر احمد شما خدا و ائمه(ع) را فراموش كرده‌ايد؛ به فكر آمبولانس و امكانات مادي اين دنيا هستيد. توكل بر خدا كن و اين امكانات را ناديده بگير.
به حق قسم، شما پيروز خواهيد شد. ان شاء الله بعد از اين عمليات هم،‌عمليات ديگري در پيش داريد به نام «بيت المقدس». شما بعد از عمليات بيت‌المقدس، براي جنگ با اسراييل، عازم لبنان خواهيد شد. پايان كار شما در آنجاست و از آن سفر برنخواهيد گشت! وقتي كه حاج احمد داشت اين مطالب را براي ما تعريف مي‌كرد، به شدت منقلب بود. ما هم كه بيشتر حواسمان متوجه انقلاب روحي اين مرد بود تا حرف‌هاي حيرت‌آوري كه به زبان مي‌آورد، به اصطلاح مطلب را جدي نگرفتيم و خواستيم به او دلداري بدهيم. براي همين هم گفتيم: اصلا هم اين طور نيست. چه كسي از فرداي خودش خبر دارد؟ ان شاء الله همه چيز به خوبي و خوشي انجام مي‌شود و سالم مي‌روي، سالم و موفق هم برمي‌گردي؛ اما باز هم حاجي حرفش يكي بود؛ اين رفتن برگشتني در پي ندارد!
ساعت‌ها از رفتن حاج احمد مي‌گذشت و ما هيچ خبري از او نداشتيم. ترسيده بوديم. فكري ناراحت كننده آزارم مي‌داد. هرچه فكر مي‌كردم، نمي‌دانستم علت اين همه نگراني و آزار چيست. مدتي را در حالت گيجي گذراندم. يك دفعه موضوع تازه‌اي تمام ذهنم را اشغال كرد. از همان جا به ياد صحبت‌هاي حاج احمد افتادم. صحبت‌هاي آن شب، مثل پتكي محكم بر سرم مي‌كوبيد. موضوع چنان بر ذهنم فشار مي‌آورد كه باعث شد با ترس و لرز خودم را به حاج همت برسانم. حاجي از بس به جاده خيره شده بود نگاهش پر از خستگي بود. با نگراني گفتم: برادر همت، چيزي مي‌خواهم بگويم. نمي‌دانم چطور بگويم! حاج همت، بدون اينكه نگاهم كند، گفت: چيه برقي، چي مي‌خواهي بگي؟ گفتم: باور كن حاجي، نمي‌دانم چطور بگويم! حاج همت كه از طرز صحبت كردن من نگران شده بود، با كنجكاوي پرسيد: چي مي‌خواهي بگي؟ خبري از حاج احمد شنيدي؟
از گفتن آنچه كه مي‌دانستم، اكراه داشتم. با توجه به صحبت‌هاي چند شب پيش، اين فكر برايم تداعي شد كه حاج احمد، يا اسير شده است يا شهيد. گفتم: راستش را بخواهي ،‌حاج احمد ديگر برنمي‌گردد.
حاج همت با شنيدن اين جمله، مثل اينكه از خواب عميقي بيدار شده باشد، نگاه به من كرد و پرسيد: چرا اين حرف را مي‌زني؟ ناچار تمام آنچه را كه حاج احمد در آن شب برايمان تعريف كرده بود، گفتم: رنگ حاج همت پريد و حالش دگرگون شد. غم سنگيني بر چهره‌اش نشست. ساكت نگاهش مي‌كردم كه يكدفعه با غيظ نگاهي به من كرد و گفت: برقي، الهي لال بشي،‌اين حرف چيه كه مي‌زني! اين را گفت، با عصبانيت از من رو گرداند و به سمتي رفت. قبل از اين كه دور شود، گفتم: اين كه گفتم، همان چيزي بود كه خود حاج احمد گفته، حالا من هم تصور مي‌كنم كه ديگر برنگردد.
حاج همت كه دور شد، لرزيدن شانه‌هايش را ديدم.
بدين ترتيب حاج احمد متوسليان بنيانگذار و فرمانده سلحشور تيپ 27 محمد رسول الله(ص) به همراه سه تن از يارانش در ساعت 12 ظهر روز چهاردهم تير ماه 1361 به اسارت فالانژيست‌ها درآمد.
 

تجمع اعتراضی در حمایت از مسلمانان میانمار

مقابل دفتر سازمان ملل برگزار می شود؛

 

ستاد مردمی حمایت از مستضعفین میانمار به منظور اعتراض به سرکوب مسلمانان میانمار فردا در مقابل دفتر نمایندگی سازمان ملل متحد در تهران تجمع می کنند.
هامون به نقل از خبرگزاری دانشجو:
ستاد مردمی حمایت از مستضعفین میانمار به منظور اعتراض به سرکوب مسلمانان میانمار فردا در مقابل دفتر نمایندگی سازمان ملل متحد در تهران تجمع می کنند.
این تجمع سه شنبه سوم مرداد از ساعت 17 مقابل دفتر سازمان ملل متحد در تهران به نشانی خیابان شریعتی، بالاتراز حسینیه ارشاد، خیابان قبا، جنوب بلوار شهرزاد برگزار می شود.
همچنین ستاد مردمی حمایت از مستضعفین میانمار از عموم ملت ایران و دانشجویان دعوت کرد تا در این تجمع حضور پیدا کنند.
 

ابراهیمی: جریان اصلاحات لیدر ندارد

عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز آمیختگی اصلاح طلبان با فتنه گران و اپوزوسیون را از دلایل سردگمی در این جریان دانست و گفت: اصلاح طلبان با بازسازی در ساختار و اندیشه می توانند خود را پاک و یکدست کرده و با پایندی به ساختارهای قانونی دوباره به نظام بازگردند.

هامون به نقل از مهر:
حجت الاسلام حسین ابراهیمی در گفتگو با خبرنگار مهر، با اشاره به آنچه اظهارات ضد و نقیض اصلاح طلبان برای ورود به انتخابات آتی خواند، گفت: با توجه به گذشته اصلاح طلبان بخصوص در فتنه 88 نوعی تفرق و تشتت در این جریان حاکم است.

وی افزود: از طرفی ادعا می کنند که ما از فتنه گران جداهستیم و از طرف دیگر بدون نادیده گرفتن آنان کسی دیگر در این جریان باقی نمی ماند، از طرف دیگر می گویند شرایط مهیا نیست و از طرف دیگر اسامی متعددی برای کاندیداتوری در این جریان مطرح می شود.

عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز، علت اصلی تفرق و سردرگمی در جریان اصلاحات را در لیدری آن دانست و گفت: اکثر سرمداران اصلاح طلبان تبدیل به اپوزوسیون و بلند گوی دشمن شده اند؛ بنابراین دیگر کسی در این جریان نمانده که بخواهد برای آنان برنامه ریزی کند.

وی افزود: وجود چندصدایی در این جریان و اینکه هنوز یک برنامه راهبردی برای انتخابات تدوین نکرده اند، بدلیل نداشتن لیدر است و گرنه آنان همه تلاششان این است که در رقابتهای انتخاباتی حضور یابند؛ اما آنقدر آلودگی در این جریان زیاد است که نمی توانند خود را پاک کنند.

ابراهیمی با بیان اینکه اصلاح طلبان رقیب قدری برای اصولگرایان نیستند، تصریح کرد: آنان جلساتی برای انتخابات داشته اند اما در این جلسات به نتیجه ای نمی رسند؛ چراکه این جریان یک جریان مخلوط است.

وی آمیختگی اصلاح طلبان با فتنه گران و اپوزیسیون را از دیگر دلایل سردگمی در این جریان دانست و گفت: اصلاح طلبان با بازسازی در ساختار و اندیشه می توانند خود را پاک و یکدست کرده و با پایندی به ساختارهای قانونی دوباره به نظام بازگردند.
 

«گناه» حافظه را ضعیف می‌کند

شرح دعای روز سوم ماه رمضان از زبان آیت‌الله مجتهدی

مرحوم آیت‌الله مجتهدی تهرانی، انجام گناه را دلیل ضعیف‌بودن حافظه می‌داند و تأکید دارد: روزه صورت شیطان را سیاه می‌کند. وی در شرح دعای روز سوم ماه مبارک رمضان می‌گوید: در این دعا از خدا درخواست ذهن و حافظه می‌کنیم.

هامون به نقل از محدوده:

مرحوم آیت‌الله مجتهدی تهرانی، شرح کوتاهی بر دعاهای روزانه ماه مبارک رمضان دارد که به صورت مجموعه صوتی موجود است. متن این مجموعه شروح در ماه رمضان سال 89 به ابتکار خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس پیاده و منتشر شد.

نظر به استقبال مخاطبان و مردم روزه‌دار از این شروح، یک بار دیگر بازنشر می‌شود.

دعای روز سوم ماه مبارک رمضان

«اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ الذِّهْنَ وَ التَّنْبِیهَ وَ بَاعِدْنِی فِیهِ مِنَ السَّفَاهَةِ وَ التَّمْوِیهِ‏وَ اجْعَلْ لِی نَصِیباً مِنْ کُلِّ خَیرٍ تُنْزِلُ فِیهِ بِجُودِکَ یا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِین»

خدایا در این روز مرا هوش و بیدارى نصیب فرما و از سفاهت و جهالت و کار باطل دور گردان و از هر خیرى که در این روز نازل مى‏فرمایى مرا نصیب بخش به حق جود و کرمت اى جود و بخشش دارترین عالم.

شرح فرازهای دعا

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در شرح «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ الذِّهْنَ وَالتَّنْبِیهَ وَبَاعِدْنِی فِیهِ مِنَ السَّفَاهَةِ وَ التَّمْوِیهِ» می‌گوید: خدایا در این ماه رمضان روزی کن که من هوشیار بشوم و حافظه پیدا کنم و از خواب غفلت بیدار بشوم! انسان اگر بیدار بشود خیلی لذت می‌برد، نوع انسان‌ها در غفلت هستند؛ بنابراین در ماه رمضان از خدا درخواست کنید که از خواب غفلت بیدار شویم.

وی درباره علت ضعیفی حافظه عنوان می‌کند: یکی از نعمت‌های بزرگ خدا ذهن است. در این دعا از خدا درخواست ذهن و حافظه می‌کنیم، اگر می‌بینید حافظه ضعیف است و حافظه درست و حسابی نداریم، علت آن گناه است؛ به نامحرم که نگاه کنی حافظه می‌رود.

گناه حافظه را ضعیف می‌کند

این استاد اخلاق ادامه می‌دهد: شخصی به دانشمندی مراجعه می‌کند و می‌گوید ؛ من حافظه ندارم. آن دانشمند گفت: گناه نکن و علت آن را هم ذکر کرد و گفت: علم یک نوع فضیلت و برتری است و خدا این برتری را به شخص گناه‌کار نمی‌دهد لذا کسی که اهل گناه است مجتهد و ملا نمی‌شود و اگر بخواهد ملا بشود و به درد مردم بخورد باید حافظه داشته باشد و لازمه آن ترک گناه است.

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در ادامه به بیان خاطره‌ای می‌پردازد و می‌گوید: مرحوم آیت‌الله بروجردی، گاهی در درس شعرهای سیوطی را می‌خواندند؛ با اینکه حدود 70 تا 80 سال از زمانی که سیوطی می‌خواندند و مجتهد شده بودند، فاصله بود، ولی به علت دوری از گناه از حافظه بسیار قوی برخوردار بودند.

دعای تقویت حافظه

این عالم ربانی همچنین دعایی برای تقویت حافظه معرفی می‌کند و می‌گوید: از خدا؛ حافظه بخواهیم و ترک گناه کنیم؛ این دعا را هم بعد از هر نماز بخوانید: «سبحان من لایعتدی علی اهل مملکته ...» که باعث تقویت حافظه می‌شود؛ قرآن حفظ کنید؛ حافظه زیاد می‌شود؛ خواندن آیة‌الکرسی حافظه را زیاد می‌کند.

این استاد بزرگ اخلاق یک بار دیگر به دعای روز سوم ماه رمضان اشاره می‌کند و می‌گوید: در ادامه دعای روز سوم از خدا طلب بیداری از خواب غفلت می‌کنیم. «وَبَاعِدْنِی فِیهِ مِنَ السَّفَاهَةِ وَالتَّمْوِیهِ» خدایا در این روز مرا از کارهای باطل و سفیهانه دور گردان؛ غیبت نکنم، دروغ نگویم و ... سفاهت به معنای؛ کار بی‌خردانه و بچه‌گانه است.

وی با قرائت ادامه دعا می‌افزاید: «وَاجْعَلْ لِی نَصِیباً مِنْ کُلِّ خَیرٍ تُنْزِلُ فِیهِ» خدایا هر کار خیری که در ماه رمضان نازل کرده‌ای نصیبی از آن کار خیر به من برسان.

شیطان چگونه از ما دور می‌شود

مرحوم آیت‌الله مجتهدی تهرانی در ادامه به حدیثی از حضرت رسول(ص) اشاره می‌کند و می‌گوید: رسول خدا فرمود: «آیا شما را خبر ندهم به اموری که اگر به آن امور عمل کنید، شیطان از شما دور می‌شود؛ مثل دور بودن مشرق از مغرب.» اصحاب گفتند: «بله یا رسول‌الله» حضرت فرمودند: «روزه بگیرید؛ چراکه روزه صورت شیطان را سیاه می‌کند.»

روزه صورت شیطان را سیاه می‌کند و صدقه پشت او را می‌شکند

وی تأکید کرد: یکی از کارهای خیر روزه گرفتن است. از خدا بخواهیم که در ماه رمضان مریض نشویم و توفیق روزه‌داری داشته باشیم. یکی از کارهای خیر دیگر صدقه است؛ صدقه دادن هم پشت شیطان را می‌شکند. «و کَسْرَ ظَهره» و در ادامه آمده است،‌ مواظبت بر عمل صالح، نماز شب و دوستی با خدا و استغفار، ریشه شیطان را قطع می‌کند. و در آخر حدیث گفته شده است: «و ل‍ِکلِ شی زکات وزکاتُ الابدان الصیام» که هر چیزی زکاتی دارد و زکات بدن‌های شما روزه است.

وی همچنین درباره بخش آخر دعای روز سوم ماه رمضان اظهار می‌کند: «وَ اجْعَلْ لِی نَصِیباً مِنْ کُلِّ خَیرٍ تُنْزِلُ فِیهِ بِجُودِکَ یا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِین» خدایا هر خیری که در ماه رمضان نازل می‌کنی برای من نصیبی از آن خیر قرار بده به جود و بخشش خودت ای کسی که جود و بخششت از همه بخشندگان بیشتر است.

 

باجگیری رسانه ای مدیرانحرافی از یک بانک خصوصی

رسوایی دیگر برای یک گروه خاص؛

اخبارهای دریافتی از باج گیری های رسانه ای توسط مدیر یکی از رسانه های جریان انحراف حکایت دارد.

هامون به نقل از محدوده:

گفته می شود اخیرا این فرد مجموعه مطالبی را علیه برخی از سازمان ها و بنگاههای اقتصادی در رسانه تحت مدیریت خود منتشر کرده تا با متهم کردن آنان به همکاری با برخی از جریان های سیاسی زمینه های باج گیری از این مجموعه ها را فراهم سازد.
در همین زمینه شنیده می شود پس از آنکه رسانه تحت مدیریت وی مطالبی را علیه یک بانک خصوصی منتشر می سازد،جلسه ای میان مدیرعامل این بانک با آقای مدیر برگزار می شود.
گفته می شود در این جلسه ضمن اهداء یکی شامل چندین سکه طلا،کارت های هدیه ای به مدیرانحرافی اهداء می شود که رقم آن چیزی بالغ بر چند صد میلیون تومان بوده است.

 

برنامه کنگره آمریکا برای کاهش بودجه جنگ نرم علیه ایران به بهانه بحران اقتصادی

 
بحران شدیداقتصادی در ایالات متحده آمریکا مجلس سنا این کشور را برآن داشته است که بودجه اختصاص یافته به شبکه های ماهواره ای، فضای سایبری و پروژه های جنگ نرم علیه ایران را که بالغ بر بیش از 40میلیارد دلار است را کاهش دهد.
هامون به نقل از محدوده:
مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا به دنبال آن است با طرح پیش نویسی برای کنگره این کشور با توجه به بحران شدید اقتصادی این کشورکه رو به رشد است ، طرحی را مبنی بر کاهش بودجه اختصاص یافته به فضای سایبری و شبکه های ماهواره ای که برای تهاجم فرهنگی و عملیات روانی علیه ایران در حال فعالیت هستند را در کنگره این کشور به تصویب برساند.
گفتنی است نمایندگان مجلس سنا ایالات متحده آمریکا با آگاهی به عدم تأثیر گذاری مناسب این شبکه ها و سازمان ها برافکار عمومی ایران به این نتیجه رسیده اند که بودجه اختصاص یافته به این گونه فعالیت ها را کاهش دهند.
شنیده ها حکایت ازآن دارد این مقدار کاهش بودجه از فعالیت های مذکور قراراست در امور بیمه بیکاری ، حمایت از بنگاه های زود بازده، ایجاد اشتغال استفاده شود.
 

 




تاریخ: دو شنبه 2 مرداد 1391برچسب:,
ارسال توسط arman

اصلاح طلبان مدعی سپاه شدند!

 

هفته نامه اصلاح طلب ' آسمان ' در پرونده‌ای ویژه ضمن بررسی ارتباط اصلاح‌طلبان با ارگان سپاه، 90 درصد از فعالین اصلاح طلب را از نسل شهدای بزرگواری همچون همت، باکری ، جهان آرا و بروجردی دانست.

هامون به نقل از محدوده:

هفته نامه " آسمان " وابسته به جریان اصلاح طلب درگزارشی به بررسی ارتباط اصلاح طلبان و نهاد انقلابی سپاه پاسداران پرداخته است.


به گزارش گروه سیاسی " محدوده"، در این پرونده ویژه هفته نامه "آسمان" ضمن حمله به ارکان های حال حاضر سپاه و تحریف تاریخ این نهاد انقلابی تا جایی پیش می رود که ابراهیم یزدی را به عنوان مبدع این نهاد معرفی می کند و دربخش دیگر با انتشار مطالبی تأمل برانگیز، حوادث سه سال گذشته را سبب جابجایی صف های بسیاری در سیاست ایران ارزیابی کرده که آن را به صورت تلویحی نشان دهنده خروج پاسداران طرفدار اصلاحات از از عرصه سیاسی عنوان می کند.


این هفته نامه مدعی شده است که گروه هایی " اصلاح طلبان" که سابقه طولانی در پیروزی انقلاب اسلامی، حضور در جنگ با دولت بعث عراق و استقرار و تثبیت دولت جمهوری اسلامی داشته اند، با تهمت و همسویی با مخالفان انقلاب مواجه شده اند.


هفته نامه " آسمان " همچنان مدعی شده است چهره هایی که خالی از سابقه مبارزه انقلابی ، دفاع از میهن و اقبال سیاسی – اجتماعی در دهه اول حیات جمهوری اسلامی بودند امروزه مدعی تفسیر انحصاری از انقلاب و جنگ و نظام سیاسی هستند.
در ادامه بحث "اصلاح طلبان و نسل اول سپاه پاسداران"این هفته نامه اصلاح طلب، فرماندهان سپاه مانند شهید بروجردی ،شهید باکری، شهید همت و جهان آرا و نسل اول سپاه پاسداران را به نوعی اطلاح طلب معرفی کرد و به مقایسه با فرماندهانی که بعد از جنگ " صفارهرندی، میرکاظمی، جواد منصوری و پرویزفتاح" فعالیت سیاسی داشتند پرداخت و عملکرد آنها را مورد نقد و بررسی قرار داد.


این هفته نامه در ادامه در گفتگو با برخی از چهره‌های اصلاح طلب که سابق حضور در سپاه پاسدارن را دارند 90درصد اصلاح طلبان را افرادی معرفی می کند که از نسل فرماندهان شجاع و ولایت مداری همچون باکری ، همت وجهان آرا هستند.

 

گفتنی است این هفته نامه همچنین با دستاویز قرار دادن این گزارش ضمن گفتگو با برخی چهره های فعال در فتنه ۸۸ کوشید تا تاسیس سپاه توسط اصلاح طلبان را شناسنامه این جریان عنوان کند.

 

 


 

حمله همزمان هکرها به سایتهای شاباک، موساد و دولت اسرائیل

برخی از پایگاههای اینترنتی مهم دولت اسرائیل و مراکز امنیتی آن، روز شنبه مورد حمله هکرها قرار گرفته و هک شدند.
هامون به نقل از محدوده:
از مهمترین این پایگاههای اینترنتی می‌توان به وبسایت  وزارتخانه‌های: دفتر نخست وزیری، وزارت دارایی، وزارت امور داخله، و نیروی دفاعی اسرائیل، ارتش صهیونیستی و سازمانهای اطلاعاتی «شاباک» و «موساد» اشاره کرد.

 

کعبی: خاتمی جزء سران فتنه است

عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اینکه خاتمی جزء سران فتنه است گفت: برای بازگشت او به صحنه سیاسی کشور نظام باید تصمیم بگیرد.

هامون به نقل از محدوده:

آیت‌الله عباس کعبی عضو مجلس خبرگان رهبری در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس، درباره اظهارنظر اخیر محمد خاتمی و حمایت او از سران فتنه، گفت: فتنه‌گران و سران آنها به نظام، ملت و رهبری ظلم کردند و رأی ملت را نادیده گرفتند و به مثابه پایگاه نظام دشمن عمل کردند از این رو حمایت از این جمع خطای بزرگی به حساب می‌آید.

وی با اشاره به اینکه هیچ نظامی حتی لیبرال دموکراسی این گونه اقدامات را تحمل نمی‌کند، افزود: جمهوری اسلامی ایران با سران فتنه برخورد حداقلی کرد. از این رو حامیان این افراد از جمله خاتمی باید به فکر گذشته باشند و اگر قصد بازگشت به نظام را دارند از اینگونه اظهارنظرها خودداری کنند، زیرا ملت و مسئولین فتنه‌گران را خوب می‌شناسند.

عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اینکه خاتمی جزء سران فتنه است خاطر نشان کرد: برای بازگشت او به صحنه سیاسی کشور نظام باید تصمیم بگیرد.


 

صادق زیباکلام : اصلاح‌طلبان زیر صفر هستند

صادق زیباکلام در گفتگو با هفته‌نامه "مثلث" ضن واکاوی شرایط اصلاح‌طلبان برای شرکت انتخابات ریاست جمهوری، گفت: سران اصلاحات از لحاظ برنامه و سازماندهی برای انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم، زیر صفر هستند.
هامون به نقل از محدوده:
وی افزود: متاسفانه در راس جریان اصلاحات کسی به نام آقای خاتمی قرار گرفته، این فاجعه است که ایشان بدیهی‌ترین تصمیمات را نمی‌تواند اتخاذ کند
این کارشناس مسائل سیاسی با بیان اینکه در حال حاضر نام دو جین آدم از جریان اصلاحات برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری مطرح است، گفت: همانند انتخابات ریاست‌جمهوری نهم، اصلاح طلبان با کاندیداهای متعدد در انتخابات سال آتی حاضر می‌شوند.

 

قویترین سرویس اطلاعاتی جهان

استاندار آذربایجان غربی گفت: سرویس اطلاعاتی جمهوری اسلامی  ایران قوی‌ترین سرویس جهان است و این از افتخارات نظام است.

هامون به نقل از محدوده:

وحید جلال زاده یکشنبه شب در جلسه شورای اداری آذربایجان غربی که با حضور قائم مقام وزارت اطلاعات در سالن شماره یک استانداری آذربایجان غربی برگزار شد، اظهار داشت: هیئت دولت در ادامه سفرهای استانی خود تا فرا رسیدن ماه رمضان و یا پس از ماه مبارک به استان آذربایجان غربی سفر می‌کند.

وی با بیان اینکه باید تا سفر هیئت دولت به استان پروژه‌های مصوب سفرهای قبلی تعیین تکلیف شوند، تصریح کرد: در برخی از پروژه‌ها باید اعتبارات ملی به همراه اعتبارات استانی تامین شود که در این راستا منتظر تزریق اعتبارات ملی هستیم تا پس از آن اعتبارات استانی را به این پروژه‌ها تزریق کنیم.

جلال زاده با بیان اینکه برای تمام پروژه‌های به تصویب رسیده در سفرهای قبلی هیئت دولت به استان اعتبارات مورد نیاز تخصیص یافته است، افزود: 48 پروژه در قالب پروژه مهرمانگار در استان داریم که تسریع در روند اجرای آن‌ها در دستور کار قرار دارد.

وی اعلام کرد: انتظار ندارم مدیران دستگاه‌های اجرایی از طریق وزارتخانه‌ها به دنبال اعتبارات مورد نیاز برای اجرایی کردن پروژه‌های خود که در طرح مهر ماندگار قرار دارند، اقدام کنند چرا که تنها انتظاری که در این زمینه داریم اهتمام جدی و هر چه بیشتر مدیران برای اجرایی کردن این طرح‌ها است.

نقش مردم در جشن‌های دینی کمرنگ شده است

استاندار آذربایجان غربی گفت: با توجه هر چه بیشتر مسئولان به جشن‌های مذهبی در سال‌های اخیر نقش مردم در برگزاری این جشن‌ها کمرنگ‌تر شده است.

جلال زاده اظهار داشت: مردم نقش قبلی خود را در برگزاری جشن‌ها نسبت به گذشته کمرنگ کرده‌اند چرا که مسئولان بیشتر به این موضوعات توجه می‌کنند.

وی با بیان اینکه دولت و رسانه‌ها اسلامی هستند و خود را مقید به اسلام می‌دانند و براین اساس در جشن‌ها به خوبی ظاهر می‌شوند، تصریح کرد: باید تک تک زنان و مردان جامعه این حس را داشته باشند که در جشن‌ها مشارکت داشته باشند.

جلال زاده با تاکید بر فرماندارها مبنی بر برگزاری هر چه باشکوه‌تر جشن‌های نیمه شعبان، افزود: فرماندارها تلاش کنند با تحرک و قدرت بیشتری این میلاد را با شکوه‌تر از سال‌های قبل برگزار کنند.

سرویس اطلاعاتی ایران قوی‌ترین سرویس جهان است

استاندار آذربایجان غربی با اشاره به نام‌گذاری امروز به عنوان روز سربازان گمنام، گفت: تمام ارکان نظام جمهوری اسلامی ایران در مقابله با رقبای خود در این سه دهه ایستادگی کرده و خواهند کرد.

جلال زاده اظهار داشت: آنتن‌های شبکه های ماهواره‌ای استکبار خبرسازی و نظرسازی کرده و فکر را شکل می‌دهند و در این میان رسانه‌های جمهوری اسلامی در این عرصه خوب ظاهر شده و به وظیفه خود به خوبی عمل کرده اند.

وی با اشاره به صحت اخبار منتشره از رسانه‌های جمهوری اسلامی ایران، خاطرنشان کرد: تمام دنیا وقتی می‌خواهد به اخبار قابل اعتماد دسترسی یابد به رسانه‌های جمهوری اسلامی ایران مراجعه می‌کند.

جلال زاده با اشاره به سرویس اطلاعاتی قوی ایران، اعلام کرد: سیستم امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران قوی بوده و در برابر سرویس اطلاعاتی تمام دشمنان ایران ایستادگی کرده است.

وی تصریح کرد: امروز قوی‌ترین و زبده‌ترین سرویس اطلاعاتی در جمهوری اسلامی موجود است چون چاشنی ایمان به خدا در این سرویس وجود دارد.

جلال زاده با اشاره به ویژگی وزیر اطلاعات، افزود: مجتهد بودن از ویژگی‌هایی است که در این زمینه فقه و روش پیامبران مد نظر قرار گرفته است.

با حکومت اسلامی در مسیر اسلامی شدن قرار گرفتیم

استاندار آذربایجان غربی در بخش دیگری از سخنان خود به 17 برابر رشد علم در کشور اشاره کرد و اظهار داشت: ملت ایران این ظرفیت را دارد که از عهده کارهای بزرگ برآید.

جلال زاده با بیان اینکه هویت یک ملت دستاورد قرن‌ها تلاش است، تصریح کرد: در تاریخ وقتی ملتی می‌خواهد مسیر خود را تغییر دهد قرن‌ها طول می‌کشد ولی در ایران اسلامی در 32 سال کارهایی انجام گرفته است که سایر ملت‌ها باید قرن‌ها وقت می‌گذاشتند تا به این بالندگی برسند.

وی اعلام کرد: با ایجاد حکومت اسلامی در مسیر اسلامی شدن قرار گرفته‌ایم.

جلال زاده ادامه داد: زمانی که به شاخص‌های رشد، توسعه و پیشرفت کشور نگاه می‌کنیم به خوبی می‌توانیم رشد و بالندگی را پس از انقلاب مشاهده کنیم.

 

 




تاریخ: دو شنبه 12 تير 1391برچسب:,
ارسال توسط arman

توحش مدرن از نوع حقوق بشر آمريكايي

امروز 12 تير ماه برابر با سالروز جنايت آمريكا در خليج فارس و كشتار 290 مسافر بي‌گناه توسط ناو "یواس‌اس وینسنس" نیروی دریایی آمريکاست؛ جنايتي كه آمريكا با اعطاي مدال به ناخداي اين ناو، پرده‌اي ديگر از توحش آمريكايي تحت لواي ادعاي حقوق بشر را در معرض ديد جهانيان قرار داد.

هامون به نقل از باشگاه خبرنگاران:

امروز 12 تيرماه برابر است با سالروز جنايت آمريكا در خليج فارس، جنايتي كه با گذشت سال‌ها پيگيري ايران در مجامع بين‌المللي دولتمردان آمريكا پاسخي در اين مورد نداده‌اند.

پرواز مسافربری شماره ۶۵۵ شرکت هواپیمایی "ایران‌ایر" با شناسه «IR655» از بندر عباس به مقصد دبی در تاریخ ۱۲ تیر ۱۳۶۷ (۳ ژوئیه ۱۹۸۸ میلادی) در حرکت بود که با شلیک موشک هدایت شونده از ناو "یواس‌اس وینسنس" متعلق به نیروی دریایی  آمريکا بر فراز خلیج فارس سرنگون شد و تمامی ۲۹۰ سرنشین آن که شامل ۴۶ مسافر غیر ایرانی و ۶۶ کودک بودند، جان باختند. در هنگام وقوع این حادثه، رئیس جمهور آمریکا رونالد ریگان بود.

**دولت آمريکا کاسه داغ تر از آش

تنگه هرمز یکی از راهبردی‌ترین آبراه‌های بین‌المللی کشتیرانی در جهان به شمار می‌آید. تمام کشتی‌ها برای عبور از این آبراه، براساس قانون اساسی دریاها باید از خطوط دریایی که در آب‌های ایران و عمان است عبور کنند.

جمهوري اسلامي ايران طبق قانون در طول جنگ ایران و عراق، کشتی‌های باری رابازرسي مي کرد  تا از ورود کالاهای قاچاق به عراق جلوگیری کند و آمريکا نيز که هميشه کاسه داغتر از آش است با شروع  جنگ ايران و عراق، ناو جنگی یواس‌اس وینسنس خود را با ادعاي نظارت بیشتر بر جنوب خلیج فارس به منطقه فرستاد. این ناو دارای پیشرفته‌ترین سامانهٔ دفاعی به فرماندهی

ناخدا ویل راجرز بود که در تاریخ ‎۵ اردیبهشت ۱۳۶۷ (۲۵ آوریل ۱۹۸) از کالیفرنیا حرکت کرده و در ۸ خرداد (۲۹ مه) به بحرین رسید.

** كالبد شكافي يك جنايت

روز یکشنبه ۱۲ تیر ۱۳۶۷ هواپیمای ایرباس آ-۳۰۰ متعلق به هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران در فرودگاه بین‌المللی بندرعباس به زمین نشست و طبق برنامه پیش‌بینی شده، قرار بود این هواپیما با شمارهٔ پرواز ۶۵۵ به همراه ۲۷۴ مسافر و ۱۶ خدمهٔ پرواز که در مجموع ۲۹۰ نفر می‌شدند در ساعت ۱۰ صبح به مقصد دبی، امارات متحده عربی پرواز کند.

کاپیتان محسن رضایان، خلبان با سابقهٔ پرواز ۶۵۵ هواپیمای ایرباس آ-۳۰۰ بود که بیش از ۷،۰۰۰ ساعت پرواز را در کارنامهٔ خود داشت. هواپیماي ایرباس آ-۳۰۰ با ۱۵ دقیقه تأخیر، در ساعت در ۱۰:۱۷ صبح به وقت رسمی ایران، از فرودگاه بین‌المللی بندرعباس به مقصد فرودگاه بین‌المللی دبی به پرواز خود را آغاز كرد،  مدت پرواز تا دبی ۲۸ دقیقه و حداکثر ارتفاع تا ۱۴ هزار پا (۴،۳۰۰ متر) تعیین شد. دقایق نخستین پرواز و مراحل اوج‌گیری تا ارتفاع ۱۲ هزار پایی مطابق طرح پرواز انجام شد و خلبان  پیوسته با برج مراقبت فرودگاه بندرعباس و مرکز کنترل راه‌های هوایی ایران و امارات متحده تماس داشت .

چند لحظه پیش از ورود هواپیمای ایرباس آ-۳۰۰ به منطقه کنترل هوایی امارات، در محلی به نام«مولبیت»، خلبان به مرکز کنترل هوایی کشور اطلاع داد که قصد دارد به ارتفاع ۱۴ هزار پایی صعود کند.

ناو جنگی وينسنس آمریکا در خلیج فارس مستقر شده بود ایچنرمارک قلب این رزم‌ناو به شمار می‌رفت كه وظيفه اصلي آن، کشف هدفهای پرنده، اعم از موشک، هواپیما و پردازش اطلاعات، تعقیب صدها هدف به طور هم‌زمان و کنترل آتش آنها بود، هم‌چنین این رزم ‌ناو به موشک زمین‌به‌هوا با برد ۴۰۸ کیلومتر نیز مجهز بود.

ساعت ۱۰:۲۲صبح ناو جنگی وینسنس آمریکا به حریم آبهای ایران وارد شده بود، به دستور ناخدا ویل راجرز، فرمانده ناو وینسنس، موشک استاندارد ۲ را به سوی پرواز ۶۵۵ شلیک کرد. ناگهان هواپیما از صفحه رادارهای زمینی محو و در آب‌های خلیج فارس سقوط کرد. با عدم اطلاع از سرنوشت هواپیما، برج مراقبت فرودگاه بندرعباس، در تماس با دبی، پیگیر سرنوشت پرواز ۶۵۵ شد ولی آنها اظهار بی‌اطلاعی کردند. بلافاصله ستاد حوادث استان هرمزگان وضعیت اضطراری اعلام و فعالیت خود را آغاز کرد. با شناسایی دقیق محل سقوط، بالگردها و شناورها به موقعیت ۲۶ و ۴۲ عرض شمالی و ۵۶ درجه و ۳ دقیقه طول شرقی منتقل شدند. محل سرنگونی هواپیمای مسافربری ایران‌ایر در تنگه هرمز واقع در خلیج فارس بود.

بلافاصله پس از این واقعه، مقامات آمریکایی اعلام کردند که یک فروند هواپیمای اف-۱۴ جمهوری اسلامی ایران را مورد هدف قرار داده‌اند. پس از روشن شدن نوع هواپیما، آمریکا ادعا کرد که در این مورد مرتکب اشتباه شده‌، اما شواهد بعدی این نظر آنان را مردود جلوه داد . مقامات نظامی آمریکا اعلام کردند که هواپیمای ایرباس ایران خارج از مسیر هوایی پرواز داشته و رزم ‌ناو آمریکایی نیز ۷ بار اخطار رادیویی برای هواپیمای ایران مخابره کرده ولی جوابی دریافت نکرده است.

**گزارش گروه حقیقت‌یاب ایکائو

در جلسهٔ فوق‌العاده شورای ایکائو (سازمان بین‌المللی هواپیمایی کشوری) در روز ۱۴( ژوئیه ۱۹۸۸ (‎۲۳ تیر ۱۳۶۷ تصمیم گرفته شد که یک تیم حقیقت‌یاب برای بررسی عواملی که منجر به نابودی هواپیما شده‌، تشکیل شود.

فرمانده ناو وينسنس ادعا کرده که به هواپيماي ايرباس ايراني  اخطار داده اما اصولا اخطار مخصوص هواپيماهاي جنگي است نه هواپيماهاي مسافربر و حتي اگر اخطاري هم داده شده اصولا اين هواپيماها تجهيزات لازم براي شنيدن  اخطار نظامي را که مخصوص هواپيماهاي نظامي است ندارند.

همچنين در گزارش تیم تخصصی ایکائو مشخص شده که در دقایق آخر حمله به هواپیما، عده‌ای هواپیما را یک هواپیمای مسافربری و عده‌ای دیگر یک هواپیمای جنگی مهاجم تلقی کرده اند. دو دقیقه بعد کارکنان مرکز گزارشی را مبنی بر اینکه هواپیمای مزبور اف-۱۴ است، دریافت کردند. در همین حال کارکنان ناو سایدز فریاد زدند: «هواپیما مسافر بري  است، صبرکنید.» در همین زمان یکی از افسران وینسنس نیز گفته‌است که هواپیما احتمالا تجاری است. در همان حالی که گفتگوهای میان ۳ ناو ادامه داشه ویل راجرز، ناخدای ناو وینسنس تصمیم می‌گیرد که موشک خود را پرتاب کند.

**اظهارات متناقض مقامات آمريکايي درباره اين حادثه

دولت آمریکا که در وارونه نشان دادن حقايق تبحر خاصي دارد درباره اين حادثه مدعي شد که ناو وینسنس به اشتباه هواپیمای مورد نظر را یک هواپیمای جنگی تشخیص داده و برای دفاع از خود به سوی آن شلیک کرده است.

نماینده‌ایالات متحده در سازمان بین‌المللی هواپیمائی در جلسه فوق‌العاده شورای ایکائو گفته بود که در روزهای دوم و سوم جولای منطقه خلیج فارس بسیار ناامن بوده و کشتی‌های مختلفی از جمله یک کشتی پاکستانی و یک کشتی لیبریایی مورد حمله قرار گرفته بودند. در همان روز یک هواپیمای اف-۱۴ ایران از فرودگاه بندرعباس پرواز کرده بود و قصد حمله به کشتی آمریکایی را داشت. با توجه به اخطارهای مکرری! که بي پاسخ مانده بود، فرمانده مزبور برای دفاع از خود مجبور به شليك موشك مي شود.

در گزارش نهایی هیئت گروه حقیقت‌یاب پنتاگون به سرپرستی دریادار ویلیام فوگارتی علت وقوع حادثه فشار روانی ناشی از قرار گرفتن در وضعیت جنگی برای نخستین بار اعلام شد و تصدیق شد که هواپیمای ایرباس در خطوط هوایی تجاری بین‌المللی پیش‌بینی شده پرواز می‌کرده و در زمان حادثه در ارتفاع دوازده هزار پایی (بیش از ۳۵۰۰ متر) قرار داشت و از لحظه پرواز به روند صعودی خود ادامه داده بود. دولت آمریکا هیچگاه مسئولیت وقوع حادثه را برعهده نگرفت.

ناو وینسنس می‌توانست با ارسال علائم هشدار دهنده بر روی گیرنده‌های خودکار رادیویی فرمانده هواپیما را متوجه این امر کند که با او صحبت می‌شود (نه یک هواپیمای دیگر) اما مقامات آمريکايي  فقط به اين مسئله اکتفا کردند که به ايرباس هشدار داده اند!

** پرده برداري از تناقض گويي هاي آمريكا

ناخدا دوم کارلسون، فرمانده سابق ناو سایدز در این مورد معتقد است که ایرباس ایرانی علاوه بر علائمی که مبنی بر غیرنظامی بودن خود می‌فرستاده با سرعتی کم در حال اوج گرفتن بود و حتی اگر در چنین شرایطی نیز آن را به عنوان یک جت اف ۱۴ شناسایی می‌کردند باز من تردید دارم که یک هواپیمای اف ۱۴ می‌توانست تهدید سطحی را متوجه ناو وینسنس یا سایدز یا هر شناور دیگری کند زیرا هواپیماهای اف ۱۴ ایران مجهز به سلاح‌های هوا به زمین نبودند و اف ۱۴های موجود در پایگاه‌های ششم و نهم شکاری بوشهر و بندرعباس هم، فقط برای دفاع از نفتکش‌های ایرانی و مقابله با حملات هوایی علیه آن نفکش‌ها به پرواز درآورده می‌شدند و پشتیبانی هوایی از نیروی دریایی بعهده گردان‌های فانتوم اف-۴ بود. اپراتورهای رادار ناو هواپیما بر فورستال نیز هواپیمای مزبور را به عنوان یک هواپیمای بازرگانی شناسایی کردند. جت‌های جنگنده اف ۱۴ مستقر بر روی ناو فورستال می‌توانستند در صورتی که کاپیتان راجرز درخواست می‌کرد، با شناسایی چشمی هواپیمای ایرانی از فاصله نزدیک از غیرنظامی بودن آن اطمینان حاصل کنند.

کاپیتان دیوید کارلسون، فرماندهٔ ناو سایدز که در زمان حادثه در نزدیکی ناو وینسس قرار داشت، در سال ۲۰۰۵ در مصاحبه‌ای با دیوید فیسک، نابودی هواپیمای ایرانی به درست راجرز را «نقطهٔ اوج پرخاشگریِ وحشتناک کاپیتان راجرز دانست که از ۴ هفتهٔ قبل شروع شده بود». منظور کاپیتان کارلسون، حادثه‌ای بود که در ۲ ژوئن (‎۱۲ خرداد ۱۳۶۷)، تنها ۴ هفته پیش از نابودی پرواز ۶۵۵ اتفاق افتاد. وي گفت که در آن حادثه، ناو وینسنس بیش از حد به یک ناوچهٔ ایرانی، که در حال انجام بازرسی «قانونی» از یک کشتی بود نزدیک شد. ناو وینسنس یک بالگرد را به فاصلهٔ ۲ تا ۳ مایلی ناوچهٔ ایرانی فرستاد (در صورتی که براساس قانون، حداقل باید در ۴ مایلی ناو ایرانی قرار می‌گرفت.) و سپس بر چند قایق تندروی کوچک ایرانی آتش گشود. کاپیتان کارلسون در این باره گفت: «چرا کاپیتان راجرز بر قایق‌ها آتش گشود؟ او کار هوشمندانه‌ای انجام نداد.» کاپیتان کارلسون دربارهٔ نیروهای ایرانی درگیر در حاثهٔ ۲ ژوئن گفت: «آن‌ها بسیار حرفه‌ای عمل می‌کردند و تهدید آمیز نبودند» وي همچنین اضافه کرد: «سیگنال‌های نیروهای نظامی ایران کاملاً واضح بود و جایی را برای اشتباه باقی نمی‌گذاشت». وقتی راجرز اعلام می‌کند که می‌خواهد هواپیمای ایرانی را سرنگون کند کارلسون دوباره مونیتورهای ناوش را بررسی می‌کند و به خدمه‌اش می‌گوید: «این هواپیما که داره اوج می‌گیره؛ ارتفاعش هم که ۷،۰۰۰ فوته! معلوم هست راجرز داره چه غلطی می‌کنه؟». اما با این وجود کارلسون با خود می‌گوید که شاید راجرز اطلاعات بیشتری داشته باشد، بی‌خبر از این که راجرز به اشتباه فکر کرد که هواپیما در حال شیرجه‌زدن بود.

جان مک‌کین، سناتور جمهوری‌خواه از ایالت آریزونا و خلبان سابق نیروی دریایی و اسیر جنگی سابق در ویتنام که عضو کمیسیون تحقیق پیرامون حادثه سرنگون سازی ایرباس ایرانی نیز بود، عقیده دارد:

ترکیب تکنولوژی پیشرفته و خطای انسانی تصمیم گیرندگان ! کم‌تجربه، خطرناکترین سناریو ممکن را به وجود می‌آورد. زیرا بدون در اختیار داشتن توانایی «سیستم اجیس» که ناو وینسنس دارای آن بود، مسلماً با عواقبی که دچار آن شد، مواجه نمی‌شد.

**اعطاي مدال براي نديده گرفتن حقوق يك ملت

دیوید ایونز، مفسر نظامی شیکاگو تریبیون نیز معتقد است که سیستم شناسایی و هدایت آتش ناو وینسنس، در آن روز سوم ژوییه، روی کنترل خودکار نبود و خطای انسانی و قضاوت نادرست موجب سرنگونی ایرباس ایرانی شده و چنانچه کنترل در حالت اتوماتیک بود، دلیلی برای اشتباه در شناسایی هواپیما وجود نداشت و این فاجعه انسانی رخ نمی‌داد. به عقیده ایونز، برگزاری یک دادگاه نظامی برای ناخدا راجرز و عملکرد او در حادثه سرنگون کردن یک جت مسافربری با ۲۹۰ سرنشین بی گناه امری عادلانه محسوب می‌شد، ولی ایالات متحده در مقابل دیدگان ایرانیان، در پایان خدمت راجرز به وی مدال اعطا کرد و هیچکدام از خدمه وینسنس تحت پیگرد قانونی قرار نگرفتند!

** تجلیل از خدمه ناو وینسنس

تمام سربازان ناو جنگی وینسنس پس از این حادثه، به‌خاطر تکمیل سفر خود به یک منطقهٔ جنگی مدال مبارزه دریافت کردند. مدال نیروی دریایی آمریکا اغلب به کارهای قهرمانی و یا خدمات شایسته داده می‌شود. مدال مبارزه به کسانی داده می‌شد که می‌توانستند با «سرعت و دقت آتش بگشایند».با این وجود، روزنامهٔ واشینگتن پست در مقاله‌ای در سال ۱۹۹۰ نوشت که مدالی که به خدمهٔ ناو وینسنس داده شد به خاطر سفرهایشان از سال‌های ۱۹۸۴ تا ۱۹۸۸ و همچنین برخوردهای آن‌ها با قایق‌های تندروی جنگی ایرانی بود.

در سال ۱۹۹۰ ویل راجرز مدال لژیون لیاقت را از دستان جورج هربرت واکر بوش، رئیس جمهور وقت آمریکا، به‌خاطر «رفتار بسیار شایسته و انجام خدمات برجسته بین تاریخ آوریل ۱۹۸۷ تا مه ۱۹۸۹ به عنوان افسر فرماندهٔ ناو وینسنس دریافت می‌کند». راجرز در حالی مدال لیاقت را دریافت می‌کرد که در مراسم تجلیلش هیچ اشاره‌ای به سرنگون کردن پرواز ۶۵۵ ایران ایر نشد. مدال لژیون لیاقت اغلب به افسران عالی‌رتبه‌ای داده می‌شود که بتوانند مأموریت‌هایشان (به ویژه مأموریت‌های دشوار) را با موفقیت بگذرانند ویا از آخرین سفرشان پیش از بازنشستگی بازگردند.

**قطعنامه 616 شورای امنیت

جمهوری اسلامی ایران روز ۱۴ تیر ۱۳۶۷ طی نامه‌ای به رئیس شورای امنیت خواستار تشکیل جلسه فوری شورا برای رسیدگی به موضوع شد. ۲۵ تیر ۱۳۶۷ مطابق با ۱۶ ژوئیه ۱۹۸۸ میلادی شورا تشکیل جلسه داد. از سوی جمهوری اسلامی ایران ولایتی وزیر امور خارجه وقت ایران و از جانب امریکا جرج بوش معاون وقت رئیس جمهوری در جلسه حضور داشتند. قطعنامه ۶۱۶ شورای امنیت پس ازاستماع سخنان ولایتی و جرج بوش درجلسه شماره ۳۸۳۱ خود در تاریخ ۳۰ ژوئیه ۱۹۸۸ ۲۹/۴/۱۳۶۷طرح قطعنامه‌ای پیشنهادی را تصویب کرد كه متن قطعنامه به شرح زیر است:

شورای امنیت، با بررسی نامه مورخه ۵ ژوئیه ۱۹۸۸ جانشین نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران خطاب به رئیس شورای امنیت و با استماع بیانات نماینده جمهوری اسلامی ایران و سخنان نماینده‌ایالات متحده آمریکا با ابراز تاسف عمیق از این که یک هواپیمای غیرنظامی ایران ایر در پرواز برنامه ریزی شده بین‌المللی ۶۵۵، در پرواز بر فراز تنگه هرمز به وسیله موشک شلیک شده از ناو جنگی ایالات متحده آمریکا (وینسنس) منهدم گردیده‌است بر ضرورت تبیین حقایق سانحه با بازرسی بی‌طرفانه در منطقه خلیج فارس تأکید داشته و اظهارات خود را به شرح زیر اعلام کرد:

1- تأسف عمیق خود را از ساقط کردن هواپیمای غیرنظامی ایران به وسیله موشکی که از یک ناو جنگی آمریکا شلیک شده و تسلیت عمیق خود را به خاطر از دست رفتن غم‌انگیز جان انسانهای بی‌گناه ابراز می‌دارد.

2- همدردی صمیمانه خود را به خانواده‌های قربانیان سانحه غم‌انگیز و دولت‌ها و کشورهای آنان اعلام می‌دارد.

3- از تصمیم سازمان بین‌المللی هواپیمایی کشوری در پاسخ به درخواست جمهوری اسلامی ایران مبنی بر ایجاد گروه تحقیق برای بررسی تمام حقایق موجود همچنین از اعلام ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی ایران مبنی بر تصمیمشان برای همکاری با بررسی سازمان هواپیمایی کشوری استقبال می‌کند.

4- از تمامی اعضای کنوانسیون ۱۹۴۴ شیکاگو، درخواست می‌کند که در همه شرایط، مقررات و رویه‌های سلامت هوانوردی کشوری به ویژه ضمائم آن کنوانسیون به منظور جلوگیری از چنین پیشامدهایی را دقیقاً مراعات نمایند.

6- لزوم اجرای فوری و کامل قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت، شورا را به عنوان تنها مبنای حل جامع، عادلانه، شرافتمندانه و پایدار، منازعه میان ایران و عراق ابراز و پشتیبانی خود را از دبیر کل برای اجرای این قطعنامه اعلام و خود را ملزم به همکاری با دبیر کل برای تسریع در اجرای طرح اجرایی او کند.

بر اساس اين گزارش؛ جمهوری اسلامی ایران علاوه بر شورای امنیت و شورای ایکائو، شکایت خود را در دیوان بین المللی دادگستری لاهه نیز مطرح کرد اما هنوز دولتمردان آمريكا هيچ غرامتي به كشورمان پرداخت نكرده اند. سالها از اين جنايت مي گذرد بدون اين كه حتي در سالروز اين فاجعه ابراز تاسفي از سوي مقامات آمريكايي اعلام شود!

 

نظر حدادعادل درباره دیدارهای خاتمی

غلامعلي حدادعادل در مورد ديدار خاتمي با جريان اصلاحات گفت: ما به آنها كاري نداريم، آنها خودشان مي‌دانند. فعلا اجازه دهيد كه ما مسائل اصولگرايان را دنبال كنيم.

هامون به نقل از باشگاه خبرنگاران:

نماينده مردم تهران، همچنين در پاسخ به اين پرسش كه نيروهاي تندروي اصلاح‌طلب چه ضربه‌اي به اين جريان زده‌اند، تصريح كرد: پاسخ شما همان جواب آقاي خاتمي است يعني راضي نيستند از اين تندروي‌ها. به تعبير ديگر در داخل اصلاح‌طلبان، خودشان مي‌دانند كه اين تندروي‌ها چقدر براي كشور و انقلاب مضر بود.

حدادعادل تاكيد كرد كه در مجلس نهم بايد كارگروه مشتركي بين دولت و مجلس براي تفاهم تشكيل بود.

نماينده مردم تهران در حاشيه جلسه علني امروز مجلس در جمع خبرنگاران در پاسخ به پرسش خبرنگار ايسنا در مورد ضرورت تشكيل كميته مشترك بين دولت و مجلس گفت: همواره در دوره‌هاي گذشته كميته مشتركي بين دولت و مجلس تشكيل مي‌شد تا مسائل بين دولت و مجلس در كارگروه‌هاي مشترك به مشورت گذاشته شود كه از اين طريق به نمايندگان كمك مي‌شد تا براي تصميم‌گيري بهتر امور را به پيش ببرند.

وي تاكيد كرد كه در اين دوره مجلس و مجالس آينده بايد كارگروه مشتركي بين دولت و مجلس براي تفاهم وجود داشته باشد.

اين عضو فراكسيون اصولگرايان در پاسخ به پرسش ديگري در مورد رياست اين فراكسيون گفت: هنوز بحث فراكسيون اصولگرايان به انتخاب رييس نرسيده و ما در مرحله تدوين اساسنامه هستيم. انتخابات رييس و هيات رييسه فراكسيون بعد از تصويب اساسنامه صورت مي‌گيرد.

حدادعادل در پاسخ به پرسش خبرنگاري مبني براينكه آيا شما براي رياست فراكسيون كانديدا مي‌شويد،‌ گفت: بعد از تصويب اساسنامه پاسخ شما را مي‌دهم.

وي در عين حال گفت: هنوز تعداد اعضاي فراكسيون اصولگرايان مشخص نيست و ما مثل هر فراكسيون ديگري به دنبال جذب تعداد بيشتري از اعضا هستيم.

اين عضو فراكسيون اصولگرايان مجلس همچنين در پاسخ به اين پرسش كه آيا اين فراكسيون همچون دوره هشتم با قوت كارها را به پيش مي‌برد گفت: ما هيچ تغييري در اصولگرايي نداديم. اصولگرايي، همان اصولگرايي است كه در گذشته بوده است و ما بر همين اساس از همه دعوت كرديم تا در اين فراكسيون باشند. قصدمان ايجاد تفرقه نيست.

وي ادامه داد: ما ادامه اصولگرايي در مجالس هفتم و هشتم هستيم و در همان مسير كارهايمان را سوق مي‌دهيم.

نماينده مردم تهران در مجلس در پاسخ به پرسش ديگري مبني بر اينكه تدبير مجلس براي كنترل گراني چيست، گفت: مجلس معمولا در مسائل كلان اقتصادي دخالت مي‌كند و كمتر اتفاق مي‌افتد كه با يك مصوبه مجلس، نرخ ارزاق و كالاها به سرعت تغيير كند. بر اين اساس مي‌توان گفت كه تاثير تصميم‌گيري‌هاي دولت و وزارتخانه‌ها در تعيين نرخ‌ها اثرش زودتر مشخص مي‌شود.

حدادعادل اضافه كرد: مجلس در تصويب قوانين بودجه و مسائل كلان اقتصاد تاثير دارد، البته اگر احساس كند كه براي كاهش گراني بايد قانوني وضع كند، مطمئنا اين آمادگي در بين نمايندگان وجود خواهد داشت.

وي در پاسخ به پرسش ديگري در مورد پيگيري‌هاي مجلس براي كاهش گراني گفت: مجلس در همين رابطه به تعدادي از وزرا تذكر داده تا اقداماتي انجام دهند. البته آنها اقداماتي را انجام دادند كه آثار ارزاني و كاهش قيمت‌ها در برخي اقلام ديده مي‌شود.

نماينده مردم تهران همچنين تاكيد كرد: البته بخشي از افزايش قيمت‌ها و گراني‌ها در كنار احتياج ويژه به مديريت جزئي از نقشه‌هاي دشمنان و تحريمي است كه بر ما تحميل كرده‌اند به طوري كه بي‌بي‌سي بعد از هر برنامه‌اي كه در داخل كشور براي كاهش گراني اجرايي مي‌شود، بلافاصله با تشكيل ميزگردي خلاف آن موضوع را انعكاس مي‌دهد. اين كارها نشان مي‌دهد كه بخشي از گراني توسط دشمن تبليغ مي‌شود.

اين عضو كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس در پاسخ به پرسشي در مورد واحد آكسفورد دانشگاه آزاد و پيگيري‌هاي اين كميسيون گفت: مطمئنا اگر اين موضوع در دستور كار كميسيون قرار گيرد آن را بررسي مي‌كنيم.

در ادامه در پاسخ به پرسش خبرنگار ديگري در مورد تغييرات ايجاد شده در بدنه دولت به طور مثال در مورد احتمال تغييراستاندار تهران گفت: اين جزء اختيارات دولت است و ما هم در اين حيطه نيستيم كه بخواهيم در مورد تصميم‌‌گيري‌هاي دولت واكنش نشان دهيم.

حدادعادل افزود: البته در اين رابطه واكنش‌هايي هم وجود دارد ولي باز هم جزء اختيارات دولت است. البته ما هشت سال است كه عادت كرده‌ايم به تصميم‌گيريهاي غيرقابل پيش‌بيني دولت آقاي احمدي‌نژاد.

به گزارش ايسنا، نماينده مردم تهران در پاسخ به پرسش ديگري در مورد افزايش قيمت‌ها و اجراي فاز دوم هدفمندي يارانه‌ها در سال جاري، گفت: در مورد قيمت نان يك تصميم موردي گرفتند اما بعيد است كه با توجه به وضع پيش آمده، اجراي فاز دوم اين قانون اجرايي شود چرا كه قطعا به افزايش نقدينگي كمك مي‌كند و احتمالا گراني را دامن مي‌زند، البته مجلس در اين رابطه نيز موافق نيست.

نظر حداد درباره نامزدی در انتخابات

حداد عادل در پاسخ به این سؤال که شما برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام می‌کنید اظهار داشت: حال برای این سؤال‌ها زود است.

اين عضو كميسيون آموزش و تحقيقات در پاسخ به پرسش ديگري در خصوص لزوم سفر اعضاي اين كميسيون به جزاير سه‌گانه با توجه به ادعاهاي مطرح شده گفت: تاكنون چنين چيزي در كميسيون مطرح نشده است اما مطمئنا بعد از طرح آن، در صورت مفيد و لازم بودن از آن پشتيباني خواهيم كرد.

همچنين خبرنگاري از حدادعادل پرسيد كه سازمان حج و زيارت اعلام كرده كه عربستان صدور ويزا براي حجاج ايراني را متوقف كرده است، با توجه به اين موضوع، آيا احتياج به اقدام و واكنش وزارت خارجه وجود ندارد؟حدادعادل در پاسخ گفت: طبعا وزارت خارجه اين موضوع را پيگيري خواهد كرد و اميدواريم بتوان در اين رابطه به راه‌حلي برسيم.

نماينده مردم تهران همچنين در مورد دليل تصميمش براي عضويت در كميسيون آموزش و تحقيقات، گفت: بنده به عنوان يك معلم دانشگاه و كسي كه سال‌ها در وزارت آموزش و پرورش خدمت كرده، علاقه داشتم كه از اين تجربه در حوزه آموزش و تحقيقات استفاده كنم و به همين دليل به عضويت اين كميسيون درآمدم. البته اكنون در ارتباط با اعضاي كميسيون فرهنگي نيز هستم.

به گزارش ايسنا، حدادعادل در ادامه با اشاره به انتخابات اخير رياست‌جمهوري مصر، ضمن تبريك به محمد مرسي و ملت مصر گفت: موفقيت اسلام‌گرايان در انتخابات رياست‌جمهوري با تكيه بر آراي مردم و نشاندن يك فرد بر كرسي رياست‌جمهوري مصر، يك پيروزي براي ملت مصر، مردم فلسطين و جهان اسلام است.

وي ابراز اميدواري كرد كه محمد مرسي بتوند خواسته‌هاي مردمي را كه به وي راي دادند جامه عمل بپوشاند.

حدادعادل اضافه كرد: اميدوارم كه آقاي مرسي بتواند در راه آرمان فلسطين و مصر و در مسير كمك به مردم مظلوم فلسطين قرار گيرد و بتواند پاسخ مثبتي به انقلاب مردم مصر و بيداري اسلامي بدهد.

وي در پيش‌بيني در مورد آينده روابط ايران و مصر گفت: با توجه به تحول صورت گرفته بين دو ملت بزرگ و كهن و باسابقه ايران و مصر، اميدواريم كه بتوانند همكاري بيشتري داشته باشند. مطمئنا اين همكاري به سود مصالح جهان اسلام در آينده خواهد بود.

 

دیدگاه رهبری درباره مخارج بی‌رویه در اعیاد مذهبی


مقام معظم رهبری در استفتایی دیدگاه خود را درباره مخارج بی رویه در اعیاد، جشنها و مراسم مذهبی اعلام فرمودند.

هامون به نقل از محدوده:

در اعیاد اسلامی و مذهبی شور و شوقی همگانی کشورمان را فرا می گیرد. هر کسی به نوعی در این جشنها خود را سهیم می‌داند. در برخی موارد مشاهده می شود که سازمانها به عنوان شخصیت حقوقی و افراد به عنوان شخصیت حقیقی مخارج بی‌رویه و هنگفتی را در این مراسم هزینه می کنند.

اینکه چنین مخارج و هزینه‌هایی به لحاظ شرعی چه حکمی دارد را خبرنگار مهر در استفتایی از دفتر مقام معظم رهبری جویا شده که در ادامه از نظر می‌گذرد.

پرسش: در ماه پر برکت شعبان بعضاً دیده می شود برخی سازمانها به عنوان یک نهاد و شخصیت حقوقی و برخی افراد به عنوان یک شخصیت حقیقی منابع زیادی را برای برگزاری اعیاد و مخارج آن صرف می کنند. بیم آن می رود که چنین مخارجی به قیمت کاستن از برخی هزینه های مهم دیگر باشد. شرع چه حکمی برای مخارج بی رویه از سوی این سازمانها و افراد دارد؟

پاسخ: بطور کلى این گونه امور تابع قوانین و مقررات مربوطه مى‌باشد و تخلف از آن جایز نیست؛ و اگر منع قانونى نباشد، مانع ندارد.


 

 

حمایت ویژه سایت وابسته به صدا و سیما از بازیگر حامی فتنه !+اسناد


درانگیزه رسانه ملی هنوز نامشخص است!
انگیزه دست اندرکاران باشگاه خبرنگاران جوان که وابسته به یک مرکز دولتی است در حمایت از چنین فردی و تبلیغ وی در صفحه اول صفحه پایگاه اینترنتی اش چه بوده است؟

سایت باشگاه خبرنگاران جوان صبح دیروز دراقدامی مشکوک صفحه اول خود را به خبر ویژه تبلیغاتی برای بازیگر حامی فتنه اختصاص داد .


در
به گزارش ندای انقلاب این پایگاه درخبر ویژه ای در سرویس باشگاه شبانه اش ، با مطرح کردن لیلی رشیدی بازیگر منزوی شده سینما و تلویزیون ، به انعکاس نظرات سیاه نمایانه وی در حوزه نظارت بر تولیدات هنرهای نمایشی پرداخت .
این در حالی است که لیلی رشیدی دختر داود رشیدی از بازیگران قدیمی تلویزیون و سینما که بالتبع باید خود را در چهارچوب اعتقادات این مرز و بوم ببیند و همگام بامردم کشورش حرکت کند ، متاسفانه با عضویت در روم های ضد انقلابی فیس بوک وابسته به جریانهایی که بارها خباثت هایشان را با خیانت به آرمانهای این کشور به اثبات رسانده اند به اعتقادات فرهنگی و سیاسی اکثریت مردم دهن کجی می کند .
وی با تبلیغ وفعالیت در شبکه اجتماعی جاسوسی فیس بوک ، با ظاهری نامناسبت با فرهنگ و شرع ایران، جای این سوال را در ذهن هر مخاطب برجسته تر می کند که براستی هنرمندی که خود را از مردمش و آرمانهایشان جدا سازدو چشم بر حقیقت های جامعه خود ببندد در کدام مرتبه و جایگاه قرار خواهد داشت؟ 
در

این روم ها که اغلب با سیاه نمایی سعی در ایجادآشوب و نا امنی در کشور دارند بارها در فراخوانهای مضحکانه شان توسط همین مردم پر شورو حماسه آفرین با شکست های مفتضحانه ای روبرو گشته اند.
در

"لیلی رشیدی" چندی پیش نیز در مقابل سوال "مسیح علی نژاد " خبرنگار در خدمت دستگاه اطلاعاتی انگلیس در خصوص حضور پدرش در ژنو نیز گفته بود :" پدر من حامی نظام نیست و ما به نظام باج نمی دهیم ! 

در
گوشه ای از دوستان لیلی رشیدی


در
سایتها وبرنامه های ضد انقلاب،صفحات مورد پسند لیلی رشیدی!
آنچه که در ذهن مورد پرسش قرار می گیرد و تعجب اهالی متعهد رسانه ای را بر انگیخته است ، این است که انگیزه دست اندرکاران باشگاه خبرنگاران جوان که وابسته به یک مرکز دولتی است در حمایت از چنین فردی و تبلیغ وی در صفحه اول صفحه پایگاه اینترنتی اش چه بوده است ؟

*به دلیل جلوگیری از اشاعه منکر برخی تصاویر محو شده است.


 

آغاز جنگ زعامت میان اطلاح طلبان|اکبرهاشمی،محمد خاتمی یا عبدالله نوری؟!


 

ازشکل گیری این شرایط است که جبهه دوم خرداد را این روزها در برزخی سخت گرفتار ساخته است.

اصلاح طلبان این ایام به چه می اندیشند؟.پایگاه اجتماعی آنان از چنان استحکامی برخوردار است تا بازگشت به قدرت را برایشان بار دیگر به ارمغان بیاورد؟.نحله ها و جریان های مختلف اصلاح طلب به تمامی دست در تشت پیمان فرو کرده و نغمه همراهی و اتحاد سر می دهند؟.لیدر و نیروی حاشیه ای این جریان چه کسی است؟
برای رسیدن به پاسخ این پرسش ها بی شک نگاهی به وضعیت موجود اصلاح طلبان می تواند ما را بیش از پیش یاری کند.
به لحاظ شکل گیری آرایش سیاسی در نزد اصلاح طلبان باید تاکید کردکه این جریان هم اکنون با چند طیف روبروست.این طیف ها که هریک برای زعامت ردا بر تن کرده و قبا بردوش کشیده اند عبارتند از:
۱- هاشمی رفسنجانی: وی که پیش از این مرارت ها و زخم ها از جریان اصلاح طلب کشیده و در مجلس ششم توسط آنان ترور شخصیتی شد گرچه در انتخابات ۸۴ با حمایت از سر ناچاری اصلاح طلبان روبرو شد ولیکن تا مدت ها به عنوان یک نیروی حاشیه ای در کنار اصلاح طلبان بسر می برد.در این میان و پس از انتخابات ۸۸ که خاتمی خویش را بیش از گذشته از در گرداب فتنه مغروق ساخت وی توانست به میانه میدان باز گرداند و اینک با جابجایی نقش خاتمی و اصلاح طلبان را به دنبال خود می کشاند.
وی در خصوص استراتژی انتخاباتی اصلاح طلبان بر انتخاب گزینه بینابینی تاکید دارد به این معنا که اصلاح طلبان می بایست بر روی گزینه های تکنوکرات مورد حمایت هاشمی رفسنجانی همچون ولایتی اجماع کنند.از دیگر سو عدم شرکت حزب کارگزاران در جلسات گروه های دوم خردادی را باید تاکید هاشمی بر پیگیری نظر خود عنوان کرد.

۲- سید محمد خاتمی: وی معتقد است عدم حضور اصلاح طلبان در عرصه به معنای خداحافظی همیشگی این جریان از عرصه سیاسی کشور می باشد.لذا وی بازگشت به درون نظام و فراهم آوردن بستر برای یک خیزش دوباره در سر می پروراند.
خاتمی همچنین این ایام از سویی تلاش می کند که به صورت بسیار ظریفی پالس هایی را برای نظام مبنی بر جداشدن خود از سبزها و براندازان، مخابره کند که تا کنون به لحاظ عمق ،استمرار و تکرار دفعات، همچنان با ضعف های محرزی روبروست.
وی از دیگر سو برای از دست ندادن ظرفیت فرقه سبز در فراز و نشیب های معناداری نیز سخنانی درباب میل آنان مطرح می کند تا ریزش سبزها از اصلاح طلب ها با تورتاکتیکی خاتمی به کمترین وضع ممکن برسد.
وی و برخی از یارانش تاکنون بر این باورند فارغ از نتیجه انتخابات باید مفاهمه را با نظام را در دستور کار خود داشت با دریافت فضای فعالیت بتوانند مجددا تجیهز شوند.

۳- عبدالله نوری: وی تلاش می کند تا با تشکیل اتاق فکر ضمن گرد آوردن ظرفیت سبزها و اصلاح طلبان به گونه ای ظریف از خاتمی نیز عبور کرده و وارد حاکمیت شود.وی بقدری برای نفوذ در حاکمیت تلاش دارد که ابایی از طرح گزینه حداقلی برای انتخابات نداشته و حمایت از گزینه های اصولگرایان که دارای همپوشانی با اصلاح طلبان هست را هم تجویز می کند.

باتوجه به شکل گیری طیف های مختلف در جریان اصلاح طلب در نگاه اول باید تاکید کرد که رقابت اصلی هم اکنون در خود جریان اصلاح طلب شکل گرفته که باید آن را «جنگ زعامت » نام نهاد.از دیگر سو نیز باید تاکید کرد که عمده اصلاح طلبان بر ناکامی خود در انتخابات آتی باور دارند ولیکن چند هدف عمده را پی گیری می کنند:
۱- طرح این نکته که نظام به دنبال حضور اصلاح طلبان در انتخابات است
۲- پاک کردن صفت فتنه از خود
۳- بهره گیری از فضای انتخابات برای ارتباط گیری دوباره با توده مردم
۴- سفید کردن خود از اقدامات فتنه ۸۸
۵- تلاش برای احیای تشکیلات خود

بی تردید شکل گیری این شرایط است که جبهه دوم خرداد را این روزها در برزخی سخت گرفتار ساخته است.جنگ زعامت و سودای بازگشت به درون حاکمیت این روزها دغدغه بزرگ اصلاح طلبان است.دغدغه ای که اینک به کارزاری برای آنان تبدیل شده است.


 

وقتی ملی‌گراها و فتنه‌گران و جریان انحرافی مثلث می‌شوند

 

از حمله به برخورد با بدحجابی تا رد کردن چادر به عنوان حجاب برتر و از مقابله با سنتهایی که سالها از سوی علمای دین برای توسعه فرهنگ اسلامی و ترویج دین به کار برده شده تا استفاده ابزاری از تقابل فرهنگ ایران قبل از اسلام و بعد از اسلام. همه و همه در یک راستا است و آن هم دست یافتن به قدرت است و زیر سوال بردن ارکان جمهوری اسلامی ایران.

بولتن نیوز: جریان انحرافی به‌تازگی بیشتر به تکاپوی اعلام وجود افتاده است و برای مطرح کردن خود در سطوح عمومی کشور و دست یافتن به هدف بعدی خود که انتخابات ریاست جمهوری در سال آینده است به هر چیز چنگ می زند و از هر بهانه ای برای نزدیک کردن خود به اقشار جامعه استفاده می کند. از حمله به برخورد های نیروی انتظامی با بدحجابی گرفته تا رد کردن چادر به عنوان حجاب برتر و از مقابله با سنت‌هایی که سال‌ها از سوی علمای دین برای توسعه فرهنگ اسلامی و ترویج دین به کار برده شده تا توسل به عرق ملی و استفاده ابزاری از تقابل فرهنگ ایران قبل از اسلام و بعد از اسلام. همه و همه در یک راستا است و آن هم دست یافتن به قدرت است و زیر سوال بردن ارکان جمهوری اسلامی ایران.

به واقع اینکه جریان انحرافی از آنجایی که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد هر چقدر به پایان ریاست جمهوری نزدیک می شویم بخش بیشتری از لایه های پوشیده اندیشه‌های خود را به نمایش گذارده و هر روز بیشتر با ساختار شکنی و دروغ پردازی به دنبال جذب افکار عمومی و حمایت بیشتر است.

از جمله سناریوهایی که در ماه های اخیر و به وسیله سایتها و روزنامه ها و نشرییات وابسطه به جریان انحرافی کلید خورده است می توان به مواردی مانند روزنامه شرق، ماهنامه مهرنامه، روزنامه ایران و هفته نامه آسمان اشاره کرد که هر یک به عنوان یکی از چهار پای حرکتی این جریان مورد استفاده قرار گرفته است.

روزی شریف زاده در روزنامه شرق عملاً بانگ بر می آورد که آی اصلاح طلبها ما انحرافیها هم با شما هم قلم هستیم و به خاطر مشی مشترکمان بهتر است کدورتهای فتنه 88 را کنار بگذاریم. روزنامه شرق نیز با نشر گسترده سوالاتی جهت دار از وی به همه انحرافی ها پیام می‌دهد که اصل حمایت‌هایش از اتفاقات فتنه 88 یک چیز بیشتر نبوده و آن هم رسیدن به قدرت و مکنت است که ان‌هم اکنون با چراغ سبز جریان انحرافی روبرو شده است.

روز دیگر در مهرنامه در تقابل با علمای دین می نویسند تغییر دین و از اسلام به مسیحی و دیگر ادیان در اختیار خود فرد است چون امروز همه روشن فکر هستند و اینترنت دارند، کتاب می خوانند و اگر دیدند دین یهود بهتر از اسلام است، می توانند به آن تغییر دین دهند.

روزنامه ایران وارد بحث حجاب می شود و خاتون را اختراع می کند. به موضوع حجاب می پردازد و چادر را به افتضاح می کشد و می گوید چادر حجاب برتر نیست بلکه در گذشته از سوی ... استفاده می شده است. می نویسد کنترل دختران دانشجو درست نیست و نباید پدران و مادران دختران دانشجو از ساعت ورود و رفت و آمد دلبندان خود به دانشگاه و خوابگاه مطلع شوند و این کار کار زشتی است!

هفته نامه آسمان هم نیروی انتظامی و گشت‌های ارشاد و مبارزه با بد حجابی را به شکلی حرفه ای زیر سوال می برد و می نویسد تعداد کثیری از نیروهای انتظامی در مقابل برج میلاد جمع شده اند و افراد را به بهانه بد حجابی دستگیر می کنند و مورد ضرب و شتم قرا می دهند.

 <


تاریخ: دو شنبه 12 تير 1391برچسب:,
ارسال توسط arman

بیانیه مجاهدین انقلاب تکذیب شد!

 

امروز و در آستانه ۲۲ خرداد برای چندمین بار متوالی در ماههای اخیر بیانیه ای به نام شاخه خارج از کشور مجاهدین انقلاب در برخی رسانه ها منتشر شده است.

در پی صدور تازه ترین بیانیه به نام سازمان مجاهدین انقلاب شاخه خارج از کشور یک منبع آگاه درون این سازمان منحل شده در گقت وگو با ندای انقلاب صدور هرگونه بیانیه به نام مجاهدین انقلاب شاخه خارج از کشور در خصوص عملیات روانی اقتدارگرایان برای تفرقه افکنی و ایجاد جریان‌ اصلاح طلب تقلبی را تکذیب کرد.
بنابراین گزارش نامبرده اظهار داشت:امروز و در آستانه ۲۲ خرداد برای چندمین بار متوالی در ماههای اخیر بیانیه ای به نام شاخه خارج از کشور مجاهدین انقلاب در برخی رسانه ها منتشر شده است که متاسفانه همانند دفعات گذشته این بیانیه بدون نام و امضا!منتشر شده است.
وی افزود:این بیانیه ها از جانب جریانی مجعول در خارج از کشور هدایت می شود که در صدد سواستفاده از موقعیت مجاهدین انقلاب می باشند.اینها همان جریانی هستند که مجاهدین را به انحلال کشاندند.
این منبع آگاه در ادامه گفت:این بیانیه از جانب جریانی اقتدارگرا و مجعول در خارج از کشور که توسط برخی سرویسهای اطلاعاتی غربی حمایت و هدایت می شوند منتشر شده است. رجبعلی مزروعی عضو سابق حزب مشارکت و سرکرده این گروهک اقتدار گرا با رفتن از ایران در برنامه ای حساب شده با هدایت سرویس اطلاعاتی یک کشور اروپایی مدعی نمایندگی سازمان مجاهدین انقلاب در خارج از کشور شده است.
وی افزود: در حالی که چهره های تاثیر گذار این جریان هم اکنون به جرم براندازی در زندان به سر می برند و در حال گذران دوران محکومیت خود هستند عده ای فرصت طلب با استفاده از نام مجاهدین انقلاب در صدد سوءاستفاده و رسیدن به برخی منویات فروحورده خود در این سالها می باشند.
وی افزود:مواضع رسمی این تشکل سیاسی تنها از طریق بیانیه و از کانال رسانه های گروهی منتشر می شود.


 

نتانیاهو: برای نابودی اسرائیل رهبر ایران از همه مصمم تر است

نخست وزیر رژیم صهیونیستی وقتی از سؤال خبرنگار آلمانی شوکه شد، به جای پاسخ منطقی افسانه هولوکاست و نقش آلمان را به رخ خبرنگار کشید!

alt

ماجرا از این قرار است که خبرنگار نشریه بیلد در مصاحبه چندی پیش خود با نتانیاهو به او یادآوری می کند که مردم آلمان قضاوت بسیار منفی نسبت به رژیم اسرائیل دارند. او می گوید «آقای نخست وزیر! طبق یک نظرسنجی جدید 79 درصد مردم آلمان معتقدند اسرائیل به حقوق بشر احترام نمی گذارد و 70 درصد آنها می گویند اسرائیل منافع خود را بی توجه به منافع ملت ها پی می گیرد. شما وقتی این اعداد و ارقام را می شنوید چه فکر می کنید؟»

نتانیاهو که از این سوال جاخورده بود، می گوید: معلوم است که در آلمان و اروپا برداشت خیلی غلطی از اسرائیل وجود دارد. ما یک دموکراسی هستیم که مقابل ایران و عوامل آن ایستاده ایم. ما یگانه پرچمدار آزادی و حقوق بشر در منطقه ایم. آیا می دانید که یک میلیون عرب در کشور ما زندگی می کنند و از حقوق شهروندی برخوردارند(؟!)

نتانیاهو در ادامه با اشاره ضمنی به افسانه هولوکاست و نقش آلمان، گفت: طبیعی است که این موضوع در آلمان [نظر مردم آلمان درباره ماهیت ضد حقوق بشری اسرائیل] با تاریخ خاصش خیلی ناگوار است. بدتر از چنین نظرسنجی هایی هم در تاریخ ملت[!؟] ما بوده و تأسف بار است اتهاماتی که روزگاری علیه یهودیان بوده است، اکنون درباره اسرائیل گفته می شود.

طنز تلخ در اظهارات نتانیاهو تحریف مطلق تاریخ و بیان این عبارت است که «یک میلیون عرب در کشور ما زندگی می کنند»! حال آن که کشور فلسطین اصالتا متعلق به آن اعراب است ضمن اینکه 6 میلیون فلسطینی به خاطر اشغالگری و سبعیت رژیم صهیونیستی از حق سکونت در کشور خود و حاکمیت ملی محروم شده و آواره دیگر کشورها هستند.

نتانیاهو در این مصاحبه با اشاره به بیداری و انقلاب ملت های مسلمان منطقه گفت: وضعیت در خاورمیانه به نسبت 3 سال پیش خیلی بدتر شده و اکنون شاهد سلطه اسلامگرایان و ایجاد حکومت های اسلامی هستیم.

وی همچنین درباره برنامه هسته ای ایران می گوید: این برنامه ذره ای کندتر نشده و با وجود همه فشارهایی که وارد شده، هیچ اتفاقی نیفتاده است. ایران موفق شده حتی غنی سازی 20 درصدی را هم انجام دهد اما جامعه جهانی نه توقف غنی سازی را مطالبه می کند و حتی نمی خواهد تاسیسات زیرزمینی فردو را تعطیل کنند. تاکنون تحریم ها هیچ نتیجه ای در توقف اقدامات ایران نداشته است.

نتانیاهو با بیان اینکه «طرف اصلی اسرائیل در ایران [آیت الله] خامنه ای است که حکومت را هدایت می کند» تصریح کرد: او بیشترین عزم را در ایران برای نابودی اسرائیل دارد و حتی از احمدی نژاد هم در این زمینه مصمم تر است.

خبرنگار پرسید وقتی به مقامات ایرانی فکر می کنید چه احساسی دارید؟ که نتانیاهو پاسخ داد: ملاک احساسات من نیست. مهم واقعیت است و واقعیت این است که هر چه ایران هسته ای تر می شود، این بد است. آنها تروریست ها را سراغ ما می فرستند و حماس و حزب الله را تجهیز می کنند، تهدید می کنند که تنگه هرمز را می بندند و جلوی صادرات نفت را می گیرند

 


 

اصلاح طلبان:باید صفت فتنه را از بین ببریم

 
 

اصلاح طلبان ورود زوهد هنگام به مباحث انتخاباتی را فرصتی بی بدیل برای عادی سازی شرایط این جریان بعد از فتنه 88 ارزیابی کرده اند.


تصمیم سازان جریان دوم خرداد ضمن تاکید بر ایجاد همگرایی بیشتر برای حضور موثرتر در فضای سیاسی کشور ربایش صحنه رسانه ای را مورد توجه خود قرار داده و تصریح کرده اند،با ورود به فضای انتخاباتی و اظهارنظرچهره های مختلف اصلاح طلب می توانیم بعد از مدت ها بطور رسمی و به بهانه فعالیت انتخاباتی از زیر فشار بیرون آمده و به بازسازی تشکیلاتی خود بپردازیم.


این افراد همچنین با بیان اینکه با اظهار نظرهای انتخاباتی می توان زمینه پذیرش اصلاحات توسط حاکمیت را در افکارعمومی تلقین کرد،گفته اند که اظهارنظرهای مختلف موجب شده است که رسانه های اصولگرا به آرامی و بدون توجه ،صفت فتنه گر را از این جریان حذف کنند.!

 

گزارشی خواندنی از اطاق فرمان فتنه 88

 


 

 

با گذشت 3 سال از فتنه 88 کماکان بحث در زمینه "فتنه" و ماهیت و اطاق فرمان آن از زوایای مختلف طرح و مورد بررسی قرار دارد.


اینکه واژه فتنه از چه زمانی در این 2 سال وارد سپهر سیاسی کشور شد و به عنوان شاه بیت تحرکات ضد انقلاب داخلی و خارجی مورد استفاده قرار گرفت،سوالی است که نیازمند توضیح بوده و می تواند مبنایی برای ورود به مقوله اساسی تر یعنی مدیریت فتنه قرار گیرد.


با اندکی تدقیق در ایام حوادث پس از انتخابات بوضوح در می یابیم که واژه فتنه برای نخستین بار اولین بار از سوی رهبر معظم انقلاب مورد تاکید و استفاده قرار گرفت. معظم له با توجه به اطلاعات عمیق و کارشناسانه ای که نسبت به مسایل دینی داشته و دارند ، پدیده‌های اجتماعی را با نگاه دینی رصد کرده و از این رو برای تبیین ماهیت و کارکرد جریانی که در انتخابات ظهور وبروز پیدا کرد،از این واژه بهره بردند.


فتنه در اسلام به یک معنا جنبه اثباتی و مثبت دارد و آن را یک فرصت و موقعیتی می‌داند که اهل حق در آن فرصت و میدان، امتحان شده و حقانیت خود را اثبات می‌کنند. فتنه عرصه و جایگاهی است برای امتحان و آزمایش.در همین خصوص به صراحت در آیات متعدد قرآن کریم مشاهده می کنیم که در مورد فتنه صحبت شده و عبارت «لقدفتنا الذین» در جاهای متعدد آن آمده است.بطور مثال در آیه دوم سوره عنکبوت هم از واژه فتنه استفاده شده و می‌فرماید: «احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا امنا و هم لا یفتنون».


وقتی قرآن برای مومنان از فتنه سخن می‌گوید منظور آن "امتحانات" است که برای جوشش درون انسان و به مرحله ظهور رسیدن قابلیت‌های فطری آن می‌باشد. باید ابتلایی باشد تا کسی مثل قاسم بن‌الحسن علیه‌السلام بگوید شهادت برای من با حلاوت‌تر از عسل است. باید میدانی ایجاد شود و امتحانات پیش بیاید تا این صفت‌ها به ظهور برسند.


فتنه ، از سوی دیگر یک جنبه منفی هم دارد و آن این است که انسان‌هایی در آن مردود شده و شکست می خورند و به جای اینکه به رشد برسند دچار ریزش می شوند. این موارد جلوه‌های بد فتنه است که سال 88 پیش‌آمد و رهبر معظم انقلاب نیز به موجب این نگاه دینی اتفاقات پیش آمده را "فتنه" نام گذاشتند.لذا برای بررسی فتنه پیش آمده و بررسی اطاق فرمان آن می بایست از این دریچه ورود کرده وبه تعبیری به بررسی کارنامه افرادی بپردازیم که در اتفاقات سال 88 مردود شده و از کشتی نظام پیاده شدند.


اطاق فرمان این فتنه کجا بوده است؟


سوال اساسی و بنیادینی که در سپهر سیاسی کشور مطرح بوده و تلاش شده است برای آن پاسخ هایی در نظر گرفته شود این است که اطاق فرمان این فتنه کجا بوده است؟


برخی در پاسخ به این پرسش استدلال می‌کنند که اتفاقاتی که در انتخابات دهم ریاست جمهوری و پس از آن بوقوع پیوست منشایی داخلی داشته و باید در همین چارچوب مورد بحث و بررسی قرار گیرد. به باور این افراد در سال 88 برخی با بد اخلاقی‌ سرانجام اقداماتشان را به جایی رساندند که کشور به مدت یک سال درگیر تنش و غائله شد و ضد انقلاب نیزکه مترصد بهره برداری از فرصت های پیش آمده برای خود بود وارد عرصه شد،به مقدسات توهین کرد، مسجد لولاگر را آتش زد و روز عاشورا و روز 16 آذر به مقدسات توهین کرد.این افراد اینگونه استدلال می کنند که این اتفاقات یک ماجرای داخلی بوده و آن چه باعث شد که ماجرا شکلی از دخالت خارجی را به خود گرفته و اوباما، کشورهای اروپایی و رسانه‌های ضد انقلاب به جنجال آفرینی بپردازند ،تبعات این مسأله داخلی بوده است.


استدلال این طیف همچنین این می باشد که دشمن جز دشمنی هدفی نداشته و اصولا حضور آنها در این فتنه به این معنی نیست که فتنه 88 یک پروژه خارجی بوده است.

 

لجاجت سیاسی ؛دیدگاهی دیگر در خصوص فتنه


یکی ای دیدگاه های دیگری که در خصوص فتنه 88 مطرح می شود این است که ،آنچه در فتنه 88 اتفاق افتاد، داخلی بوده است و نه یک فتنه برهم زننده خارجی. معتقدین به این دیدگاه بر این باورند که لجاجت نیروهای داخلی در عرصه سیاست زمینه ساز این فتنه شده و کافی است که برای حل این ماجرا جلوی لجاجت افراد گرفته شود.

 

اردوکشی،تعبیر دیگر از فتنه


این اما همه ماجرا نیست .طیف دیگری نیز در رابطه با فتنه، دیدگاه دیگری دارند.


اینان بر این باورند که اتفاقات سال 88 تنها بر پایه لجاجت نبوده است،بلکه مساله اساسی، یک پروژه ویژه بوده که نقطه آغازین آن اردوکشی در خیابان ها به بهانه انتخابات بوده است.به باور معتقدین این دیدگاه اگر موسوی لج‌باز بوده پس رفتار افرادی همچون خاتمی، کروبی ،مجمع روحانیون، حزب مشارکت و... را باید چگونه تعبیر کرد. اگر لجاجت بین احمدی‌نژاد و موسوی بوده پس باید مرز لجاجت شخص احمدی‌نژاد باشد اما اینان از احمدی‌نژاد فراتر رفته و قداست رهبری را شکستند. به باور این طیف ،در فتنه 88 ترکیب‌های مختلف حضور داشتند که تمام طیف‌های اصلاح طلب و ضد انقلاب حضوری موثر و عمیق داشتند.


در مجموع با توجه به طرح این دیدگاه ها باید جستجو کرد که اطاق فرمان این فتنه کجا بوده و این اتفاقات از چه منشایی هدایت می شده است.

 

نگاه به بیرون


ماجرا این است که آمریکا‌یی‌ها از مدت ها قبل دنبال تغییر بودند و به این باور رسیده بودند که امکان برخورد نظامی با ایران سخت بوده و سناریوی محاصره اقتصادی نیز بی اثر بوده است.در این زمینه دهها سند وجود دارد که نشان می دهد آمریکایی‌ها سناریوی تغییر را از درون و با بهره گیری از نیروهای داخلی را در دستور کار خود قرار داده بود.


به عنوان مثال،کاندولیزا رایس وزیرخارجه دولت بوش از سال 2006 به دنبال برقرای روابط سیاسی با ایران بود.مبنای طرح وی ایجاد سفارتخانه آمریکا در ایران بود و صراحتاً می‌گفت تا زمانی که از ایران دور هستیم قادر نیستم بر ایران اثر بگذاریم. وی همچنین تاکید داشت برای اینکه بتوانیم در ایران کار کنیم، باید آرم دشمن از نام آمریکا برداشته شود و مردم و نظام سیاسی ایران مانند یک کشور رسمی با ما برخورد کند.


این تئوری ای بود که آنها با جدیت به دنبالش بودند که بنا به دلایلی سرنگرفت. حال اکنون واضح است و اخباری نیز وجود دارد که آمریکایی‌ها در این راستا د چند دفتر بالای سر ایران تاسیس کردند، در بیشکک، پایتخت قرقیزستان، در باکو پایتخت آذربایجان .ضمن اینکه قبلاً نیز دفاتری مثل دفتر سلیمانیه عراق و دفتر دبی نیز تاسیس شده بود.

 

نگاهی به دفاتر آمریکایی ها در منطقه


دفتر سلیمانیه در سال‌های اخیر خیلی فعال بود. بعضی از رسانه‌های آمریکا از جمله نیویورک تایمز با صراحت گفته‌اند که بارها اعضای مسلح گروه پژاک را در نزدیکی پایگاه سلیمانیه دیده اند. آمریکایی ها همچنین حداقل دو دفتر هم در اروپا داشتند و درفتنه 88 به کار گرفتند مثل دفتر هلند که از بیست سال پیش فعال بود. در لندن هم دفتری را فعال کردند و دفتری نیز در استانبول فعال کردند.


علاوه بر این، آمریکایی‌ها یک پایگاه در بگرام افغانستان، یک پایگاه در ظهران عربستان و یک پایگاه در جزیره سوکوترا در یمن این دفاتر چند کار کلیدی را ساماندهی می کردند از جمله تماس با ایرانیانی که به خارج سفر می‌کردند. آنان می دانستند در استانبول، ایرانیان که اطلاعات داشتند و مذهبی هم بودند به شهر مذهبی و تاریخی استانبول می‌رفتند و به آنکارا نمی‌رفتند. اقدام اول آنها جمع‌آوری اطلاعات از افرادی بود که از ایران می‌رفتند و هرگونه اطلاعاتی اعم از کم‌اهمیت و مهم را می‌گرفتند.


وزارت اطلاعات از برخی از این افرادی که به این دفاتر رفته‌اند سوال کرده است در این دفاتر چه چیزی از شما سؤال کردند معلوم شد که ابتدا سؤالات عادی را پرسیده بودند ولی آمریکایی‌ها از بین این حر‌فها به یک جمع‌بندی می‌رسیدند.


اقدام دوم آنها در نزدیک مرزهای ایران در شهرهایی همچون استانبول،دبی و باکو بود.آمریکایی ها کسانی را با هویت ایرانی نزدیک مسافران کرده ، اطلاعاتی را از آنان جمع‌آوری می‌کردند.


وزارت اطلاعات تأکید دارد که این دفاتر از حدود 65 هزار نفر ایرانی که مسافرتی به این شهرها داشته اند،اطلاعات جمع‌آوری کرده‌اند.


اقدام سوم آمریکایی ها نیز ایجاد هماهنگی با اپوزیسیون و مخالفان با ایرانی های بی طرف بود که درصدد بودند از این افراد برای روزهای خاص استفاده کنند.


آنچه در داخل و خارج انجام شده و بعضاً منتشر هم شده‌اند بیانگر سازماندهی نیروی انسانی بعنوان کار مشترک همه این حلقه‌ها بوده است.


کاملاً واضح است که نمی‌توان در دانشگاه مریلند نشست در مورد نقش سپاه در ایران چیزی نوشت. باید در ایران کسی با آمریکا همکاری کند تا چنین گزارشی که دارای جنبه عینی باشد، تهیه شود.

 

نشانه های دیگر


یک نشانه دیگر این است که قبل از انتخابات دهم ریاست جمهوی ایران، دولت آمریکا با صراحت در مذاکرات دیپلماتیک با طرف‌های غربی و آسیایی گفته بود که ما ارتباط با ایران را باید موکول ‌کنیم به بعد از انتخابات.بی گمان آمریکایی ها از این مسئله هدفی را دنبال می کردند.


پیش از انتخابات ایران یعنی در بهار سال 1387 ،به سفیر لبنان در پاریس هشدارهایی داده شده و به صراحت به وی گفته شده بود که ایران به زودی متحول می‌شود و شما لبنانی‌ها به ایران تکیه نکنید. همان هنگام سفیر لبنان که از اعضای جنبش امل لبنان بود،این پیغام را به سفیر ایران در پاریس اطلاع داده است.بی شک این پیغام از یک برنامه عملیاتی می دهد که شواهد دیگر آنها بعدها مشخص شد.


آنها بارها تأکید کرده‌اند که ایران را با جنگ نمی‌شود تغییر داد باید از داخل تغییر کند. اکنون نیز آنها معتقدند تحریم حلال مشکلات نیست ولی از آنجا که باعث می‌شود ایران در مواجهه با مخالفان داخلی کنار بیاید و گاردش را در مقابل داخلی ها باز کند و این سبب می‌شود که فعالیت مخالف نظام کم‌هزینه شود،مطلوب است.


اگر ما در این زمینه سیر اقدامات سران داخلی فتنه را مرور کنیم، می‌بینیم جریانات داخلی هیچگاه سفره‌شان را از آمریکائی‌ها جدا نکردند. مثل اینکه متقابلاً داخلی‌ها هم این احساس را دارند که این فشار بیرونی جبران کننده ضعف داخلی آنها است. آنان ظاهراً احساس می‌کنند که اگر چه در داخل ایران حمایت توده‌ها را از دست داده‌اند ولی کسی در عرصه بین‌المللی هست که برای آنها یقه پاره کند.


در این دفاتر خارج از کشور عناصر سرشناس اپوزیسیون ایرانی حاضر می‌شدند و به نوعی بستر خارج کشور را به داخل ایران وصل می‌کردند.


به این خبر که در همان ایام فتنه توسط منوچهر متکی وزیر وقت امور خارجه ایران در رسانه‌ها نقل شد توجه کنید: در هفته اول آشوب، هواپیماهای انگلیسی مسافران خاص ایرانی مستقر لندن را در هر روز با پروازهای 500 تا 600 نفره به داخل ایران منتقل می‌کردند از پایگاههای دیگر هم همین انتقال مخالفان وجود داشته است.


خبرهای موثق می‌گویند انگلیسیها موفق شدند از طریق دفتر لندن با 700 هزار ایرانی گفتگو کرده و تعداد زیادی از آنان را به اپوزیسیون داخلی وصل کنند. سازمان مشخص سیاسی برای روزهای خاصی طراحی کرده و آموزش داده بودند.


در روزهای فتنه مثلاً در میدان 7 تیر تهران سه گروه جداجدا می‌آمدند. گروهی دیده بانی می‌کردند و اخبار را به جایی منتقل می‌کردند گروه دومی می‌آمد که دست به تظاهرات می‌زد و به صورت ظاهراً مسالمت آمیز شعار می‌داد و گروه سومی می‌آمد که ماموریتش آتش زدن اتوبوس‌ها، سطل های زباله و درگیری ایجاد کردن بود و هیچ کدام از اینها در کار دیگری دخالت نمی‌کردند.


در کتاب جبن شارپ به افراد دسته‌ی اول و دوم توصیه شده که کار خطرناکی نکنند. او می‌گوید یا دیده بانی می‌کنید یا شعار می‌دهید و لبخند بزنید و حتی به حرفهای پلیس گوش کنید و بدون درگیری متفرق ‌شوید. این بخشی از کارکرد و کار ویژه این دفاتر بود. ردپای ماجرا نشان می‌دهد که این مساله که از سال 2006 آغاز شده یعنی از اواسط دوران وزارت خارجه خانم رایس.


نکته دیگر این است که آمریکاییها کارهای چند لایه‌ای را تدارک دیده‌اند یکی از کارهایشان در فتنه 88 این بود کارهای اطلاعاتی امنیتی را که قبلاً ناهمخوان بود هماهنگ کرده‌اند.


همواره در مسائل خارجی بین سیا، پنتاگون، شورای روابط خارجی و کاخ سفید اختلاف هست اما آمریکا در فاصله سالها 2006 به بعد معاون هماهنگ کننده ای رامنصوب کرده تا در مورد ایران این فعالیتها را هماهنگ کند.


در صحنه فتنه اوباما هم انسجام داد و آمد یک نفر را با اختیار تام یعنی دنیس راس را مسئول هماهنگی میزهای ایران در مراکز تصمیم‌گیری آمریکا درباره ایران کرد که هیچ اختلافی به هم نداشته باشند.

نکته دوم این است که پیش از این نیز میزهای ایران در کاخ سفید و سایر مراکز آمریکا وجود داشته است اما کار آن‌ها فقط جمع‌آوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل داده‌های اطلاعاتی اطاق عملیات به تصمیم‌گیری گروه بودند و اولین بار تقلب در انتخابات توسط هماهنگ کننده مزبور کلید زده شد در این جلسات تصمیم‌گیری نوعاً چند عنصر ایرانی هم حاضر می‌شدند. چه مهمانان تک زیست مثل سازگارا و چه مهمانان دو زیست مثل امیر احمدی در یکی از جلسات که دو عضو هم آنجا حضور داشته است و در اردیبهشت 87 بوده توافق می‌شود که باید در انتخابات آینده ایران بحث تقلب کلید زده شود و این دو عضو نهضت آزادی پس از بازگشت به ایران با فرزند یکی از مسئولان ارشد روحانی صحبت می‌کند و موضوع را با او در میان می‌گذارد و می‌گوید اگر ما از موضع نهضت آزادی بحث تقلب را کلید بزنیم جا نمی‌افتد و بعد هم هر کس آن را مطرح کرد می‌گویند این خط نهضت آزادی است ازاین رو کسی باید این را در ایران کلید بزند که به دلیل نسبتش با نظام مورد قبول واقع شود.


مهدی هاشمی اولین نفری است که این لقب را 8 ماه قبل از انتخابات کلید بزند.این فرد پدرش را قانع می‌کند که بحث تقلب را مطرح کند و او در شهریور 87 آن را علناً مطرح می‌نماید.


در آن جلسه در آمریکا 4 محور را توصیه می‌کند و همه آنها را اجرایی می‌کند این بخشی از ماجرا است.


کارهای دیگری آمریکا در این زمینه انجام داده است مانند اتاق های فکر. در آن‌ها که ترکیبی از نیروهای ایرانی آمریکایی دیده می‌شود در هر اتاق فکر بین 5 تا 6 نفر عنصر ایرانی،هم عضو بوده‌اند.

این اتاق‌ها حدود 30 مرکز هستند که در این زمینه کار می‌کنند که 5 تا 6 نفر ایرانی که عمدتاً تک زیست هستند،نظیر مومنی، حقیقت جو، سازگارا، مهدی خلجی، امیر ارجمند، گنجی، مخملباف، مهرانگیز کار و... در هر گروه 15 تا 20 نفر عنصر آمریکا و 5تا 6 نفر عنصر ایرانی هستند.


کار اینها این است که وضعیت سنجی کرده و جمع‌آوری اطلاعات کنند و به صورت بسته به کنگره بدهند و این کار گروه‌ها هنگامی که می خواهند پروژه را به کنگره ارائه بدهند افراد ایرانی عضو این کارگروه‌ها هم در کنگره حضور دارند که بگویند این گزارش از ایران است و برخی دیگر هم اصالتاً ایرانی نیستند مثل نراقی، آموزگار، امیر احمدی، ولی نصر.


در آمریکا حداقل 2700 اتاق فکر وجود دارد که حدود 700 اطاق فکر راجع به ایران وجود دارد و در هر دانشگاه آمریکا یک اطاق فکر در مورد ایران وجود دارد این اطاق های فکر ماموریتی که دارند این است که باید هر کدام در هفته دو مقاله تولید کند و هر چهار ماه کتابی راجع به ایران منتشر نماید.در هر موضوعی به کنکاش در مورد ایران می‌پردازند، مثل نقش تشیع در انقلاب ایران.

 

این اطاقهای فکر در سال حدود 2800 عنوان کتاب در تیراژهای بالا راجع به ایران منتشر می‌کنند که نشان می‌دهد که چه کارهای عظیمی راجع به ایران انجام می‌دهند اگر شما تعدادی از اینها را بکاوید اسمشان در ردیف بودجه رسمی آمریکا آمده‌اند نکته دیگر این است که در این اطاقهای فکر از چهره‌های شاخص، سناتور، معاون وزیر حضور دارند و نکته دیگر اینکه در قانون بودجه آمریکا پشتیبانان آنها که وزارتخانه‌ها هستند مشخص می‌باشند.


اینها چگونه با مسائل ایران ارتباط برقرار می‌کنند این مجموعه‌ها به بهانه‌های مختلف به ایران سفر می‌کنند، با مردم تماس برقرار می‌کنند با سازمان های مختلف با بهانه‌ای مختلف ارتباط می‌گیرند و کسانی را از اتاق‌های فکر آمریکا به این سازمانها وصل می‌کنند یکی از همینها که من در رادیو گفتگو با او میز گرد داشتم خودش بعد از پایان برنامه می‌گفت که من پولی می‌گیرم و اطلاعات خواسته شده را به دانشگاه مریلند می فرستم.

 

یک نکته کلیدی از گزارش های اتاق فکر غربی ها


یک نکته کلیدی در گزارشات این اتاق فکرها این است که کارهایشان هویت گزارش دارد یعنی به صورت گزارش می‌آید و انتهایش هم گاهی نظریه داده‌اند و گاهی هم نظریه نداده‌اند.


غیر از این اتاق فکرها، موسسات نظرسنجی وجود دارد که آمریکائیها راه اندازی کرده‌اند مثل زاگبی، گالوپ و پیو برخی از موسسات نظرسنجی کارکرد عمومی‌اش را گرفته‌اند و فقط او را محدود به نظرسنجی از نخبگان ایران کرده‌اند و درصدد بوده‌اند که از این طریق همواره نبض ایران را بگیرند.


نورمن سالومون می‌گوید : نظر سنجی‌های گالوپ در خارج از آمریکا همواره آن چیزی است که مورد نظر سفارتخانه‌های امریکا است. اما یک سری نظر سنجی‌های دیگری هم انجام می‌دهند واقعا کار ویژه می‌کنند برای تصمیم گیریهای آنها. نکته دیگر این است ارتباط این اتاق فکرها با نهادهای مذهبی است که به شبکه سازی در جوامع اسلامی می‌پردازند. مثلاً تشکیلاتی در اندونزی هست به نام جنبش محمدیه که آمریکاییها با آن ارتباط برقرار کرده‌اند یا در ترکیه با فتح الله گولن رئیس یک جنبش مذهبی ارتباط برقرار کرده‌اند و از دل آن‌ها توجیه‌ای بیرون آورده‌اند.


طیف وسیعی از شخصیتهای کشورهای اسلامی در مصر، لیبی ، لبنان و... را شبکه‌سازی کرده‌اند و کارشان این است که این شبکه‌های به ظاهر بومی با کمک دولت‌ها در جهت به هم زدن نهضت بیداری اسلامی عمل کنند یعنی آنان به ساخت و تقویت جنبش‌های باصطلاح میانه‌رو و در واقع وابسته برای تضعیف جنبش اسلام گرایی روی آورده‌اند.


تمام این جریانات وصل‌اند به یک سیستمی در آمریکا که در آن سیستم افرادی حضور دارند آمریکایی ایرانی و غیر ایرانی که مسائل جهان اسلام و از جمله ایران را در آنجا پخت‌ و پز می‌کنند و می‌گویند ما باید این جریان‌ها را فعال کنیم و ادبیات آنها را منتشر کنیم و ارتباط شکل‌گیری این شبکه‌ها با ایران این است که می‌خواهند در مقابل جمهوری اسلامی پادزهر ایجاد کنند.


در ماجرای فتنه از همه این ظرفیت‌ها استفاده کردند که جریان فتنه را پشتیبانی کنند و از آن برای مقابله با نفوذ ایران استفاده کنند.


در واقع برخلاف تحلیلی که ارائه می‌شود که این ماجرا داخلی بود، اسناد زیادی هست که ارتباط با خارج برقرار شده بود و در مورد موسوی این اسناد وجود دارد که سازمان‌های آمریکایی سال‌های قبل از 88 و حداقل از سال 1375به ایشان وصل بودند.


این مجموعه‌ها در مورد شخصیت‌های موثر ایران هم مطالعاتی و جمع بندی‌هایی دارند که مثلا فلانی روحیات سازشکارانه و پرخاشگرانه دارد و می‌توان از او یک چهره مخالف نظام ساخت.


به شخصیت شناسی روی آورده‌اند. آنها خیلی وقت بود که شناسایی کرده‌اند که موسوی می‌خواهد وارد سیاست شود در اسناد آمده موسوی شخصیتی پرخاشگر، متکبر و قدرت‌طلب است.


آنها افراد را آنالیز می‌کنند شخصیت‌ها را و بر اساس آن برنامه‌ریزی می‌کنند، شک نکنید، سفیر انگلیس را نگاه کنید که در وبلاکش همزمان با بیانیه موسوی، بیانیه می‌دهد و بر خلاف عرف دیپلماتیک علیه کشور محل ماموریتش لجن پراکندی می‌کند.


در سطح بین‌المللی قطعنامه تصویب می‌شود و توهین‌هایی می‌کنند و لذا قطعاً این حلقه‌ها حلقه‌های مکمل هستند.کار مشترک می‌کنند منتهی کار مشترکی که در راستای اتاق فکرهای خارجی هستند.


دقت کنید در روز عاشورا قرار بود کاری انجام شود؛ سایت بی‌بی‌سی فارسی داشت به آشوب گران خط می‌داد و می‌گفت که قرار نیست نیروی انتظامی مداخله کند و قرار نیست کار به خشونت کشیده شود و در ادامه می‌آید به دروغ می‌نویسد: خیابان مملو از جمعیت مخالف است، گروهها دارند به هم می‌پیوندند، از پلیس خبری نیست» این یعنی اینکه صحنه را مدیریت می‌کند. یک تظاهرات بی‌ضرر و بی‌خطر را دارد به تصویر می‌کشد.


می‌توانیم با قاطعیت بگوییم نباید فریب عناوین را بخوریم و تردید کنیم که مگر می‌شود موسوی و کروبی در پازل آمریکا قرار بگیرند. مخملباف خودش به اتحادیه اروپا رفته و گفته است که من به عنوان نماینده موسوی با شما صحبت می‌کنم از شما می‌خواهد که تحریم‌ها را تشدید کنید تا ایران تسلیم ‌شود و در ایران هم از سوی سران فتنه هیچ واکنشی به سخن او داده نمی‌شود که نه ایشان نماینده ما نیست یا ما این موضع ضد ملی را قبول نداریم.


این یک پروژه است نه دو پروژه و عناصری در این صحنه فعالند که عنان را هم خارجی‌ها در آن دست دارند.

 

در بیانیه موسوی اصلاً لفظ شهید شهریاری را به کار نبرده است و از ترور دانشمندان ایرانی اسم برده است و در آخر هم می‌گوید که چکار می‌کنیم که دانشمندانمان ترور می‌شوند و این همان حرف آمریکائی‌ها را می‌زند.


یک فتنه طراحی شده در خارج بود به سال‌های قبل برمی‌گردد. از سال 2006 آمریکائی‌ها تدارکات گسترد‌ه‌ای در این باره داشته اند حداقل تدارک خارجی‌ها 10 برابر ایرانی‌ها است.


یکی از کارهای آمریکائی‌ها این بود که گروه‌هایی از ایران را به خارج دعوت کردند به طور متوسط در هر تور 100 نفر شرکت داشته‌اند که تعداد آنها 110 تور بوده است و هر کدام از این تورها یک دوره یک ماهه می‌دیده‌اند، آنها نمی‌آمدند آدم‌های مخالف نظام را شناسایی کنند و با خود ببرند بلکه عناصری که ظرفیت دارند می‌بردند واشنگتن و آموزش می‌دادند.

 


 




تاریخ: دو شنبه 22 خرداد 1391برچسب:,
ارسال توسط arman

بیانیه مجاهدین انقلاب تکذیب شد!

 

امروز و در آستانه ۲۲ خرداد برای چندمین بار متوالی در ماههای اخیر بیانیه ای به نام شاخه خارج از کشور مجاهدین انقلاب در برخی رسانه ها منتشر شده است.

در پی صدور تازه ترین بیانیه به نام سازمان مجاهدین انقلاب شاخه خارج از کشور یک منبع آگاه درون این سازمان منحل شده در گقت وگو با ندای انقلاب صدور هرگونه بیانیه به نام مجاهدین انقلاب شاخه خارج از کشور در خصوص عملیات روانی اقتدارگرایان برای تفرقه افکنی و ایجاد جریان‌ اصلاح طلب تقلبی را تکذیب کرد.
بنابراین گزارش نامبرده اظهار داشت:امروز و در آستانه ۲۲ خرداد برای چندمین بار متوالی در ماههای اخیر بیانیه ای به نام شاخه خارج از کشور مجاهدین انقلاب در برخی رسانه ها منتشر شده است که متاسفانه همانند دفعات گذشته این بیانیه بدون نام و امضا!منتشر شده است.
وی افزود:این بیانیه ها از جانب جریانی مجعول در خارج از کشور هدایت می شود که در صدد سواستفاده از موقعیت مجاهدین انقلاب می باشند.اینها همان جریانی هستند که مجاهدین را به انحلال کشاندند.
این منبع آگاه در ادامه گفت:این بیانیه از جانب جریانی اقتدارگرا و مجعول در خارج از کشور که توسط برخی سرویسهای اطلاعاتی غربی حمایت و هدایت می شوند منتشر شده است. رجبعلی مزروعی عضو سابق حزب مشارکت و سرکرده این گروهک اقتدار گرا با رفتن از ایران در برنامه ای حساب شده با هدایت سرویس اطلاعاتی یک کشور اروپایی مدعی نمایندگی سازمان مجاهدین انقلاب در خارج از کشور شده است.
وی افزود: در حالی که چهره های تاثیر گذار این جریان هم اکنون به جرم براندازی در زندان به سر می برند و در حال گذران دوران محکومیت خود هستند عده ای فرصت طلب با استفاده از نام مجاهدین انقلاب در صدد سوءاستفاده و رسیدن به برخی منویات فروحورده خود در این سالها می باشند.
وی افزود:مواضع رسمی این تشکل سیاسی تنها از طریق بیانیه و از کانال رسانه های گروهی منتشر می شود.


 

نتانیاهو: برای نابودی اسرائیل رهبر ایران از همه مصمم تر است

نخست وزیر رژیم صهیونیستی وقتی از سؤال خبرنگار آلمانی شوکه شد، به جای پاسخ منطقی افسانه هولوکاست و نقش آلمان را به رخ خبرنگار کشید!

alt

ماجرا از این قرار است که خبرنگار نشریه بیلد در مصاحبه چندی پیش خود با نتانیاهو به او یادآوری می کند که مردم آلمان قضاوت بسیار منفی نسبت به رژیم اسرائیل دارند. او می گوید «آقای نخست وزیر! طبق یک نظرسنجی جدید 79 درصد مردم آلمان معتقدند اسرائیل به حقوق بشر احترام نمی گذارد و 70 درصد آنها می گویند اسرائیل منافع خود را بی توجه به منافع ملت ها پی می گیرد. شما وقتی این اعداد و ارقام را می شنوید چه فکر می کنید؟»

نتانیاهو که از این سوال جاخورده بود، می گوید: معلوم است که در آلمان و اروپا برداشت خیلی غلطی از اسرائیل وجود دارد. ما یک دموکراسی هستیم که مقابل ایران و عوامل آن ایستاده ایم. ما یگانه پرچمدار آزادی و حقوق بشر در منطقه ایم. آیا می دانید که یک میلیون عرب در کشور ما زندگی می کنند و از حقوق شهروندی برخوردارند(؟!)

نتانیاهو در ادامه با اشاره ضمنی به افسانه هولوکاست و نقش آلمان، گفت: طبیعی است که این موضوع در آلمان [نظر مردم آلمان درباره ماهیت ضد حقوق بشری اسرائیل] با تاریخ خاصش خیلی ناگوار است. بدتر از چنین نظرسنجی هایی هم در تاریخ ملت[!؟] ما بوده و تأسف بار است اتهاماتی که روزگاری علیه یهودیان بوده است، اکنون درباره اسرائیل گفته می شود.

طنز تلخ در اظهارات نتانیاهو تحریف مطلق تاریخ و بیان این عبارت است که «یک میلیون عرب در کشور ما زندگی می کنند»! حال آن که کشور فلسطین اصالتا متعلق به آن اعراب است ضمن اینکه 6 میلیون فلسطینی به خاطر اشغالگری و سبعیت رژیم صهیونیستی از حق سکونت در کشور خود و حاکمیت ملی محروم شده و آواره دیگر کشورها هستند.

نتانیاهو در این مصاحبه با اشاره به بیداری و انقلاب ملت های مسلمان منطقه گفت: وضعیت در خاورمیانه به نسبت 3 سال پیش خیلی بدتر شده و اکنون شاهد سلطه اسلامگرایان و ایجاد حکومت های اسلامی هستیم.

وی همچنین درباره برنامه هسته ای ایران می گوید: این برنامه ذره ای کندتر نشده و با وجود همه فشارهایی که وارد شده، هیچ اتفاقی نیفتاده است. ایران موفق شده حتی غنی سازی 20 درصدی را هم انجام دهد اما جامعه جهانی نه توقف غنی سازی را مطالبه می کند و حتی نمی خواهد تاسیسات زیرزمینی فردو را تعطیل کنند. تاکنون تحریم ها هیچ نتیجه ای در توقف اقدامات ایران نداشته است.

نتانیاهو با بیان اینکه «طرف اصلی اسرائیل در ایران [آیت الله] خامنه ای است که حکومت را هدایت می کند» تصریح کرد: او بیشترین عزم را در ایران برای نابودی اسرائیل دارد و حتی از احمدی نژاد هم در این زمینه مصمم تر است.

خبرنگار پرسید وقتی به مقامات ایرانی فکر می کنید چه احساسی دارید؟ که نتانیاهو پاسخ داد: ملاک احساسات من نیست. مهم واقعیت است و واقعیت این است که هر چه ایران هسته ای تر می شود، این بد است. آنها تروریست ها را سراغ ما می فرستند و حماس و حزب الله را تجهیز می کنند، تهدید می کنند که تنگه هرمز را می بندند و جلوی صادرات نفت را می گیرند

 


 

اصلاح طلبان:باید صفت فتنه را از بین ببریم

 
 

اصلاح طلبان ورود زوهد هنگام به مباحث انتخاباتی را فرصتی بی بدیل برای عادی سازی شرایط این جریان بعد از فتنه 88 ارزیابی کرده اند.


تصمیم سازان جریان دوم خرداد ضمن تاکید بر ایجاد همگرایی بیشتر برای حضور موثرتر در فضای سیاسی کشور ربایش صحنه رسانه ای را مورد توجه خود قرار داده و تصریح کرده اند،با ورود به فضای انتخاباتی و اظهارنظرچهره های مختلف اصلاح طلب می توانیم بعد از مدت ها بطور رسمی و به بهانه فعالیت انتخاباتی از زیر فشار بیرون آمده و به بازسازی تشکیلاتی خود بپردازیم.


این افراد همچنین با بیان اینکه با اظهار نظرهای انتخاباتی می توان زمینه پذیرش اصلاحات توسط حاکمیت را در افکارعمومی تلقین کرد،گفته اند که اظهارنظرهای مختلف موجب شده است که رسانه های اصولگرا به آرامی و بدون توجه ،صفت فتنه گر را از این جریان حذف کنند.!

 

گزارشی خواندنی از اطاق فرمان فتنه 88

 


 

 

با گذشت 3 سال از فتنه 88 کماکان بحث در زمینه "فتنه" و ماهیت و اطاق فرمان آن از زوایای مختلف طرح و مورد بررسی قرار دارد.


اینکه واژه فتنه از چه زمانی در این 2 سال وارد سپهر سیاسی کشور شد و به عنوان شاه بیت تحرکات ضد انقلاب داخلی و خارجی مورد استفاده قرار گرفت،سوالی است که نیازمند توضیح بوده و می تواند مبنایی برای ورود به مقوله اساسی تر یعنی مدیریت فتنه قرار گیرد.


با اندکی تدقیق در ایام حوادث پس از انتخابات بوضوح در می یابیم که واژه فتنه برای نخستین بار اولین بار از سوی رهبر معظم انقلاب مورد تاکید و استفاده قرار گرفت. معظم له با توجه به اطلاعات عمیق و کارشناسانه ای که نسبت به مسایل دینی داشته و دارند ، پدیده‌های اجتماعی را با نگاه دینی رصد کرده و از این رو برای تبیین ماهیت و کارکرد جریانی که در انتخابات ظهور وبروز پیدا کرد،از این واژه بهره بردند.


فتنه در اسلام به یک معنا جنبه اثباتی و مثبت دارد و آن را یک فرصت و موقعیتی می‌داند که اهل حق در آن فرصت و میدان، امتحان شده و حقانیت خود را اثبات می‌کنند. فتنه عرصه و جایگاهی است برای امتحان و آزمایش.در همین خصوص به صراحت در آیات متعدد قرآن کریم مشاهده می کنیم که در مورد فتنه صحبت شده و عبارت «لقدفتنا الذین» در جاهای متعدد آن آمده است.بطور مثال در آیه دوم سوره عنکبوت هم از واژه فتنه استفاده شده و می‌فرماید: «احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا امنا و هم لا یفتنون».


وقتی قرآن برای مومنان از فتنه سخن می‌گوید منظور آن "امتحانات" است که برای جوشش درون انسان و به مرحله ظهور رسیدن قابلیت‌های فطری آن می‌باشد. باید ابتلایی باشد تا کسی مثل قاسم بن‌الحسن علیه‌السلام بگوید شهادت برای من با حلاوت‌تر از عسل است. باید میدانی ایجاد شود و امتحانات پیش بیاید تا این صفت‌ها به ظهور برسند.


فتنه ، از سوی دیگر یک جنبه منفی هم دارد و آن این است که انسان‌هایی در آن مردود شده و شکست می خورند و به جای اینکه به رشد برسند دچار ریزش می شوند. این موارد جلوه‌های بد فتنه است که سال 88 پیش‌آمد و رهبر معظم انقلاب نیز به موجب این نگاه دینی اتفاقات پیش آمده را "فتنه" نام گذاشتند.لذا برای بررسی فتنه پیش آمده و بررسی اطاق فرمان آن می بایست از این دریچه ورود کرده وبه تعبیری به بررسی کارنامه افرادی بپردازیم که در اتفاقات سال 88 مردود شده و از کشتی نظام پیاده شدند.


اطاق فرمان این فتنه کجا بوده است؟


سوال اساسی و بنیادینی که در سپهر سیاسی کشور مطرح بوده و تلاش شده است برای آن پاسخ هایی در نظر گرفته شود این است که اطاق فرمان این فتنه کجا بوده است؟


برخی در پاسخ به این پرسش استدلال می‌کنند که اتفاقاتی که در انتخابات دهم ریاست جمهوری و پس از آن بوقوع پیوست منشایی داخلی داشته و باید در همین چارچوب مورد بحث و بررسی قرار گیرد. به باور این افراد در سال 88 برخی با بد اخلاقی‌ سرانجام اقداماتشان را به جایی رساندند که کشور به مدت یک سال درگیر تنش و غائله شد و ضد انقلاب نیزکه مترصد بهره برداری از فرصت های پیش آمده برای خود بود وارد عرصه شد،به مقدسات توهین کرد، مسجد لولاگر را آتش زد و روز عاشورا و روز 16 آذر به مقدسات توهین کرد.این افراد اینگونه استدلال می کنند که این اتفاقات یک ماجرای داخلی بوده و آن چه باعث شد که ماجرا شکلی از دخالت خارجی را به خود گرفته و اوباما، کشورهای اروپایی و رسانه‌های ضد انقلاب به جنجال آفرینی بپردازند ،تبعات این مسأله داخلی بوده است.


استدلال این طیف همچنین این می باشد که دشمن جز دشمنی هدفی نداشته و اصولا حضور آنها در این فتنه به این معنی نیست که فتنه 88 یک پروژه خارجی بوده است.

 

لجاجت سیاسی ؛دیدگاهی دیگر در خصوص فتنه


یکی ای دیدگاه های دیگری که در خصوص فتنه 88 مطرح می شود این است که ،آنچه در فتنه 88 اتفاق افتاد، داخلی بوده است و نه یک فتنه برهم زننده خارجی. معتقدین به این دیدگاه بر این باورند که لجاجت نیروهای داخلی در عرصه سیاست زمینه ساز این فتنه شده و کافی است که برای حل این ماجرا جلوی لجاجت افراد گرفته شود.

 

اردوکشی،تعبیر دیگر از فتنه


این اما همه ماجرا نیست .طیف دیگری نیز در رابطه با فتنه، دیدگاه دیگری دارند.


اینان بر این باورند که اتفاقات سال 88 تنها بر پایه لجاجت نبوده است،بلکه مساله اساسی، یک پروژه ویژه بوده که نقطه آغازین آن اردوکشی در خیابان ها به بهانه انتخابات بوده است.به باور معتقدین این دیدگاه اگر موسوی لج‌باز بوده پس رفتار افرادی همچون خاتمی، کروبی ،مجمع روحانیون، حزب مشارکت و... را باید چگونه تعبیر کرد. اگر لجاجت بین احمدی‌نژاد و موسوی بوده پس باید مرز لجاجت شخص احمدی‌نژاد باشد اما اینان از احمدی‌نژاد فراتر رفته و قداست رهبری را شکستند. به باور این طیف ،در فتنه 88 ترکیب‌های مختلف حضور داشتند که تمام طیف‌های اصلاح طلب و ضد انقلاب حضوری موثر و عمیق داشتند.


در مجموع با توجه به طرح این دیدگاه ها باید جستجو کرد که اطاق فرمان این فتنه کجا بوده و این اتفاقات از چه منشایی هدایت می شده است.

 

نگاه به بیرون


ماجرا این است که آمریکا‌یی‌ها از مدت ها قبل دنبال تغییر بودند و به این باور رسیده بودند که امکان برخورد نظامی با ایران سخت بوده و سناریوی محاصره اقتصادی نیز بی اثر بوده است.در این زمینه دهها سند وجود دارد که نشان می دهد آمریکایی‌ها سناریوی تغییر را از درون و با بهره گیری از نیروهای داخلی را در دستور کار خود قرار داده بود.


به عنوان مثال،کاندولیزا رایس وزیرخارجه دولت بوش از سال 2006 به دنبال برقرای روابط سیاسی با ایران بود.مبنای طرح وی ایجاد سفارتخانه آمریکا در ایران بود و صراحتاً می‌گفت تا زمانی که از ایران دور هستیم قادر نیستم بر ایران اثر بگذاریم. وی همچنین تاکید داشت برای اینکه بتوانیم در ایران کار کنیم، باید آرم دشمن از نام آمریکا برداشته شود و مردم و نظام سیاسی ایران مانند یک کشور رسمی با ما برخورد کند.


این تئوری ای بود که آنها با جدیت به دنبالش بودند که بنا به دلایلی سرنگرفت. حال اکنون واضح است و اخباری نیز وجود دارد که آمریکایی‌ها در این راستا د چند دفتر بالای سر ایران تاسیس کردند، در بیشکک، پایتخت قرقیزستان، در باکو پایتخت آذربایجان .ضمن اینکه قبلاً نیز دفاتری مثل دفتر سلیمانیه عراق و دفتر دبی نیز تاسیس شده بود.

 

نگاهی به دفاتر آمریکایی ها در منطقه


دفتر سلیمانیه در سال‌های اخیر خیلی فعال بود. بعضی از رسانه‌های آمریکا از جمله نیویورک تایمز با صراحت گفته‌اند که بارها اعضای مسلح گروه پژاک را در نزدیکی پایگاه سلیمانیه دیده اند. آمریکایی ها همچنین حداقل دو دفتر هم در اروپا داشتند و درفتنه 88 به کار گرفتند مثل دفتر هلند که از بیست سال پیش فعال بود. در لندن هم دفتری را فعال کردند و دفتری نیز در استانبول فعال کردند.


علاوه بر این، آمریکایی‌ها یک پایگاه در بگرام افغانستان، یک پایگاه در ظهران عربستان و یک پایگاه در جزیره سوکوترا در یمن این دفاتر چند کار کلیدی را ساماندهی می کردند از جمله تماس با ایرانیانی که به خارج سفر می‌کردند. آنان می دانستند در استانبول، ایرانیان که اطلاعات داشتند و مذهبی هم بودند به شهر مذهبی و تاریخی استانبول می‌رفتند و به آنکارا نمی‌رفتند. اقدام اول آنها جمع‌آوری اطلاعات از افرادی بود که از ایران می‌رفتند و هرگونه اطلاعاتی اعم از کم‌اهمیت و مهم را می‌گرفتند.


وزارت اطلاعات از برخی از این افرادی که به این دفاتر رفته‌اند سوال کرده است در این دفاتر چه چیزی از شما سؤال کردند معلوم شد که ابتدا سؤالات عادی را پرسیده بودند ولی آمریکایی‌ها از بین این حر‌فها به یک جمع‌بندی می‌رسیدند.


اقدام دوم آنها در نزدیک مرزهای ایران در شهرهایی همچون استانبول،دبی و باکو بود.آمریکایی ها کسانی را با هویت ایرانی نزدیک مسافران کرده ، اطلاعاتی را از آنان جمع‌آوری می‌کردند.


وزارت اطلاعات تأکید دارد که این دفاتر از حدود 65 هزار نفر ایرانی که مسافرتی به این شهرها داشته اند،اطلاعات جمع‌آوری کرده‌اند.


اقدام سوم آمریکایی ها نیز ایجاد هماهنگی با اپوزیسیون و مخالفان با ایرانی های بی طرف بود که درصدد بودند از این افراد برای روزهای خاص استفاده کنند.


آنچه در داخل و خارج انجام شده و بعضاً منتشر هم شده‌اند بیانگر سازماندهی نیروی انسانی بعنوان کار مشترک همه این حلقه‌ها بوده است.


کاملاً واضح است که نمی‌توان در دانشگاه مریلند نشست در مورد نقش سپاه در ایران چیزی نوشت. باید در ایران کسی با آمریکا همکاری کند تا چنین گزارشی که دارای جنبه عینی باشد، تهیه شود.

 

نشانه های دیگر


یک نشانه دیگر این است که قبل از انتخابات دهم ریاست جمهوی ایران، دولت آمریکا با صراحت در مذاکرات دیپلماتیک با طرف‌های غربی و آسیایی گفته بود که ما ارتباط با ایران را باید موکول ‌کنیم به بعد از انتخابات.بی گمان آمریکایی ها از این مسئله هدفی را دنبال می کردند.


پیش از انتخابات ایران یعنی در بهار سال 1387 ،به سفیر لبنان در پاریس هشدارهایی داده شده و به صراحت به وی گفته شده بود که ایران به زودی متحول می‌شود و شما لبنانی‌ها به ایران تکیه نکنید. همان هنگام سفیر لبنان که از اعضای جنبش امل لبنان بود،این پیغام را به سفیر ایران در پاریس اطلاع داده است.بی شک این پیغام از یک برنامه عملیاتی می دهد که شواهد دیگر آنها بعدها مشخص شد.


آنها بارها تأکید کرده‌اند که ایران را با جنگ نمی‌شود تغییر داد باید از داخل تغییر کند. اکنون نیز آنها معتقدند تحریم حلال مشکلات نیست ولی از آنجا که باعث می‌شود ایران در مواجهه با مخالفان داخلی کنار بیاید و گاردش را در مقابل داخلی ها باز کند و این سبب می‌شود که فعالیت مخالف نظام کم‌هزینه شود،مطلوب است.


اگر ما در این زمینه سیر اقدامات سران داخلی فتنه را مرور کنیم، می‌بینیم جریانات داخلی هیچگاه سفره‌شان را از آمریکائی‌ها جدا نکردند. مثل اینکه متقابلاً داخلی‌ها هم این احساس را دارند که این فشار بیرونی جبران کننده ضعف داخلی آنها است. آنان ظاهراً احساس می‌کنند که اگر چه در داخل ایران حمایت توده‌ها را از دست داده‌اند ولی کسی در عرصه بین‌المللی هست که برای آنها یقه پاره کند.


در این دفاتر خارج از کشور عناصر سرشناس اپوزیسیون ایرانی حاضر می‌شدند و به نوعی بستر خارج کشور را به داخل ایران وصل می‌کردند.


به این خبر که در همان ایام فتنه توسط منوچهر متکی وزیر وقت امور خارجه ایران در رسانه‌ها نقل شد توجه کنید: در هفته اول آشوب، هواپیماهای انگلیسی مسافران خاص ایرانی مستقر لندن را در هر روز با پروازهای 500 تا 600 نفره به داخل ایران منتقل می‌کردند از پایگاههای دیگر هم همین انتقال مخالفان وجود داشته است.


خبرهای موثق می‌گویند انگلیسیها موفق شدند از طریق دفتر لندن با 700 هزار ایرانی گفتگو کرده و تعداد زیادی از آنان را به اپوزیسیون داخلی وصل کنند. سازمان مشخص سیاسی برای روزهای خاصی طراحی کرده و آموزش داده بودند.


در روزهای فتنه مثلاً در میدان 7 تیر تهران سه گروه جداجدا می‌آمدند. گروهی دیده بانی می‌کردند و اخبار را به جایی منتقل می‌کردند گروه دومی می‌آمد که دست به تظاهرات می‌زد و به صورت ظاهراً مسالمت آمیز شعار می‌داد و گروه سومی می‌آمد که ماموریتش آتش زدن اتوبوس‌ها، سطل های زباله و درگیری ایجاد کردن بود و هیچ کدام از اینها در کار دیگری دخالت نمی‌کردند.


در کتاب جبن شارپ به افراد دسته‌ی اول و دوم توصیه شده که کار خطرناکی نکنند. او می‌گوید یا دیده بانی می‌کنید یا شعار می‌دهید و لبخند بزنید و حتی به حرفهای پلیس گوش کنید و بدون درگیری متفرق ‌شوید. این بخشی از کارکرد و کار ویژه این دفاتر بود. ردپای ماجرا نشان می‌دهد که این مساله که از سال 2006 آغاز شده یعنی از اواسط دوران وزارت خارجه خانم رایس.


نکته دیگر این است که آمریکاییها کارهای چند لایه‌ای را تدارک دیده‌اند یکی از کارهایشان در فتنه 88 این بود کارهای اطلاعاتی امنیتی را که قبلاً ناهمخوان بود هماهنگ کرده‌اند.


همواره در مسائل خارجی بین سیا، پنتاگون، شورای روابط خارجی و کاخ سفید اختلاف هست اما آمریکا در فاصله سالها 2006 به بعد معاون هماهنگ کننده ای رامنصوب کرده تا در مورد ایران این فعالیتها را هماهنگ کند.


در صحنه فتنه اوباما هم انسجام داد و آمد یک نفر را با اختیار تام یعنی دنیس راس را مسئول هماهنگی میزهای ایران در مراکز تصمیم‌گیری آمریکا درباره ایران کرد که هیچ اختلافی به هم نداشته باشند.

نکته دوم این است که پیش از این نیز میزهای ایران در کاخ سفید و سایر مراکز آمریکا وجود داشته است اما کار آن‌ها فقط جمع‌آوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل داده‌های اطلاعاتی اطاق عملیات به تصمیم‌گیری گروه بودند و اولین بار تقلب در انتخابات توسط هماهنگ کننده مزبور کلید زده شد در این جلسات تصمیم‌گیری نوعاً چند عنصر ایرانی هم حاضر می‌شدند. چه مهمانان تک زیست مثل سازگارا و چه مهمانان دو زیست مثل امیر احمدی در یکی از جلسات که دو عضو هم آنجا حضور داشته است و در اردیبهشت 87 بوده توافق می‌شود که باید در انتخابات آینده ایران بحث تقلب کلید زده شود و این دو عضو نهضت آزادی پس از بازگشت به ایران با فرزند یکی از مسئولان ارشد روحانی صحبت می‌کند و موضوع را با او در میان می‌گذارد و می‌گوید اگر ما از موضع نهضت آزادی بحث تقلب را کلید بزنیم جا نمی‌افتد و بعد هم هر کس آن را مطرح کرد می‌گویند این خط نهضت آزادی است ازاین رو کسی باید این را در ایران کلید بزند که به دلیل نسبتش با نظام مورد قبول واقع شود.


مهدی هاشمی اولین نفری است که این لقب را 8 ماه قبل از انتخابات کلید بزند.این فرد پدرش را قانع می‌کند که بحث تقلب را مطرح کند و او در شهریور 87 آن را علناً مطرح می‌نماید.


در آن جلسه در آمریکا 4 محور را توصیه می‌کند و همه آنها را اجرایی می‌کند این بخشی از ماجرا است.


کارهای دیگری آمریکا در این زمینه انجام داده است مانند اتاق های فکر. در آن‌ها که ترکیبی از نیروهای ایرانی آمریکایی دیده می‌شود در هر اتاق فکر بین 5 تا 6 نفر عنصر ایرانی،هم عضو بوده‌اند.

این اتاق‌ها حدود 30 مرکز هستند که در این زمینه کار می‌کنند که 5 تا 6 نفر ایرانی که عمدتاً تک زیست هستند،نظیر مومنی، حقیقت جو، سازگارا، مهدی خلجی، امیر ارجمند، گنجی، مخملباف، مهرانگیز کار و... در هر گروه 15 تا 20 نفر عنصر آمریکا و 5تا 6 نفر عنصر ایرانی هستند.


کار اینها این است که وضعیت سنجی کرده و جمع‌آوری اطلاعات کنند و به صورت بسته به کنگره بدهند و این کار گروه‌ها هنگامی که می خواهند پروژه را به کنگره ارائه بدهند افراد ایرانی عضو این کارگروه‌ها هم در کنگره حضور دارند که بگویند این گزارش از ایران است و برخی دیگر هم اصالتاً ایرانی نیستند مثل نراقی، آموزگار، امیر احمدی، ولی نصر.


در آمریکا حداقل 2700 اتاق فکر وجود دارد که حدود 700 اطاق فکر راجع به ایران وجود دارد و در هر دانشگاه آمریکا یک اطاق فکر در مورد ایران وجود دارد این اطاق های فکر ماموریتی که دارند این است که باید هر کدام در هفته دو مقاله تولید کند و هر چهار ماه کتابی راجع به ایران منتشر نماید.در هر موضوعی به کنکاش در مورد ایران می‌پردازند، مثل نقش تشیع در انقلاب ایران.

 

این اطاقهای فکر در سال حدود 2800 عنوان کتاب در تیراژهای بالا راجع به ایران منتشر می‌کنند که نشان می‌دهد که چه کارهای عظیمی راجع به ایران انجام می‌دهند اگر شما تعدادی از اینها را بکاوید اسمشان در ردیف بودجه رسمی آمریکا آمده‌اند نکته دیگر این است که در این اطاقهای فکر از چهره‌های شاخص، سناتور، معاون وزیر حضور دارند و نکته دیگر اینکه در قانون بودجه آمریکا پشتیبانان آنها که وزارتخانه‌ها هستند مشخص می‌باشند.


اینها چگونه با مسائل ایران ارتباط برقرار می‌کنند این مجموعه‌ها به بهانه‌های مختلف به ایران سفر می‌کنند، با مردم تماس برقرار می‌کنند با سازمان های مختلف با بهانه‌ای مختلف ارتباط می‌گیرند و کسانی را از اتاق‌های فکر آمریکا به این سازمانها وصل می‌کنند یکی از همینها که من در رادیو گفتگو با او میز گرد داشتم خودش بعد از پایان برنامه می‌گفت که من پولی می‌گیرم و اطلاعات خواسته شده را به دانشگاه مریلند می فرستم.

 

یک نکته کلیدی از گزارش های اتاق فکر غربی ها


یک نکته کلیدی در گزارشات این اتاق فکرها این است که کارهایشان هویت گزارش دارد یعنی به صورت گزارش می‌آید و انتهایش هم گاهی نظریه داده‌اند و گاهی هم نظریه نداده‌اند.


غیر از این اتاق فکرها، موسسات نظرسنجی وجود دارد که آمریکائیها راه اندازی کرده‌اند مثل زاگبی، گالوپ و پیو برخی از موسسات نظرسنجی کارکرد عمومی‌اش را گرفته‌اند و فقط او را محدود به نظرسنجی از نخبگان ایران کرده‌اند و درصدد بوده‌اند که از این طریق همواره نبض ایران را بگیرند.


نورمن سالومون می‌گوید : نظر سنجی‌های گالوپ در خارج از آمریکا همواره آن چیزی است که مورد نظر سفارتخانه‌های امریکا است. اما یک سری نظر سنجی‌های دیگری هم انجام می‌دهند واقعا کار ویژه می‌کنند برای تصمیم گیریهای آنها. نکته دیگر این است ارتباط این اتاق فکرها با نهادهای مذهبی است که به شبکه سازی در جوامع اسلامی می‌پردازند. مثلاً تشکیلاتی در اندونزی هست به نام جنبش محمدیه که آمریکاییها با آن ارتباط برقرار کرده‌اند یا در ترکیه با فتح الله گولن رئیس یک جنبش مذهبی ارتباط برقرار کرده‌اند و از دل آن‌ها توجیه‌ای بیرون آورده‌اند.


طیف وسیعی از شخصیتهای کشورهای اسلامی در مصر، لیبی ، لبنان و... را شبکه‌سازی کرده‌اند و کارشان این است که این شبکه‌های به ظاهر بومی با کمک دولت‌ها در جهت به هم زدن نهضت بیداری اسلامی عمل کنند یعنی آنان به ساخت و تقویت جنبش‌های باصطلاح میانه‌رو و در واقع وابسته برای تضعیف جنبش اسلام گرایی روی آورده‌اند.


تمام این جریانات وصل‌اند به یک سیستمی در آمریکا که در آن سیستم افرادی حضور دارند آمریکایی ایرانی و غیر ایرانی که مسائل جهان اسلام و از جمله ایران را در آنجا پخت‌ و پز می‌کنند و می‌گویند ما باید این جریان‌ها را فعال کنیم و ادبیات آنها را منتشر کنیم و ارتباط شکل‌گیری این شبکه‌ها با ایران این است که می‌خواهند در مقابل جمهوری اسلامی پادزهر ایجاد کنند.


در ماجرای فتنه از همه این ظرفیت‌ها استفاده کردند که جریان فتنه را پشتیبانی کنند و از آن برای مقابله با نفوذ ایران استفاده کنند.


در واقع برخلاف تحلیلی که ارائه می‌شود که این ماجرا داخلی بود، اسناد زیادی هست که ارتباط با خارج برقرار شده بود و در مورد موسوی این اسناد وجود دارد که سازمان‌های آمریکایی سال‌های قبل از 88 و حداقل از سال 1375به ایشان وصل بودند.


این مجموعه‌ها در مورد شخصیت‌های موثر ایران هم مطالعاتی و جمع بندی‌هایی دارند که مثلا فلانی روحیات سازشکارانه و پرخاشگرانه دارد و می‌توان از او یک چهره مخالف نظام ساخت.


به شخصیت شناسی روی آورده‌اند. آنها خیلی وقت بود که شناسایی کرده‌اند که موسوی می‌خواهد وارد سیاست شود در اسناد آمده موسوی شخصیتی پرخاشگر، متکبر و قدرت‌طلب است.


آنها افراد را آنالیز می‌کنند شخصیت‌ها را و بر اساس آن برنامه‌ریزی می‌کنند، شک نکنید، سفیر انگلیس را نگاه کنید که در وبلاکش همزمان با بیانیه موسوی، بیانیه می‌دهد و بر خلاف عرف دیپلماتیک علیه کشور محل ماموریتش لجن پراکندی می‌کند.


در سطح بین‌المللی قطعنامه تصویب می‌شود و توهین‌هایی می‌کنند و لذا قطعاً این حلقه‌ها حلقه‌های مکمل هستند.کار مشترک می‌کنند منتهی کار مشترکی که در راستای اتاق فکرهای خارجی هستند.


دقت کنید در روز عاشورا قرار بود کاری انجام شود؛ سایت بی‌بی‌سی فارسی داشت به آشوب گران خط می‌داد و می‌گفت که قرار نیست نیروی انتظامی مداخله کند و قرار نیست کار به خشونت کشیده شود و در ادامه می‌آید به دروغ می‌نویسد: خیابان مملو از جمعیت مخالف است، گروهها دارند به هم می‌پیوندند، از پلیس خبری نیست» این یعنی اینکه صحنه را مدیریت می‌کند. یک تظاهرات بی‌ضرر و بی‌خطر را دارد به تصویر می‌کشد.


می‌توانیم با قاطعیت بگوییم نباید فریب عناوین را بخوریم و تردید کنیم که مگر می‌شود موسوی و کروبی در پازل آمریکا قرار بگیرند. مخملباف خودش به اتحادیه اروپا رفته و گفته است که من به عنوان نماینده موسوی با شما صحبت می‌کنم از شما می‌خواهد که تحریم‌ها را تشدید کنید تا ایران تسلیم ‌شود و در ایران هم از سوی سران فتنه هیچ واکنشی به سخن او داده نمی‌شود که نه ایشان نماینده ما نیست یا ما این موضع ضد ملی را قبول نداریم.


این یک پروژه است نه دو پروژه و عناصری در این صحنه فعالند که عنان را هم خارجی‌ها در آن دست دارند.

 

در بیانیه موسوی اصلاً لفظ شهید شهریاری را به کار نبرده است و از ترور دانشمندان ایرانی اسم برده است و در آخر هم می‌گوید که چکار می‌کنیم که دانشمندانمان ترور می‌شوند و این همان حرف آمریکائی‌ها را می‌زند.


یک فتنه طراحی شده در خارج بود به سال‌های قبل برمی‌گردد. از سال 2006 آمریکائی‌ها تدارکات گسترد‌ه‌ای در این باره داشته اند حداقل تدارک خارجی‌ها 10 برابر ایرانی‌ها است.


یکی از کارهای آمریکائی‌ها این بود که گروه‌هایی از ایران را به خارج دعوت کردند به طور متوسط در هر تور 100 نفر شرکت داشته‌اند که تعداد آنها 110 تور بوده است و هر کدام از این تورها یک دوره یک ماهه می‌دیده‌اند، آنها نمی‌آمدند آدم‌های مخالف نظام را شناسایی کنند و با خود ببرند بلکه عناصری که ظرفیت دارند می‌بردند واشنگتن و آموزش می‌دادند.

 


 




تاریخ: دو شنبه 22 خرداد 1391برچسب:,
ارسال توسط arman
 

مرصاد به نقل از جام نیوز، رسانه های بین المللی یکشنبه چهاردهم خرداد (June.03) به صورت گسترده سخنرانی مقام معظم رهبری در مراسم ارتحال حضرت امام خمینی [ره] را بازتاب دادند که به اختصار فقط به تیتر این رسانه ها اشاره می کنیم.
*خبرگزاری فرانسه: "رهبر ایران گفت هرگونه اقدام اشتباه اسرائیل مانند «صاعقه» بر سرش فرود می‌آید."
*بی بی سی: "آیت‌الله خامنه‌ای: غربی‌ها در مورد برنامه اتمی ایران دروغ می‌گویند."
*خبرگزاری رویترز: "مسأله هسته‌ای ایران در رأس تحولات جهان قرار گرفته و آنان مغرضانه از عبارت سلاح هسته‌ای استفاده می‌کنند... تا توجه‌ها را از مشکلات داخلی آمریکا و اروپا منحرف کنند."
*ترندنیوز: "آیت‌الله خامنه‌ای در سخنرانی خود که از تلویزیون ایران پخش می‌شد گفت که تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل و تحریم‌های یکجانبه اتحادیه اروپا بر ایران تأثیر نمی‌گذارد."
*سی.ان.بی.سی: "رهبر ایران گفت که «اسرائیل» امروز از هر زمان دیگر ضعیفتر است."
*خبرگزاری آلمان: "رهبر ایران تأکید کرد که قدرت‌های جهانی از ایران هسته‌ای هراس دارند اما آن ها باید از ایران اسلامی هراس داشته باشند که نه تنها در سی و سه سال گذشته بدون پشتیبانی آمریکا دوام آورده است بلکه در تمامی زمینه‌ها پیشرفت کرده است."
*آسوشیتدپرس: "رهبر عالی ایران می‌گوید که تحریم‌های غرب منجر به توقف پیشرفت‌های ایران نشده بلکه نفرت از غرب را در قلوب مردم ایران عمیق‌تر می‌سازد."
*بلومبرگ: "رهبر ایران گفت: ایران می‌تواند بدون وابستگی پیشرفت کند. ایران اثبات کرده است یک ملت، بدون وابستگی به آمریکا یا قدرت‌های دیگر و حتی با دشمنی با آمریکا می‌تواند به پیشرفت‌های اصیل دست پیدا کند."
*پایگاه خبری استرالیایی بیزینس اسپکتیتر: "رهبر ایران در سخنرانی امروز ادعای غرب در مورد نظامی بودن برنامه هسته‌ای ایران را رد کرد و آن را دروغ خواند."
*لبنان الآن: "انقلاب‌های منطقه با هدف بازگشت به عزت ملی صورت گرفت."
*پایگاه لبنانی النشره: "آیت‌الله خامنه‌ای در سخنرانی امروز خود از میان کشورهای منطقه 'تاکید ویژه‌ای' روی «مصر» داشت."
*شینهوا: "رهبر ایران: تحریم ها هیچ تأثیری بر ایران نداشته است بلکه سبب نفرت بیشتر مردم ایران از غرب شده است. آیت الله علی خامنه ای تحریم های غرب علیه ایران را بی تأثیر دانست."
*المنار: "ماجراجویی رژیم صهیونیستی علیه ایران همچون صاعقه ای است که بر سر این رژیم فرود می آید."
*مصری‌الیوم: "رهبر ایران تبلیغات غرب و آمریکا علیه ایران را «حماقت» دانست."
*جروزالم پست: "آیت الله خامنه ای: تهدیدهای اسرائیل به حمله نظامی نشان می دهد این رژیم پس از سقوط حسنی مبارک چقدر آسیب پذیر شده و از هر زمان دیگر ضعیف تر شده است."
*فرانس24: "آیت الله خامنه ای: آمریکا و غرب برای پوشاندن مشکلات اقتصادی خودشان مسأله تهدید سلاح اتمی ایران را مطرح می کنند تا افکار عمومی را منحرف کنند."
*رویترز: "آیت الله خامنه ای: کاری که آمریکایی ها و غربی ها انجام می دهند دیوانه وار و احمقانه است زیرا می خواهند با بزرگ کردن مسأله هسته ای مشکلات خود را بپوشانند."
*رادیوفردا/ *رادیوزمانه/ *رادیوفرانسه/ *وب سایت مردمک: "آیت الله خامنه ای: حمله اسرائیل مثل صاعقه بر سر خودش فرود می آید."
*الجزیره: "آیت الله سیدعلی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران: "سران رژیم صهیونیستی به خوبی می دانند که امروز بیش از هر زمان دیگری آسیب پذیر هستند و هر قدم کج و یا حرکت ناشایست آن ها، همانند صاعقه بر سر خودشان فرود خواهد آمد."

 

 
 

مرصاد به نقل از جام نیوز، وب سایت "دیگربان" (Digarban) یکشنبه 14 خرداد (June.03) نوشت: «محمدتقی مصباح یزدی اظهارات 10 روز پیش اکبر هاشمی رفسنجانی را مبنی بر اینکه "بی‌اعتقادان به مبارزه با محمدرضا شاه پهلوی هدایت برخی گروه‌های افراطی و تندرو را در دست گرفته‌اند" ، بدون آنکه نامی از هاشمی ببرد پاسخ داد.»

این وب سایت ادامه داد: «آقای هاشمی دوم خرداد در دیدار جمعی از دانشجویان دانشگاه آزاد این اظهارات را که بعد‌ها رسانه‌ها مصباح یزدی را مخاطب اصلی آن اعلام کردند٬ بیان کرده بود. رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفته بود: متأسفانه شاهدیم کسانی که اعتقادی به مبارزه با شاه نداشتند و یا آن را بی‌فایده و غیرضروری برمی‌شمردند، امروز مستقیم و یا غیرمستقیم هدایت برخی گروه‌های افراطی و تندرو را در دست گرفته‌اند و برای کشور راه‌حل تجویز می‌کنند.»
طبق این گزارش، 10 روز پس از این اظهارات٬ آقای مصباح یزدی در جمع گروهی از سپاهیان اصفهان گفته است: «همانطور که در دوران مبارزه با رژیم ستم شاهی کسانی صداقت نداشته و به دنبال کسب قدرت بودند، امروز نیز عده‌ای به دنبال مصادره انقلاب به سود منافع خود هستند.»
دیگربان به نقل از ایرنا، از قول آیت الله مصباح یزدی افزود: «در زمان انقلاب حتی کسانی بودند که امام (ره) را به عنوان ایدئولوگ انقلاب قبول نداشته و صرفا ایشان را وسیله‌ای برای اسقاط شاه می‌دانستند. پس از انقلاب برخی از همین افراد به پست‌های مهمی در نظام دست پیدا کردند و اکنون نیز منتظر فرصت هستند.»
وی همچنین گفته است: «در صدر اسلام نیز عده‌ای به ظاهر مسلمان، حکومت نبوی را در قالب رقابت‌های سیاسی عادی ارزیابی می‌کردند و به دنبال بازستاندن قدرت از بنی‌هاشم بودند.»

ناگفته پیداست که رسانه های بیگانه به شدت از اختلاف نظر شخصیت های صاحب نفوذ نظام به نفع اهداف شوم خود سوءاستفاده می کنند.

 

 

امام خمینى هـدفها و آرمانها و هـر آنچه را که مـى بایــست ابـلاغ کنـد، گفته بـود و در عمـل نیز تـمام هستیـش را بـراى تحقق هـمان هـدفها بـکار گرفته بـود. اینک در آستـانه نیمه خـرداد سـال ۱۳۶۸ خـود را در آماده ملاقات عزیزى مى کرد که تمام عمرش را براى جلب رضاى او صرف کرده بـود و قامتش جز در بـرابـر او، در مـقابل هیچ قدرتى خـم نشده و چشـمانش جز براى او گریه نکرده بـود. سروده هاى عارفانه اش همه حاکى از درد فـراق و بیان عطـش لحظه وصال محبوب بـود. و اینک ایـن لحظه شکـوهمنـد بـراى او و جانــکاه و تحمل ناپذیر بـراى پیروانـش فـرا مـى رسید. او خـود در وصیتنامه اش نـوشـته است: با دلى آرام و قلبـى مطمئن و روحى شاد و ضمیرى امیدوار به فضل خدا از خدمت خـواهران و برادران مرخص و به سـوى جایگاه ابــدى سفر مى کنـم و به دعاى خیر شما احتیاج مبرم دارم و از خداى رحمان و رحیـم مى خـواهـم که عذرم را در کوتاهى خدمت و قصـور و تقصیر بپذیـرد و از مـلت امـیدوارم که عذرم را در کـوتاهى ها و قصـور و تقصیـرها بـپذیـرنـد و بـا قــدرت و تصمیـم و اراده بــه پیش بروند.

بعداز ظهر روز شنبه سیزدهـم خـرداد ماه سـال ۱۳۶۸ لحظه وصال بـود. قــلبـى از کار ایستـاد که میلیـونها قلــب را بـه نور خدا و معنـویت احـیاء کرده بـود. بــه وسیله دوربین مخفـى اى که تـوسط دوستان امــام در بیمارستان نصب شده بـود روزهاى بیمارى و جریان عمل و لحظه لقاى حق ضبط شده است. وقتى که گوشه هایـى از حالات معنوى و آرامـش امام در ایـن ایـام از تلویزیون پخـش شـد غوغایى در دلها برافکند که وصف آن جــز با بودن در آن فضا ممکـن نیست. لبها دائمـا به ذکـر خـدا در حـرکت بود.

در آخرین شب زندگى و در حالى که چند عمل جراحى سخت و طولانى درسن ۸۷ سالگى تحمل کرده بود و در حالیکه چندیـن سرم به دستهاى مبارکـش وصل بـود نافله شب مى خـواند و قـرآن تلاوت مـى کرد. در ساعات آخر، آرامشى ملکـوتـى داشـت و مـرتبا شـهادت بـه وحـدانیت خـدا و رسالت پیـامبـر اکرم (ص) را زمـزمه مـى کـرد و بـا چنیـن حــالتى بـود که روحـش به ملکـوت اعلى پرواز کرد. وقتى که خبر رحلت امــام منتشر شـد، گـویـى زلزله اى عظیـم رخ داده است، بغضها تـرکیـد و سرتاسر ایران و همـه کانـونهایـى کـه در جـهان بـا نام و پیام امام خمینـى آشـنا بـودنـد یــکپارچه گـریستند و بـر سر و سینه زدنـد. هیچ قلـم و بیـانـى قـادر نیست ابعاد حـادثه را و امواج احساسات غیر قابل کنترل مردم را در آن روزها تـوصیف کند.

مـردم ایـران و مسلمانان انقلابى حق داشتـند اینـچنیـن ضجه کـنند و صحنه هایى پدید آورند که در تاریخ نمونه اى بـدیـن حجم و عظـمت براى آن سراغ نداریـم. آنان کسـى را از دست داده بـودند کـه عـزت پـایمال شـده شان را بـاز گـردانده بود دست شاهان ستمگر ودستهاى غارتگران آمریکایى و غربـى را از سرزمینشان کـوتاه کرده بود، اسلام را احــیاء کـرده بــود، مسلمـیـن را عــزت بـخـشـیـده بـــود، جمهـورى اسلامـى را بـر پـا کـرده بـود، رو در روى همـه قـدرتهاى جهـنمـى و شیـطانـى دنـیا ایستاده بـود و ده سال در بـرابـر صـدها تـوطئه برانـدازى و طـرح کـودتا و آشـوب و فتنه داخلـى و خارجـى مقاومت کرده بود و ۸ سـال دفـاعى را فـرمانـدهـى کرده بـود که در جبهه مقابلـش دشمنـى قـرار داشت که آشکارا از سـوى هر دو قـدرت بزرگ شرق و غرب حمایت همه جانبه مـى شـد. مردم، رهبر محبـوب و مرجع دینـى خـود و منادى اسلام راستیـن را از دست داده بـودند .

 

حقیقـتا مردم ایران عاشق امام خمینى بـودند و چـه شعار زیبا و گـویایى در سالگرد رحلتـش انتخاب کرده بـودند که:

عشق به خمینـى عشق به همه خوبی هاست.

 


 



تاریخ: دو شنبه 15 خرداد 1391برچسب:,
ارسال توسط arman
در ادامه حمايت از اقدام موهن خواننده مرتد به ساحت مقدس امام هادي (ع) و توجيح اين حركت ضد اخلاقي و ضد اسلامي شبكه وابسته به خاندان سلطنتي بار ديگر با ترتيب دادن برنامه اي در صدد موجه جلوه دادن اين اقدام بر آمد كه با افشا گري اكبر گنجي يكي از مهمانان برنامه عليه اين شبكه مواجه شد.

مرصاد به نقل از باشگاه خبرنگاران، بنگاه شایعه پراکن بی بی سی فارسي كه تلاش مي کرد با کم رنگ جلوه دادنتوهین به مقدسات مسلمانان ، این امر مذموم در هر جامعه سالمی را در راستای آزادی بیان جلوه بدهد ! با چنان تناقضي مواجه شد که در پایان به افشای حقایقی از پشت پرده تسلط سازمان ناتوی فرهنگی صهیونیست ها بربی بی سی فارسي منتهی شد.

در برنامه پرگار بي بي سي فارسي" اکبر گنجی " با ابراز نگرانی از رفتار غرب در خصوص مسلمانان که منجر به درگیری هر چه بیشتر مسلمانان با غرب خواهد شد فرآیند حذفی غرب را در چند گام معرفی کرد.

گنجی که بیشتر نگران عکس العمل مسلمانان بود تا دفاع از آنان ، زمانی که با اعتراض افراد حاضر در جلسه مواجه شد به افشاگری دست های پشت پرده مدیریت بی بی سی فارسی پرداخت .

وی با اعتراف به نفوذ صهیونیست ها در شبکه بی بی سی خطاب به مجری برنامه بی بی سی گفت : " در همین رسانه های مدعی آزادی بیان، شما میتوانید اینجا هولوکاست را مسخره کنید؟ امکان ندارد . کاریکاتوری که علیه یهودیان کشیده اند شما میتوانید در بی بی سی نمایش دهید؟ امکان ندارد، در بی بی سی را می بندند!

این در حالی است که کاریکاتوریستی که علیه یهودیان کاریکاتور کشیده اعدامش کردند.

 

 

رئیس دولت اصلاحات: «مهم این است که ما همین راه را ادامه دهیم و مقاومت کنیم. دشمنی‌ها و دشمنان زیاد هستند، در داخل هم متأسفانه اختلاف و درگیری وجود دارد و دشمنان از آن سوءاستفاده می‌کنند.»

مرصاد به نقل از جام نیوز، سایت "جرس" یکشنبه چهاردهم خرداد (June.03) نوشت: «"محمد خاتمی" فرارسیدن ایام ارتحال آیت‌الله خمینی را تسلیت گفت و با اشاره به حضور میلیون‌ها ایرانی در مراسم تشییع امام راحل، تصریح کرد: بعد از یازده سال، با وجود تمام مشکلات، چون امام را انسانی صادق می‌دانستند و او را پشتیبان خود و پشتیبان عزت و سربلندی کشورشان می‌دانستند، تشییع ایشان از استقبال باشکوه تر شد. یعنی می توانیم بگوییم امام وقتی از دنیا رفتند محبوب‌تر از زمان ورودشان به ایران بودند.»

به نوشته جرس، وی در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت: «مهم این است که ما همین راه را ادامه دهیم و مقاومت کنیم. دشمنی‌ها و دشمنان زیاد هستند، در داخل هم متأسفانه اختلاف و درگیری وجود دارد و دشمنان از آن سوءاستفاده می‌کنند. همه باید در کنار هم به سربلندی و اعتلای این کشور و تقویت پایه‌های انقلاب بیندیشیم.»

بنا بر این گزارش، خاتمی همچنین خاطرنشان کرد: «همیشه باید این امر مد نظرمان باشد که برای جمهوری اسلامی هزینه های بسیار بزرگی شده است؛ نمونه‌اش جانبازان، ایثارگران، پدران، مادران، همسران و فرزندان شهدا که نباید آن ها را ارزان از دست بدهیم.»
 

گفتنی است آقای خاتمی همواره با اتخاذ سیاست های دوگانه و ایراد سخنان دوپهلو سعی کرده خود را به عنوان نیرویی در چارچوب نظام حفظ کرده و همزمان حمایت اپوزیسیون را نیز داشته باشد. امید است که ایشان در عمل نیز به گفته های خود پایبند بوده و با تجدیدنظر در مواضع دشمن شاد کن، راه روشن امام بزرگوار را پی بگیرند.

 


 
ای مولای کریم! لذت‌های دنیا ما را در برگرفته. زبان ما در برابر دنیا الکن است و نمی‌توانیم آنرا از خودمان برهانیم. اما می‌دانیم وقتی شما، رو در روی دنیا می‌ایستادی، چیزهایی در گوشش می‌خواندی که از خطور تصور احاطه بر روح بزرگت شرمنده می‌شد. راستی، یکبار از "ضرار بن ضمره‌ی ضبایی" شنیدم که...

مرصاد به نقل از بولتن نيوز: این روزهای ما پر است از مکتب‌ها و مدعیانی که خود را منجی بشریت دانسته و به زعم خودشان، برای ریز و درشت زندگی، برنامه‌ دارند. اما دیگر حنای هیچ کدام‌شان برای ما رنگی ندارد و این وسط، ما مانده‌ایم و زندگی‌ای که در حال رفتن است. ای امیر مومنان عالم، چیزی به ما یاد بده تا چراغ راه ما باشد و از این بلاتکلیفی در بیاییم. هرچند، عمق کلام شما کجا و دو سه خط فرصت ما کجا.

حضرت اميرالمومنين (ع): «پسرم! چهار چیز از من یاد بگیر و چهار چیز به خاطر بسپار که تا به آنها عمل می‌کنی زیان نمی‌بینی. همانا ارزشمندترین بی‌نیازی، عقل است. و بزرگترین فقر، بی‌خردی است. و ترسناک‌ترین تنهایی، خودپسندی است و گرامی‌ترین ارزش خانوادگی، اخلاق نیکوست. پسرم! از دوستی با احمق بپرهیز، چرا که می‌خواهد به تو نفعی رساند اما دچار زیانت می‌کند. از دوستی با بخیل بپرهیز، زیرا آنچه را که سخت به آن نیاز داری از تو دریغ می‌دارد. و از دوستی با بدکار بپرهیز، که با اندک بهایی تو را می‌فروشد. و از دوستی با دروغگو بپرهیز، که او به سراب ماند. دور را به تو نزدیک و نزدیک را به تو دور می‌نمایاند.»(حکمت 38)

یا امیرالمونین! در پیش‌گاه شما از خطرات و فتنه‌های دوران خویش چه بگوییم که شما بهتر از ما و قبل از ما، به آنها اشاره کرده‌ای. بصر ما را غبار گمراهی گرفته و بصیرت ما را ذایل کرده است. در این اوضاع سردرگمی و اضطراب، چگونه راه را از چاه بشناسیم؟

حضرت اميرالمومنين (ع): «با توجه به این همه خطرات، روش‌های گمراه کننده، شما را به کجا می‌کشاند؟ تاریکی‌ها و ظلمت‌ها، تا کی شما را متحیر می‌سازد؟ دروغ‌پردازی‌ها تا چه زمانی شما را می‌فریبد؟ از کجا دشمن در شما نفوذ کرده و به اینجا آورده و به کجا باز می گرداند؟ آگاه باشید که هر سرآمدی را پرونده‌ای و هر غیبتی را بازگشت دوباره‌ای است. مردم، به سخن عالم خداشناس خود گوش فرا دهید. دل‌های خود را در پیش‌گاه او حاضر کنید و با فریادهای او بیدار شوید.» (فرازی از خطبه‌ی 108)

شما حاکم بزرگترین وسعت جهان اسلام بودی و با آدم‌های مختلف سر و کاری داشتی. از یک طرف، اعراب دوست و دشمن را دیده‌ای و از طرف دیگر، برای محرومان دیار مصر و ایران نسخه پیچیده‌ای. یا علی(ع)، در یک کلام، شما آدم‌های مختلفی را دیده‌ای. اما آیا ایشان گونه گون و از دسته‌های مختلفند یا اینکه نوع بشر، با همه‌ی تفاوت‌هایش، مشترکاتی دارند و می‌توان آنها را در چند دسته‌ی معلوم و مشخص شناسایی کرد؟ یا علی(ع)، در علم لدنی شما، ما آدم‌ها چند دسته‌ایم؟

حضرت اميرالمومنين (ع): «مردم سه دسته‌اند: دانشمند الهی، آموزنده‌ی راه رستگاری و گروهی که مثل پشه‌ها، دست‌خوش باد و طوفان هستند و همیشه سرگردانند. به دنبال هر صدایی می‌روند، با وزش هر بادی حرکت می‌کنند، نه از روشنایی دانش نور گرفتند و نه به پناهگاه استواری پناه.» (قسمتی از حکمت 147)

دوران آخرالزمان چگونه دوراني است اي مولا؟

حضرت اميرالمومنين (ع): «روزگاری بر مردم خواهد آمد که از قرآن جز نشانی و از اسلام جز نامی باقی نخواهد ماند. مسجدهای آنان در آن روزگار، آباد ولی از هدایت ویران است. مسجد نشینان و سازندگان بناهای شکوهمند مساجد، بدترین مردم زمانند که کانون هر فتنه و جایگاه هرگونه خطاکارند. هر کس از فتنه بر کنار است، او را به فتنه بازگردانند و هر کس که از فتنه عقب مانده، او را به فتنه‌ها می‌کشانند. که خدای بزرگ فرماید: به خودم سوگند بر آنان فتنه‌ای بگمارم که انسان شکیبا در آن سرگردان ماند؛ و چنین کرده است و ما از خدا می‌خواهیم که از لغزش غفلت‌ها در گذرد.» (حکمت 370)

دوران ما، دوران آسمان‌خراش‌هاست و خانه‌های بی‌سقف. دوران ما، دوران ماشین‌های کهکشانی‌ست و پاهای ترک برداشته. دوران حساب‌های بانکی کهکشانی و جیب‌های سال‌ها خاک گرفته. یا علی(ع)، مفهوم این تضاد و دوگانگی در چیست؟

حضرت اميرالمومنين (ع): «همانا خدای سبحان روزی فقرا را در اموال سرمایه‌داران قرار داده است. پس فقیری نمی‌ماند جز به کامیابی توانگران و خداوند از آنان درباره‌ی گرسنگی گرسنگان خواهد پرسید.» (حکمت 328)

همانطور که در بعضی از گفتارهای شما پیرامون ویژگی جوامع و انسان‌های آینده آمده است، در عصر ما، منکرات زیاد شده که روزانه با جلوه‌های مختلفی از آنها روبه‌رو می‌شویم. از طرف دیگر، شاهد معطل ماندن حکم قطعی خداوند در مورد "امر به معروف و نهی از منکر" هستیم. با این بهانه که این کار جواب نمی‌دهد و یا اینکه هزینه‌اش بسیار بیشتر از منفعتش هست.

حضرت اميرالمومنين (ع): «تمام کارهای نیکو و جهاد در راه خدا، برابر امر به معروف و نهی از منکر چونان قطره‌‌ای بر دریای مواج و پهناور است. همانا امر به معروف و نهی از منکر نه اجلی را نزدیک می‌کند و نه از مقدار روزی می‌کاهد.» (بخشی از حکمت 374)

ای مولای کریم! لذت‌های دنیا ما را در برگرفته. زبان ما در برابر دنیا الکن است و نمی‌توانیم آنرا از خودمان برهانیم. اما می‌دانیم وقتی شما، رو در روی دنیا می‌ایستادی، چیزهایی در گوشش می‌خواندی که از خطور تصور احاطه بر روح بزرگت شرمنده می‌شد. راستی، یکبار از "ضرار بن ضمره‌ی ضبایی" شنیدم که در نوک قله‌ی سیاهی شب، بدجوری دنیا را خجالت زده کردید. مولای کریم، در دل آن شب چه می‌گفتید؟

حضرت اميرالمومنين (ع): «ای دنیا! ای دنیای حرام! از من دور شو. آیا برای من خودنمایی می‌کنی؟ یا شیفته‌ی من شده‌ای تا روزی در دل من جای گیری؟ هرگز مبادا. غیر مرا بفریب که مرا در تو هیچ نیازی نیست. تو را سه طلاقه کرده‌ام تا بازگشتی نباشد. دوران زندگی تو کوتاه، ارزش تو اندک و آرزوی تو پست است. آه از توشه‌ی اندک و درازی راه و دوری منزل و عظمت روز قیامت.» (حکمت 77)

ای معصوم بر حق! دل‌های ما سر به راه نیستند و ما را در نقطه‌ی مقابل حرف‌ها و ادعاهایی قرار می‌دهند که همواره بر زبان می‌رانیم. گویی خطر در نفاق در کمین است. ای مولای کریم و ای طبیب نفوس. برای دردهای دل ما نسخه‌ای به پیچ که از وادی گمراهی بیرون آییم.

حضرت اميرالمومنين (ع): «دل‌ها را روی آوردن و پشت کردن است. پس دل‌ها را آنگاه به کار وا دارید که خواهشی دارند و روی آوردنی. زیرا اگر دل را به اجبار به کار وا داری، کور می‌گردد.» (حکمت 193)

حکومت شما نمونه و الگوی متعالی مملکت‌داری، نه در نزد شیعیان و نه تنها در جهان اسلام که در جغرافیای تاریخ بشریت است. یا امیرالمومنین! اگر بخواهید نصیحتی برای وزرا و وکلای این سرزمین داشته باشید، چه پندی به ایشان می‌دهید؟

حضرت اميرالمومنين (ع): «خدا را خدا را در خصوص طبقات پایین و محروم جامعه که هیچ چاره‌ای ندارند ... مبادا سرمستی حکومت تو را از رسیدگی به آنان باز دارد که هرگز انجام کارهای فراوان و مهم، عذری برای ترک مسئولیت‌های کوچک‌تر نخواهد بود. همواره در فکر مشکلات آنان باش و از آنان روی بر مگردان، به ویژه امور کسانی از آنان را بیشتر رسیدگی کن که از کوچکی به چشم نمی‌آیند و دیگران، آنان را کوچک کوچک می‌شمارند و کمتر به تو دسترسی دارند.» (فرازی از نامه‌ی 53)

یا امیرالمومنین! در دنیای امروز، کشور ما تنهاست و جز خدا، یاری ندارد. بزرگترین کشور حامی مظلومان جهان، ایران است و به خاطر همین حمایت، مورد هجوم ابرقدرت‌ها و خون‌خواران دنیا قرار گرفته است. از جنگ و تحریم گرفته تا توهین و سوء تبلیغ را بر ما تحمیل می‌کنند. فشار زیاد است و بار مسئولیت سنگین. یا امیرالمونین، چه کنیم تا در این امتحان بزرگ، پیروز بیرون آییم؟

حضرت اميرالمومنين (ع): «پیروزی و شکست اسلام به فراوانی و کمی طرفداران آن نبود. اسلام دین خداست، که آنرا پیروز ساخت. و سپاه اوست که آنرا آماده و یاری فرمود. و رسید تا آنجا که باید برسد. در هر جا که لازم بود طلوع کرد و ما بر وعده‌ی پروردگار خود امیدواریم که او به وعده‌ی خود وفا می‌کند و سپاه او خود را یاری خواهد کرد. جایگاه رهبر چونان ریسمانی محکم است که مهره‌ها را متحد ساخته به هم پیوند می‌دهد. اگر این رشته از هم بگسلد، مهره‌ها پراکنده و هر کدام به سویی خواهند افتاد و سپس، هرگز جمع آوری نخواهند شد.» (فرازی از خطبه‌ی 146)

سیدمجتبی نعیمی

 


 



تاریخ: دو شنبه 15 خرداد 1391برچسب:,
ارسال توسط arman

 

حمله حامیان خواننده موهن به سایت شیعه آنلاین

در واقع این فردی که خود را هکر معرفی کرده بار ترافیکی بیشتر از پهنای باند سایت شیعه آنلاین به وجود آورد از همین رو این سایت از دسترس خارج شد. بخش فنی در حال حاضر تلاش است تا حملات این هکر را خنثی کرده و انشاءالله تا ساعاتی دیگر سایت شیعه آنلاین در دسترس کاربران محترم قرار خواهد گرفت.
altشیعه آنلاین، هفته گذشته «شاهین نجفی» خواننده رپ مقیم آلمان جدید ترین کار خود را روانه بازار کرد. او در آلبوم جدید خود امام هادی علیه السلام را مورد اهانت قرار داده بود.

در پی این اقدام، سایت خبری «شیعه آنلاین» جایزه ای 100 هزار دلاری برای کشتن «شاهین نجفی» تعیین کرد که منبع تأمین کننده این مبلغ، یک بانی خیر از یکی از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس عنوان شد.

پس از تعیین این جایزه از سوی سایت «شیعه آنلاین» موجی از انتقادات، حملات و فحاشی ها علیه این سایت در سایت های ضد انقلاب مانند "بالاترین" و "آزادگی" به راه افتاد. ساعاتی بعد نیز این سایت از دسترس کاربران اینترنتی خارج شد.

گفتنی است شب گذشته یکی از کاربران که گویا از حامیان این خواننده توهین آمیز بوده، ایمیلی برای ما ارسال کرد و در آن خود را یک هکر حرفه ای معرفی کرد و مدعی شد که تا ساعاتی دیگر سایت شیعه آنلاین را هک خواهد کرد، اما بحمدالله با تلاش بخش فنی سایت، وی موفق به هک کردن نشد اما در عوض با نصب نرم افزاری بر روی سایت، بار ترافیکی زیادی ایجاد کرد و در نتیجه آن شیعه آنلاین از دسترس کاربران خارج شد.

در واقع این فردی که خود را هکر معرفی کرده بار ترافیکی بیشتر از پهنای باند سایت شیعه آنلاین به وجود آورد از همین رو این سایت از دسترس خارج شد. بخش فنی در حال حاضر تلاش است تا حملات این هکر را خنثی کرده و انشاءالله تا ساعاتی دیگر سایت شیعه آنلاین در دسترس کاربران محترم قرار خواهد گرفت.

 

ضد انقلاب بر سر کیسه های پول اروپایی به جان هم افتادند!

 

برگزاری کنفرانسی با عنوان " انستیتوی سیاست های خارجی " در استهکلم سوئد، بار دیگر محلی برای نمایش اختلافات عمیق اپوزیسیون و افشاگری هايشان علیه یکدیگر شد.

altماجرا از آن قرار بود که موسسه ای در سوئد که با هدف جمع آوری اطلاعات درخصوص مسائل داخلی کشورهای خاورمیانه با هدف جاسوسي شکل گرفته از "تریتا پارسی" موسس گروه به اصطلاح حقوق بشری " نیاک " که در واقع علیه جمهوری اسلامی تبلیغ می کند، دعوت کرد تا در کنفرانسی که به بررسی وضعیت ایران پس از تهدیدات امریکا و اسرائیل و حمله نظامی به آن مي پرداخت، صحبت کند.

"پارسی" رئیس کنونی شورای ملی ایرانیان آمریکا در زمان فتنه 88 تمام سعی خود را برای به قدرت رسیدن عاملين غرب در ایران به کار بست ، اما وجود رقیبان جدی در خارج از کشور سبب شد تا او از نزدیک شدن به مراکز قدرت و ثروت سرويس هاي خارجی باز بماند. به طوری که پس از دعوت به استکهلم سوئد این دعوت با ناراحتی و اعتراض دیگر اپوزیسیون از جمله سلطنت طلبها و حزبی با عنوان" کمونیست کارگری" مواجه شد.

گروه های معترض تحت عنوان اینکه تریتا پارسی و شورای ایرانیان آمریکایی برای جمهوری اسلامی لابی گری می کنند و خواستار بقای آن هستند نامه هایی را به این انستیتو و همچنین وزارت امورخارجه سوئد نوشتند و خواستار لغو این سمینار شدند تا بلکه بتوانند از نفوذ بیشتر گروه " نیاک " و بدست آوردن منابع مالی بیشتر در کشور سوئد جلوگیری کنند اما با نفوذ نیاک این تلاش و پیگیری به مقصود نرسید.

پس از شکست در این حرکت، سلطنت طلبها و حزب کمونیست کارگری که خود را از رسیدن به منابع حمایتی ضد ایران دورتر می دیدند با حضور در محل برگزاری این کنفرانس با شعار و اعتراض علیه " نیاک " سعی کردند تا این مراسم را بهم بریزند.

امید دانا از محکومین فتنه 88 نزدیک به جریان سلطنت طلبها در وبلاگش نوشته است : " تریتا پارسی لابیست جمهوری اسلامی می باشد که برای مذاکره با نمایندگان پارلمان سوئد به شهر استکهلم آمده و در تحت شرایط بسیار امنیتی سخنرانی خود را انجام داد .ما در پشت درهای این کنفرانس علیه نیاک و تریتا پارسی تجمع کرده ایم .

"سیامک بهاری " ضد انقلاب مرتبط با حزب کمونیست کارگری نیز اظهار داشت :" دلایل و مدارکی برای اثبات فساد مالی گسترده تریتا پارسی و شورای ملی ایرانیان امریکا وجوددارد."

این افشاگری ها چندی پیش نیز از طرف "حسن داعی" ضد انقلاب نزدیک به جریان سازمان مجاهدین ( منافقین ) تکرار شده بود. این گونه موضع گیری ها علیه نیاک باعث شد که " تریتا پارسی " نیز در این کنفرانس، بارها از سازمان مجاهدین ( منافقین ) با عنوان یک گروهک تروریستی نام ببرد و آنان را محکوم کند.


 

کیهان خبر داد؛ برنامه ریزی ارتش آمریکا برای حمله اتمی به مکه و مدینه

افسران نظامی آمریکا در دوره های نظامی برای «جنگ تمام عیار علیه اسلام» آموزش می بینند و از جمله به آنها گفته می شود که در صورت لزوم باید با بمباران اتمی به شهرهای مقدس مسلمانان یعنی مکه و مدینه حمله کرد یا تمام جمعیت مسلمانان حتی غیرنظامیان را نابود کرد.

altکیهان نوشت: این موضوع اخیر از سوی یکی از افسران شرکت کننده در کالج ستاد مشترک ارتش در نولفورک ویرجینا فاش شده است.

به گزارش آسوشیتدپرس، ارتش آمریکا در برخی دوره های آموزش نظامی خود اسلام را به عنوان دشمن معرفی کرده و به افسران خود می آموزد که اسلام به طور کلی دشمن آمریکاست. در این دوره ها پیشنهاد قتل عامی مانند هیروشیما برای از بین بردن شهرهای مقدس اسلامی مکه و مدینه مطرح شده است.

این دوره موسوم به «دیدگاه اسلام و رادیکالیسم اسلامی» از سال 2004 میلادی تاکنون پنج بار در سال ارائه شده و در هر دوره حدود 20 افسر مشارکت داشته اند.ارتش آمریکا در پی اعتراضات گسترده در اواخر آوریل مجبور به حذف این دوره شد.

به گزارش آسوشیتدپرس، سرهنگ متیو دالی از مدرسان ارتش آمریکا سال گذشته به ترویج ایده های کاملا ضداسلامی مشغول بوده و هنوز هم در دانشکده ستاد مشترک ارتش آمریکا تدریس می کند. او می گوید در صورت لزوم باید حملات اتمی به هیروشیما و ناکازاکی را علیه مکه و مدینه ترتیب داد و این شهرها را ویران کرد(!)

در این دوره آموزشی به افسران گفته می شد چیزی به نام اسلام میانه رو وجود ندارد و شما باید به اسلام به چشم دشمن نگاه کنید.

فتوای رهبر ایران درباره مسائل‌هسته‌ای بسیارمهم و اعتمادآفرين است

 

نخست وزیر اسبق فرانسه گفت: فتوای رهبر انقلاب اسلامي در مورد حرام بودن تولید و استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی حائز اهميت و اعتماد آفرين است.

altميشل روكار نخست وزير اسبق فرانسه در نشست خبر ويژه گفتگوي خبري شب گذشته با اشاره به پيروزي حزب سوسياليست فرانسه پس از 17 سال گفت: پيروزي جناح چپ اولين بار پس از 17 سال دوباره رخ داد و دلايل آن متنوع است.

قبل از هر چيز بايد به نگراني آحاد مختلف فرانسه از آينده خود اشاره كرد چرا كه اين كشور در وضعيت بحراني اقتصادي به سر مي برد كه اين وضعيت وابسته به سردرگمي بحران جهاني اقتصادي است و باعث افزايش بيكاري شده  است.

وي در ادامه تصريح كرد:‌ احساس عمومي مردم فرانسه اين بود كه دولت ساركوزي توانايي و كارآيي لازم را ندارد و اين در حالي است كه تفاوت آرا ميان دو كانديدا تنها دو درصد بود اما درنهايت نتيجه انتخاب اولاند، نشان دهنده اعتماد مردم به حزب و ائتلاف ديگري غير از محافظه كار بود.

نخست وزير اسبق فرانسه ادامه داد: در دوران اولاند شاهد تحول در سياست داخلي در زمينه هاي آموزشي قضايي و اقتصادي خواهيم بود و سرمايه گذاري هاي جديدي در جهت مبارزه با بيكاري صورت خواهد گرفت، اما در سياست خارجي شاهد تفاوت چنداني نخواهيم بود چرا كه هدف كشورهاي منطقه يورو حفظ وحدت است و اين در حالي است كه بحران اقتصادي كشورهاي منطقه را تهديد مي‌كند و اين موضوع ساده اي نيست.

* تغييرات در سياست داخلي فرانسه بارزتر خواهد بود

اين فعال سياسي اظهار داشت: تغييراتي در دولت جديد اولاند ايجاد خواهد شد اما اين تغييرات در سياست اجتماعي و داخلي بارزتر است.

روكار همچنين افزود: اولويت سياست خارجي فرانسه مستحكم كردن پايه هاي اتحاديه اروپا بوده و كشورهاي 1+5 در قبال ايران موضعي واحد اتخاذ مي كنند.

نخست وزير اسبق فرانسه با اشاره به روابط كشورش با آلمان و سياست رياضت قتصادي در دوران ساركوزي و تغيرات اين سياست در دوران اولاند گفت: نبايد فراموش كرد كه اروپا ادغام شده و با اين ادغام يشرفت كرده و هيچ كشوري نمي تواند سياست خاص خود را داشته باشد و بايد با هم هماهنگ باشد علاوه بر اين مشكلي كه حائز اهميت است مشكل جهاني است كه گريبانگير برخي كشورهاي اروپايي شده است.

نخست وزير اسبق فرانسه اظهار داشت: بايد تفكرات جديدي بين آلمان و فرانسه داشته باشيم؛ عقيده آلمان خرج كمتر و فرانسه سرمايه گذاري عمومي است و فرانسه بر اين باور است كه سرمايه گذاري عمومي را بايد افزايش داد تا هزينه عمومي بيشتر و رشد اقتصادي شكوفا شود.

وي ادامه داد: ما به دنبال انسجام اقتصادي در اروپا هستيم؛ اقتصاد جهان و اروپا به اين صورت نمي تواند ادامه پيدا كند و با خطر جدي مواجه خواهد شد كشورهايي كه وام مي دهند معتقدند بايد رشد اقتصادي مطلوبي داشته باشند تا امكان بازپرداخت بدهي ها وجود داشته باشد.

روكار اروپاي جديد با سياست سوسياليستي را اين گونه توصيف كرد: مردم در انتخابات فرانسه نشان دادند كه كاهش قدرت خريد خود را قبول نمي كنند و مديريت بحران را نمي پذيرند و بايد براي اين راه حل ديگري يافت.

* گروه 1+5 در تلاش براي دنبال كردن يك موضع واحد در نشست بغداد هستند

وی افزود: کشورهای گروه 1+5 نیز سعی خواهند کرد در نشست بغداد یک موضع واحد را دنبال کنند.

روکار با اشاره به هم‌پیمانی فرانسه در خصوص حمله به افغانستان گفت: ما 70 سال است که متحد آمریکا هستیم. منطقی بود که در موضوع افغانستان با آنها همراهی کنیم، اما اولاند اعلام کرده است که فرانسه در سال 2012 نیروهای خود را از افغانستان خارج می کند.

نخست وزیر اسبق فرانسه درباره این که سارکوزی پیرو سیاست های آمریکا بوده است، تصریح کرد: ما پیرو آمریکا نبوده ایم، در زمان لشکر کشی به عراق فرانسه به شدت مخالف بود. وضعیت تغییر پیدا کرده است افغانستان گویای این امر است. شاهد جهان جدید هستیم دیگر کشورها در حال جنگ برای اثبات خود نیستند و به دوستان خود در ایران اعلام می کنم که دنیا در حال تغییر است و هیچ کشوری نمی تواند با توسل به زور بر دیگران تسلط داشته باشد.

وی افزود: 1+5 به دنبال دستیابی به توافق است، آمریکایيها کمتر اهل گفتگو هستند ولی دیگر نتیجه ای ندارد، چرا که دیگر از نظر مالی توجیه ندارد و دلار با تهدیدات زیادی مواجه است.

روکار گفت: دولت ایران از من دعوت کرد و من پذیرفتم که بیایم، اما حامل پیامی از سوی اولاند نیستم.

وی در خصوص نشست بغداد گفت: کنفرانس بغداد فرصت بسیار خوبی است که همه کشورها بدانند که به دنبال چه هستند. فتوای رهبر انقلاب ایران در خصوص حرام بودن تولید و استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی بسیار مهم است و می تواند اعتماد بیشتری را ایجاد کند.

روکار خاطر نشان کرد: باید نسبت به جامعه جهانی وفادار بمانیم که مسائل دچار تناقضی نشود و از مذاکرات بغداد توافقی کسب شود.

نخست وزير سابق فرانسه با اشاره به پيروي  بي چون و چراي ساركوزي از سياست هاي آمريكا گفت: فرانسه در افغانستان حاضر است چون ما متحد انگليس و آمريكا هستيم و اين اتفاق از جنگ جهاني دوم رخ داده و در 11 سپتامبر 2011 و جنايت تروريستي القاعده به آمريكا ما نمي توانستيم بپذيريم به متحدمان حمله شده و اين يك جنايت محض بود.

نخست وزير سابق فرانسه گفت: ساركوزي در حمله آمريكا به عراق مخالفتي نكرد و به آمريكايي ها گفت اين حركت خوبي نيست و لشكر كشي به عراق ديوانگي است  بنابراين فرانسه هيج گاه كاملا متحد واقعي آمريكا نبوده است.

اين فعال سياسي درارتباط با فشار دولت ساركوزي به ايران كه دنباله رو آمريكا بود و تغيير آن در زمان اولاند گفت: اولاند به تنهايي نمي تواند سياستي كه متعلق به جهان است را تغيير دهد اما در جهان بايد به تفاهم برسيم آمريكا كه بزرگترين قدرت نظامي جهان است در واقع مسئوليت را برعهده گرفته كه مانع از وضعيت مصيبت بار در جهان شود.

روكار در ارتباط با هشت سال جنگ تحميلي بر ايران گفت: هر دوكشور ايران و عراق تلفات زيادي داده اند و و اين بسيار وحشتناك بود؛ اين در حالي بود كه صدام نظر مثبت جامع جهاني را جلب كرده بود.

 

انتقام گیری سیاسی VOA از مرجعیت دینی

حجم تخریب و توهین رسانه دولتی آمریکا و شبکه های همسو، مرزبانان کیان اسلام و تشیع را نشانه رفته است.

altتلویزیون دولتی "صدای آمریکا" (voa) در روزهای گذشته بخش قابل توجهی از برنامه های خود را به حمایت و پشتیبانی از اقدام هتاکانه "شاهین نجفی" خواننده مبتذل رپ، اختصاص داده است. حمایت شدیدی که تا حد ممکن در سرویس های مختلف جام نیوز به آن پرداخته شده است.

به گزارش جام نیوز، اما نکته دیگری که در این میان نباید نادیده گرفته شود، حجم تخریب و توهینی است که به این بهانه در رسانه دولتی آمریکا و شبکه های همسو، مرجعیت بیدار و روحانیت آگاه -به عنوان مرزبانان کیان اسلام و تشیع- را نشانه رفته است.

در همین رابطه، شبکه صدای آمریکا علیرغم وقوف به جایگاه حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی -مدظله- ، به خاطر فتوای معظم له مبنی بر ارتداد توهین کنندگان به ساحت امامت و ولایت، در جایی ایشان را "یکی از معممین قم" [!] می خواند و در جایی دیگر از زبان به اصطلاح کارشناس خود عنوان می کند: «آقای صافی گلپایگانی یکی از آیت الله های سنتی هستند.»
در حالی که همین به اصطلاح کارشناس، با بی بهرگی از ساده ترین و کمترین آگاهی های عقیدتی و دینی، امام هادی(ع) را امام "یازدهم" [!] شیعیان معرفی می کند.

"علیرضا نوری زاده" جاسوس سرویس امنیتی انگلیس (MI6) و پای ثابت صدای آمریکا نیز در فرصتی دیگر، روشنفکران داخلی و خارجی را به مقابله با فتوای آیت الله العظمی صافی گلپایگانی فراخواند. او ضمن برآشفتگی از حکم فقهی معظم له، ایشان را "یک ملای معمولی" [!] توصیف کرد و فی المجلس به طرح شایعاتی سخیف در جهت تخریب وجهه این مرجع دینی مبادرت ورزید که جام نیوز به جهت مراعات حریم اخلاق و ادب، از بازنشر جزئیات بی ارزش آن معذور است.
اما روی دیگر این شارلاتانیزم رسانه ای، بها دادن به روحانی نماهایی است که با عوام فریبی، فتنه انگیزی و ترویج انگاره های التقاطی، تلاش می کنند در صفوف متحد امت اسلامی تفرقه بیفکنند و انحراف بیافرینند.

به عنوان نمونه، در اغلب مواردی از این دست، یکی از همین روحانی نماها یعنی "حسین کاظمینی بروجردی" را -که صریحا به سوءاستفاده از باورهای مذهبی و عواطف دینی مردم با نیت وصول به مطامع جاه طلبانه خود، اقرار نموده است- به عنوان "مرجع شیعه" مطرح کرده و دائما از نامبرده با لقب "آیت الله" یاد می کنند.
در جریان اخیر نیز رسانه تحت مدیریت وزارت خارجه آمریکا کسانی مثل محسن کدیور و کاظمینی بروجردی را در مقابل آیت الله العظمی صافی گلپایگانی -حفظه الله- قرار می دهد؛ غافل از اینکه در باور ایمانی مردم متدین ایران: «مرد اگر هست بجز عالم ربانی نیست.»

مجلس حرمت دارد؛ کواکبیان بداخلاقی کرد

 
بنده انتقادی را مطرح کردم که آقای کواکبیان خواست اظهار فضل کند اما متاسفانه ایشان مطالب بی ادبانه ای را از بلندگوی مجلس مطرح کردند که به هیچ وجه در شان مجلس و نمایندگان نبود./ قربانی همچنین ضمن رد هر گونه برخورد فیزیکی وی با نماینده خاطی گفت: تریبون مجلس شورای اسلامی جایگاه و حرمت خاصی دارد لذا نمایندگان باید دقت کنند که هر حرفی را از این تریبون مطرح نکنند و آقای کواکبیان در این مورد بداخلاقی کرد.

موسی قربانی به خبرنگار پارلمانی «بی باک» گفت: بنده انتقادی را مطرح کردم که  آقای کواکبیان خواست اظهار فضل کند اما متاسفانه ایشان مطالب بی ادبانه ای را از بلندگوی مجلس مطرح کردند که به هیچ وجه در شان مجلس و نمایندگان نبود.

به گزارش سرویس سیاسی بی باک، چند روز پیش خبری تحت عنوان " فحاشی و معرکه گیری کوچک زاده در رستوران مجلس"  توسط برخی سایتهای خبری منتشر شد که از همان ابتدا برای کسانیکه کمترین اطلاعاتی درباره قوانین مجلس داشتند، کذب بودن آن پر واضح بود و بیشتر شبیه به یک عقده گشایی سیاسی و شخصی برخی رسانه ها و بعضا برای جذب مخاطب صورت گرفته بود زیرا این خبر کذب  در حالی در سطح وسیعی منتشر شد که طبق مقررات مجلس هیچ خبرنگاری حق ورود به سالن غذاخوری مجلس را ندارد حال چگونه یک خبرنگار در سالن غذاخوری قصد مصاحبه با کوچک زاده داشته و نهایتا کار به دعوا کشیده شده است؟!

بنابرگزارشات رسیده به خبرنگار ما واقعیت چیز دیگری بود و این خبر کذب ماجرایی دیگر داشت که همان فحاشی مهمان علی رضا محجوب به دکتر مهدی کوچک زاده به عنوان یکی از منتخبان مردم تهران داشت. مهمانی که نه حرمت منتخب مردم را رعایت کرد و نه صداقت حداقلی در نقل اخبار و گزارشات و قوانین مجلس را و بعد از بیرون آمدن از مجلس نیز اوج بداخلاقی خویش را در انتشار خبری کذب صورت داد که کوچک زاده نیز در واکنش به آن طی یادداشتی نوشت: « البته هر عاقلی همین مطلب دروغ ... که دهها سایت آنرا منتشر نمودند را با دقت بخواند چندین دروغ و داستانسرایی و نیز بغض و کینه نسبت به اینجانب را در آن ملاحظه می کند. ... در خاتمه اعلام می دارم، از آنجا که این بگو مگوها و درگیری ها را به حال اهداف مقدسی که از نمایندگی مردم دارم مضر می دانم از این پس به هر ادعایی که علیه اینجانب منتشر شود یک جمله بیشتر عرضه نمی دارم و آن اینست که "هرکس تهمتی را به اینجانب روا دارد در صورتیکه صوت آن را منتشر نکند خود مستحق همه آن چیزی است که بیان داشته " ! همان مطلبی که در مجلس هفتم در پاسخ هتاکی ها و دروغپردازیهای روزنامه های باصطلاح اصلاح طلب شرق و اعتماد و اعتماد ملی و . . . بیان داشتم. و حساب را به روز قیامت وا می گذارم. »

اما نکته اینجاست که اگر این رسانه ها مدعی هستند، صرفا بخاطر ترویج اخلاق و نهی از منکر گرفتار چنین اشتباه فاحش و کذبی شده اند، چگونه آنها در قبال برخی فحاشی ها و بداخلاقی های مسلم مجلس به یکبار به کما می روند؟! چگونه فحاشی های علی مطهری که نه تنها از بلندگوی مجلس پخش شد بلکه مردم سراسر ایران نیز بصورت زنده الفاظ هتاکانه وی را شنیدند، در این صنف رسانه ها بایکوت شد و دیگر اینکه چگونه هتاکی های کواکبیان به نماینده مردم قائنات در جلسه دیروز مجلس با بایکوت و تحریف برخی رسانه ها روبرو شد.
 

alt
نمایی از زورآزمایی اخلاقی دو نماینده مجلس!


در جریان رسیدگی مجلس شورای اسلامی به جزئیات لایحه بودجه 1391 کل کشور، مصطفی کواکبیان و موسی قربانی نمایندگان سمنان و قائنات بر سر این موضوع دقایقی درگیری لفظی پیدا کردند که در پی آن برای دقایقی فضای صحن علنی تا حدودی متشنج شد.

با در دستور قرار گرفتن بخش مربوط به سازمان امور مالیاتی، مطصفی کواکبیان پیشنهاد حذف این جزء را مطرح کرد و پس از او موسی قربانی در سخنانی ضمن خطاب قرار دادن کواکبیان گفت: بهتر است آقای کواکبیان در ابتدا موضوع را بخواند و سپس اظهارنظر کند و پیشنهاد حذف دهد که این گفته با واکنش کواکبیان و درخواست وی برای تذکر به وی و جنگ لفظی میان این دو مواجه شد.

کواکبیان مجبور شد در دفاع از خود و اینکه سوادش از موسی قربانی بیشتر است دقایقی وقت مجلس را صرف فحاشی علیه موسی قربانی کند.

در همین راستا حجت الاسلام قربانی درباره اتفاقات روز گذشته مجلس به خبرنگار پارلمانی « بی باک »  گفت: بنده انتقادی را مطرح کردم که  آقای کواکبیان خواست اظهار فضل کند اما متاسفانه ایشان مطالب بی ادبانه ای را از بلندگوی مجلس مطرح کردند که به هیچ وجه در شان مجلس و نمایندگان نبود.
 

altقربانی همچنین ضمن رد هر گونه برخورد فیزیکی وی با نماینده خاطی گفت: تریبون مجلس شورای اسلامی جایگاه و حرمت خاصی دارد لذا نمایندگان باید دقت کنند که هر حرفی را از این تریبون مطرح نکنند و اقای کواکبیان در این مورد بداخلاقی کرد.


گفتنی است، اظهارات عجیب مصطفی کواکبیان نماینده مردم سمنان و عضو فراکسیون اقلیت مجلس شورای اسلامی خطاب به حجت‌الاسلام موسی قربانی نماینده قائنات در جلسه علنی عصر دیروز و در جریان رسیدگی به جزئیات لایحه بودجه 1391 کل کشور برای دقایقی جلسه علنی مجلس را به حاشیه کشاند و فضای جلسه را تا حدودی متشنج کرد.

مصطفی کواکبیان پیشنهاد حذف جزء در یکی از بندهای بودجه 91 را ارائه داد و پس از او موسی قربانی در سخنانی ضمن خطاب قرار دادن کواکبیان گفت: بهتر است آقای کواکبیان در ابتدا موضوع را بخواند و سپس اظهارنظر کند.

همین سخنان قربانی واکنش شدید کواکبیان را به دنبال داشت و خواستار بیان تذکر ماده 77 آئین‌نامه داخلی مچلس بود.

محمد‌رضا باهنر نایب رئیس اول پارلمان که در غیاب لاریجانی ریاست ساعتی از صحن علنی مجلس را به دنبال داشت، ضمن دعوت کواکبیان به ‌آرامش‌ گفت: زمانی که آقای قربانی شروع به صحبت کردن کرد، بنده گفتم آقای قربانی بسیار بحث دقیقی را مطرح می‌کند البته آقای قربانی بعضی وقت‌ها حرف‌های دقیقی می‌زند.

باهنر برای آرام کردن جو جلسه سه بار زنگ مجلس را به صدا درآورد اما این کار نیز فایده‌ای نداشت و کواکبیان همچنان داد می زد و به ناچار باهنر اجازه صحبت کردن از بلندگوی مجلس را به کواکبیان داد.

کواکبیان گفت: بنده از رئیس جلسه درباره تغییر نام شهرستان توسط دولت سؤال کردم که آیا تغییر نام شهرستان با مجلس است یا دولت که پاسخی داده نشد‌ اما باید بگویم که بنده دکترا‌ دارم و از آقای قربانی باسواد‌ترم و رئیس فراکسیون دانشگاهیان مجلس هستم و خود آقای قربانی بارها از بنده تلمذ کرده است.

کواکبیان همچنین در خاتمه گفت: از آنجایی که بنده خبط کردم، سعی می‌کنم سالی یک بار قربانی کنم.

پس از این سخنان کواکبیان موسی قربانی از جای خود برخواست و خواستار بیان تذکر ماده 77 آئین‌نامه داخلی مجلس شد که باهنر خطاب به وی گفت: آقای کواکبیان هیچ منظوری نداشت و به نظرم همه این گفت‌و‌گوها برای شاداب کردن جلسه مطرح می‌شود و بهتر این داستان‌ها را بیخودی کش ندهید.

اما این سخنان باهنر جو مشنج مجلس را ارام نکرد تا اینکه محمد‌رضا باهنر در جریان این موضوع 3 بار زنگ مجلس را به صدا درآورد تا وکلای ملت بیش از این فضای مجلس را ملتهب نکنند و از نمایندگان خواست که آرام باشند

باهنر همچنین به نمایندگان گفت: خواهش بنده این است که بحث را ادامه ندهید چرا‌که قطعا ادامه بحث به نفع کسی نیست.

پس از گذشت دقایقی تعدادی از نمایندگان مجلس مصطفی کواکبیان را به سمت صندلی قربانی بردند تا با یکدیگر مصاحفه و رو‌بوسی کنند و این بحث را ادامه ندهند.

سپس باهنر خطاب به نمایندگان گفت: با توجه به اینکه بالاخره کار به مصافحه کشید خواهش بنده این است که جلسه آرام شود و بحث‌مان را درباره بودجه ادامه دهیم و برادران بزرگوار نیز تشکر می‌کنم.

سپس ستار هدایتخواه نماینده دنا و بویر احمد در ابتدای سخنان خود برای ارائه توضیحاتی در خصوص یک پیشنهاد، گفت: برادران برای حفظ آرامش مجلس صلواتی ختم کنند.




تاریخ: دو شنبه 25 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط arman

مهدی هاشمی در راه ایران/رایزنی با هاشمی

 

 
مهدی هاشمی رفسنجانی که شهریورماه سال ۸۸ پس از افشای پرونده امنیتی وی در فتنه از کشور گریخت، قرار است طی روزهای آینده به کشور بازگردد.
  وی که به بهانه ادامه تحصیل به لندن رفت، بارها از سوی مراجع قضایی برای پاسخگویی به اتهامات وارده، برای حضور در دادگاه احضار شده است.

یک منبع مطلع با بیان این مطلب به جوان گفت: بعد از رایزنی‌های فراوان و تلاش دستگاهای امنیتی و قضایی وی پذیرفته به محض ورود به ایران، خود را در اختیار نیروهای امنیتی قرار دهد. گفته می‌شود، هاشمی رفسنجانی نیز پذیرفته است که فرزندش پس از ورود به کشور دادگاهی شود. این درحالی است که با توجه حجم قابل توجه پرونده‌های مستند موجود در دستگاه‌های امنیتی و مطالبه مردم برای برخورد با وی، راه اعمال نفوذ مجدد در پرونده او عملاً بسته خواهد شد.

 

ذوق‌زدگی ضدانقلاب از رای نیاوردن دو نماينده

 

 
روز گذشته شمارش آرای حوزه انتخابیه تهران تمام و چهره های منتخب مشخص شدند. جاماندن برخی از نمایندگان مطرح مجلس هشتم از ورود به مجلس بعدی، از نکات مهم انتخابات روز جمعه بود که البته بازتاب قابل توجهی هم در برخی رسانه های ضدانقلاب داشت.

، در این راستا، یکی از سایت های فتنه گر در گزارشی به ابراز خوشحالی از عدم ورود حسین فدایی، نائب رئیس کمیسیون اصل 90 و پرویز سروری٬ عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس هشتم پرداخت.


سایت اپوزیسیون دیگربان در این باره نوشت: حسین فدایی و پرویز سروری٬ دو نماینده‌ای که پشت پرده سرکوب‌ اعتراض‌های مردمی(فتنه آمریکایی- اسرائیلی) سال ۱۳۸۸ قرار داشتند٬ از ورود به مجلس نهم بازماندند.

به نوشته این سایت، "رسانه‌های محافظه‌کار از این نماینده مجلس (فدایی) به عنوان نخستین فرد در جمهوری اسلامی یاد می‌کنند که اعتراض‌های سال ۱۳۸۸ را پیش‌بینی کرده بود."

در ادامه این گزارش از فدایی به عنوان "سخنگوی غیررسمی سیاست‌های استراتژیک نظام جمهوری اسلامی" نام برده شده است.

سایت مذکور همچنین با اشاره به نقش فعال پرویز سروری در مقابله با فتنه 88 نوشته است: پرویز سروری دیگر نماینده مجلس و از سرداران سابق سپاه پاسداران نیز در این دوره از انتخابات به سرنوشت حسین فدایی دچار شده است.

ذوق زدگی ضدانقلاب از عدم موفقیت فدایی و سروری در انتخابات روز جمعه موضوعی طبیعی و واکنشی به نقش اثرگذار این 2 نماینده مطرح مجلس در مقابله به فتنه آمریکایی-صهیونیستی 88 تلقی می شود اما در همین حال برخی محافل و رسانه های داخلی از ناکامی این 2 نماینده ابراز خوشحالی کرده اند که اقدامی قابل تامل به نظر می رسد.

 
////////////////////////////////////////////////////////
رهبرانقلاب در بازديد از نمایشگاه كتاب تهران:
در موضوع کتاب به تولیدات امتداددار نیازمندیم/ دولت موانع نشر کتاب و گرانی کاغذ را برطرف کند

حضرت آيت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (یكشنبه)  به مدت 2 و نيم ساعت از بيست و پنجمين نمايشگاه بين المللی كتاب بازديد كردند.

در اين ديدار كه وزير فرهنگ و ارشاد اسلامی نيز حضور داشت، مسئولان غرفه ها، توضيحات لازم را درخصوص كتابهای ارائه شده، بيان كردند و رهبر انقلاب اسلامی در جريان تازه های نشر قرار گرفتند.
 
 
رهبر انقلاب اسلامی سپس در جمع تعدادی از ناشران حاضر در نمايشگاه بين المللی كتاب با اشاره به استقبال بسيار خوب مردم از نمايشگاه كتاب تأكيد كردند: بايد بگونه ای برنامه ريزی شود كه فضای كتابخوانی در كشور توسعه و تعميق پيدا كند.
 
حضرت آيت‌الله خامنه‌ای خاطرنشان كردند: بايد با يك برنامه ريزی دقيق و تعيين اهداف مرحله ای، در هر سال همگام با برگزاری نمايشگاه كتاب و افزايش جمعيت بازديد كننده، در فضای كتابخوانی كشور نيز پيشرفت چشمگيری بوجود آيد.
 


 
ايشان با تأكيد بر لزوم ارزيابی محتوايی هر ساله نمايشگاه كتاب بوسيله افرادی كارشناس و صاحب صلاحيت، افزودند: اين ارزيابی نشان خواهد داد كه آيا هر دوره نمايشگاه كتاب از نظر محتوا، نسبت به دوره قبل، تغيير و رشد داشته است يا خير.
 
رهبر انقلاب اسلامی، برطرف كردن برخی موانع توليد و نشر كتاب را يادآور شدند و تأكيد كردند: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بايد با كمك دولت، اين موانع بويژه موضوع گرانی كاغذ را برطرف كند.
 
حضرت آيت‌الله خامنه‌ای توليد كاغذ در كشور را از جمله توليدات امتداد دار خواندند و خاطرنشان كردند: مهمترين توليد ملی، توليد امتداددار است و با برطرف شدن مشكلات كارخانه های كاغذ، قطعاً راه برای كتابخوانی بيشتر و ارزان شدن قيمت كتاب، باز می شود.
 

 
ايشان همچنين با تأكيد بر اينكه موضوع ترجمه، جاده ای يكطرفه نيست افزودند: دولت بايد زمينه ای فراهم كند تا توليدات خوب كتاب در كشور از جمله در بخش های مذهبی، تاريخی، ادبيات و علوم، به زبان های مختلف ترجمه و در معرض ديد جهانيان قرار گيرند.
 
رهبر انقلاب اسلامی در پايان، موضوع ويراستاری و صحيح بودن متون كتابها از لحاظ دستور زبان فارسی و كتاب آرايی و شكل ظاهری كتاب ها را مهم خواندند و خاطرنشان كردند: يكی از كارهای ضروری در چرخه توليد و عرضه كتاب، ساماندهی توزيع و ايجاد فروشگاههای زنجيره ای كتاب است.
 
پيش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، تعدادی از ناشران در سخنانی به بيان ديدگاه‎های خود در موضوعات مختلف كتاب و كتابخوانی پرداختند.
 
پيشنهاد تأسيس شورای عالی كتاب و راديو كتاب، تأسيس فروشگاه‌های بزرگ زنجيره ای كتاب، شفاف نبودن قوانين مميزی كتاب، مشكلات مربوط به سيستم توزيع كتاب، لزوم تبليغ و ترويج مناسب و گسترده كتاب، موضوع گرانی كاغذ و تأثير آن بر قيمت كتاب، و ضرورت توجه جدی تر به مقوله توليد كتاب های كودك و نوجوان در كشور از جمله مسايلی بودند كه ناشران در سخنان خود به آنها اشاره كردند.
 

 

کی باید ریخت و پاش‌های انتخاباتی را ببینیم؟


 

فرشته صادقی در وبلاگ "عصر بی‌گناهی" نوشته است:

وقتش نرسیده قانون انتخابات در ایران به گونه ای بازنویسی شود که هزینه‌های دقیق هرکاندیدا و محل بودجه تبلیغاتی او کاملا روشن و شفاف اعلام شود تا دیگر شاهد ریخت و پاش های بی‌حساب و کتاب سبزها در انتخابات ۸۸ و شهردار کنونی تهران در سال ۸۴ و چند روز اخیر جبهه متحد در تهران نباشیم؟ متصدی این موضوع چه کسی خواهد بود؟ دولت یا مجلس؟ و کدام نماینده‌های مجلس؟


 

اپوزیسیون فکاهی با طرح "تک رای به مطهری"


 

داریوش سجادی در وبلاگ "سخن" نوشت:

مدت هاست که حکایت اپوزیسیون جمهوری اسلامی با درنوردیدن مرزهای تراژدی به سطوح کمدی آن هم در مبتذل ترین شکل ممکن رسیده!

برجسته ترین نمونه در دسترس آن ماجرای پیشنهاد «مهدی خزعلی» بود که قبل از دور دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی، حاملان جنبش سبز را نوید داد که برخلاف دور نخست که ایشان انتخابات را تحریم کرد و تحقیقاً و به شهادت ایشان و جمعی دیگر از متوهمین این تحریم با موفقیت اجرا شد!!! این بار فرمودند: شهروندان تهرانی این بار بجای تحریم، بالاتفاق در انتخابات شرکت کرده اما تنها به «علی مطهری» رای دهند.

منطق این امریه ناظر بر آن بود که حاملان جنبش سبز در تهران در یک رفتار بدون ریسک و خطر و بهداشتی و مدنی روز انتخابات پای صندوق رای حاضر شده و با انباشت آرای خود بنام علی مطهری اولاً نماینده ای که نسبتاً با مواضع ایشان نزدیک است را با آرائی بالا به مجلس می فرستند و ثانیاً با توجه به حجم آرای یحتمل بالای 3 میلیونی (با توجه به جمعیت بالای 3 میلیونی سبزها در تهران به استناد راه پیمائی 25 خرداد 88 و ایضاً با مفروض دانستن این اصل که جمیع آن 3 میلیون سبز گوش به فرمان جناب خزعلی مترصد رسیدن امریه های عملیاتی اند) که به نام مطهری در صندوق ها ریخته خواهد شد جنبش سبز با بهداشتی ترین شکل ممکن دست به یک مانور قدرت مثال زدنی در مقابل حکومت خواهد زد مبنی بر آن که: ما هستیم! خیلی هم هستیم! این هم سندش (آرای مکتسبه علی مطهری)

علی ایحال بعد از این پیشنهاد کورتکس سوز بود که جماعت سبز از یمین و یسار به تکاپو افتادند و عده ای بر له و عده ای بر علیه آن وارد میدان شدند.

ابتدا مسعود بهنود (به استعداد مشاور اعظم اش ابراهیم نبوی) تواضع به خرج داد و خطاب به امت سبزش فرمود:
امریه قبلی من مبنی بر تحریم انتخابات حاذقانه نبود و اشتباه کردم اما این بار شرکت در انتخابات و دادن تک رای به مطهری را تجویز می کنم.

و لابد امت ایشان هم فرمودند: لبیک ـ الهم لبیک!

بعد از آن بود که دومین رهبر اپوزیسیون (مجتبی واحدی) وارد میدان شد اما این بار از موضع مخالفت با طرح مزبور فریاد شماتت خود را بر سر خزعلی کشید که: ای عوام! این چه دستور نابخردانه ای است که داده ای؟ متوجه نیستی که در فردای انتخابات حکومت جمیع آرای میلیونی مطهری را بنام خود و نامزدهای خود واریز کرده و حضور میلیونی مردم در تهران را بنام خود و مشروعیت مردمی خود سند می زند؟

ایضاً مشاهده شد دومین رهبر فرهمند جنبش سبز نیز از پاریس (بابک داد) بمیدان آمد و ضمن آرام باش دادن به توده های میلیونی جنبش سبز در تهران، از موضع مجتبی واحدی زبان شماتت بر خزعلی گشود که: سیاست و مبارزه سیاسی رموز و آئینی دارد نباید چنین ناپخته امت میلیونی سبزها را به حرکت درآورد!

فرض ثابت در جمیع فرمایشات رهبران فرهمند اپوزیسیون در قبال طرح مزبور آن بود که:

ـ جنبش سبز در تهران پایگاهی میلیونی دارد.
ـ پایگاه میلیونی جنبش سبز گوش بفرمان ایشان مترصد عملیاتند.
ـ طرح مزبور بدلیل شدت بهداشتی و بی خطر ومدنی بودنش بدون تردید مورد اقبال امت این رهبران قرار گرفته و حکومت در روز انتخابات زیر گام های میلیونی و خرد کننده سبزها به لرزه خواهد افتاد.

خلاصه ـ انتخابات برگزار شد و علی مطهری با کسب 380653 رای!!! از میان بالغ بر شش میلیون شهروند حائز شرایط رای دادن در تهران وارد مجلس شد!!!

شیرین ترین بخش این کمدی آنجا بود که مهدی خزعلی در فردای اعلام نتایج انتخابات در وبلاگ خود با اعتماد بنفسی مثال زدنی نوشت:

«این نشان موفقیت طرح " تک رأی " و ثبت یک پیروزی برای منتقدین و معترضین است.این پیروزی را به فال نیک گرفته و آن را ذخیره تلاش مدنی گسترده تر برای انتخابات یازدهم ریاست جمهوری قرار می دهیم.از هم اکنون باید به فکر سازماندهی و جذب نیرو برای " جبهه آزادی" بود. من صمیمانه از همه دوستانی که بر خلاف میل باطنی شناسنامه شان را برای ثبت فریاد اعتراض شان ممهور به مهر انتخابات کردند، سپاسگزارم ... پیروزی از آن ماست»
بر این اساس و با شناخت چنین اپوزیسیون فکاهی است که همواره گفته ام:

تا اطلاع ثانوی بقای جمهوری اسلامی تضمین شده است و باید آن اپوزیسیون را در دیدن خواب های شیرین و رنگی اش راحت گذاشت!


 

سرشار: صادق هدایت سنگ فرش خیابان‌های پاریس را بوسید


 

محمدرضا سرشار روز گذشته در نمایشگاه کتاب: صادق هدایت برخلاف آنچه گفته می‌شود، از وطن و مردم خودش متنفر بود/ در میان نویسنده‌های معاصر تا این حد شیفتگی به غرب نمی‌بینیم/ یکی از دوستانش نقل می‌کند، یک بار که پاریس رفته بود، سنگ فرش‌ خیابان را بوسید.

به گزارش «نسیم»، این نویسنده و منتقد ادبی که روز گذشته در غرفه کانون اندیشه جوان در نمایشگاه کتاب حضور یافته بود در بخش‌های دیگری از اظهارات خود افزود:

-در طول این 65 سال از هدایت شبه اسطو ره ای دروغین ساخته اند. در طول سی سالی که از مرگ هدایت می گذرد ده ها برابر کتاب های خود هدایت در باره آثارش کتاب نوشته شده است. این یک جریان کاملا ساخته و پرداخته استکبار است.

- صادق هدایت نویسنده ای معمولی است که از میان آثارش تنها دو سه تای آن ها هنوز قابل خواندن است، سگ ولگرد و داش آکل از آن دسته اند. بقیه ارزش خواندن ندارند. اینکه درباره او زیاد نوشته شده و گفته می شود به خودی خود شاید موضوع مهمی نباشد اما هدایت در طول این سالها به بایگانی کتاب خانه ها سپرده شده است یعنی جوانی به میل خود حاضر نبود هدایت بخواند.

- در دولت اصلاحات عمده کارهای هدایت توسط ناشران تجدید چاپ شد. یک علتش البته این بود که این کتاب ها حق التالیف نداشتند. یک علت دیگرش هم این بود که سا لها برخی کتاب های هدایت اجازه چاپ نداشتند. اما سال 82 زمانی که به یکباره BBC اعلام کرد امسال صدمین سال تولد هدایت است، مرده را دوباره از قبر بیرون کشیدند. عمده کتاب های هدایت در این سال ها خوانده شد.

- هدایت چیز هایی دارد که به کار برخی می آید. یکی از آنها شیفتگی هدایت به فرهنگ و ادبیات فرانسه است. یکی از دوستان او در فرانسه می گوید او یک بار که به پاریس آمد خم شد و سنگ فرش های خیابان را بوسید.

- او فردی بود که به خصوص در سال های پایانی عمرش به شدت شیفته غرب و به طور خاص فرانسه بود و بر خلاف تبلیغی که می شود، به شدت متنفر از وطن و مردم خودش بود. در میان نویسنده های معاصر تا این حد شیفتگی به غرب نمی بینیم. هدایت به همین خاطر پاریس را به عنوان محل خودکشی برگزید. خودکشی هم در شهرتش نقش به سزایی داشت.

- در هدایت نیست انگاری نیز به میزان زیادی موجود است. نویسندگانی زیادی هم نداریم که اینگونه به اسلام تاخته باشند. تقریبا در همه آثارش با بهانه و بی بهانه اهانت و کنایه ای به مسلمان ها دارد. این ها از دلایل شهرت وی هستند و اینکه روشنفکری روی او دست گذاشته است.

- داستان نویسی با آنکه هنری آموختنی است ، آموختنش کار هرکسی نیست. در میان کسانی که داستان نویسی تدریس می کنند نمی توانیم 5 نفر بیابیم که با اطمینان این راه را پیموده باشند. بنابراین کلاسهای داستان‌نویسی اگر ذوق جوانان را کور نکند خیلی کمکی هم نمی تواند بکند.

- در نسل جوان، ما باید بیشترین تمرکز را روی آموزش داشته باشیم. گفته می شود در هر دوره آموزش هنری مثلا در سطح کارشناسی اگر حتی دو نفر هنرمند بیرون بیاید، آن دوره پر ثمر بوده است. بیشتر دانش آموختگان هنر، کارمند هنر می شوند.

- در دوره های آموزشی مشخص نیست افراد چقدر زمینه های لازم را دارند. در برخی دوره ها که ما داشتیم سعی میکردیم با سخت گیری افراد را وارد کلاس کنیم که نتیجه هم گرفته ایم. یعنی چندین داستان نویس خوب تا کنون داشته ایم که کتاب هایی را منتشر کرده اند یا کتاب هایی را در راه دارند. برخی هم در نقد داستان وارد شده اند که بسیار خوبند. من در نسل جوان امید زیاد می بینم.

- نبودن بوم ایرانی و اسلامی در داستان‌ها ناشی از تجربه ضعیف اجتماعی نویسندگان ما است. نسل نویسنده امروز ما عمدتا از خانواده های مرفه تر بوده اند که به همین دلیل تجربه های اجتماعی عمیق نداشته اند. آنها در بزرگ سالی باید سراغ تجربه های زندگی می رفتند و کسب می کردند. مثلا همینگوی به خواست خودش در دو جنگ جهانی شرکت کرد و سفر ها و داستان های زیادی در زندگی داشت. جک لندن 5 سال ملوان کشتی بود. کسانی که در کودکی درد و تلاطم زیادی داشته اند داستان های بزرگی می نویسند. دلیل عمده اینکه بیشتر داستان های ما درشت بافتند و شخصیت ها یکسان و ضعیفند، نبود تجربه زندگی است.

- در باب کمک به نویسندگان جوان، کتاب «تاملی دیگر در باب داستان» ترجمه محسن سلیمانی انتشارت سوره مهر، یکی هم «درسهایی در باره داستان نویسی» از همان مترجم و انتشارات است. دو جلد کتاب هم خود من در باره داستان نویسی دارم. این کتاب ها به مخاطب کمک می کند و ممکن است تامین کننده نیازهای آموزشی داستان نویسان باشد. خواندن نقد داستان ها هم بسیار مفید است. در مباحث نظری کتاب «رویکردها و نظر های ادبی» آقای زرشناس جزء کتاب های خوب و مرجع است. کتابی دیگر توسط من منتشر شده با نام «ادبیات داستانی ایران پس از انقلاب اسلامی». این کتاب هم درباره نحله ها و جریان های داستان نویسی بعد از نقلاب مفید است.


 

ایران فضایی از نگاه فضانورد اپوزیسیون

نوری زاده: گیرم سه تا سوسک و چهار تا مارمولک و 5 تا چیز[!] هم به فضا فرستادید؛ این چه چیزی را ثابت می کند؟ کجای فضا را تسخیر می کنید؟!!
//

هامون به نقل از جام:

"علیرضا نوری زاده" مهمان همیشگی رسانه دولتی آمریکا (voa) که علاقه دارد در مورد تمام اتفاقات دنیا نظرات کارشناسانه بدهد، با حضور در برنامه "تفسیرخبر" جمعه 15اردیبهشت (May.04) تلاش کرد دستاوردهای علمی فناوری ایران را کوچک جلوه دهد.

او که به ارزش خودکفایی در زمینه دانش های نوین کاملا واقف است، سعی کرد با تمسخر پیشرفت های بی نظیر متخصصان ایرانی در عرصه های مختلف -به خصوص ورود جمهوری اسلامی به جمع کشورهای دارای توانمندی فضایی و هسته ای- آن ها را مورد خدشه قرار دهد.

نوری زاده سخن خود را با قرائت خبری در مورد پیشرفت های جدید کشورمان در صنعت هوافضا آغاز کرد و گفت: «رئیس سازمان فضایی ایران از فرستادن موجود زنده به فضا طی سه ماه آینده خبر داده است. آیا واقعاً ایران نیازمند فرستادن موجود زنده به فضا است؟!!»
وی در ادامه با لحن خاصی مدعی شد: «گیرم سه تا سوسک و چهار تا مارمولک و 5 تا چیز[!] هم به فضا فرستادید؛ این چه چیزی را ثابت می کند؟ کجای فضا را تسخیر می کنید وقتی چهارهزارتا ماهواره صبح و شب شما را دارد می بیند؟»
نوری زاده که جملات فضایی[!] خود را با گزاره های قطعی علمی اشتباه گرفته بود، در خاتمه اینگونه نتیجه گرفت: «بنابراین بازی های اینچنینی به جای کمک به اقتصاد ملی، بدتر ضرر می زند؛ کمااینکه دیدیم غنی سازی 20 درصدی ضرر زیادی به اقتصاد ما زد و پولی که باید صرف تولید می شد، به هدر رفت...»!!!

  




تاریخ: دو شنبه 18 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط arman
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 110
بازدید کل : 84732
تعداد مطالب : 201
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1

یاران خورشید