فتنه‌گران سرمست دلارهای آمریکا و ریال‌های عربستان هستند

نایب رئیس کمیسیون قضایی مجلس گفت: فتنه‌گران دست دشمنان قسم خورده نظام را به گرمی فشردند و از دلارهای آمریکا و ریال‌های عربستان سرمست شدند لذا دست به فتنه‌گری زدند.

هامون نیوزبه گزارش از فارس حجت‌الاسلام موسی غضنفرآبادی نماینده مردم بم و عضو کمیسیون قضایی مجلس شورای اسلامی ظهر امروز سه‌شنبه به عنوان اولین ناطق میان‌دستور جلسه علنی، طی سخنانی گفت: ملت بزرگ ایران به دلیل اینکه از ظلم، ستم، حقارت، چپاول و تحقیر آمریکای دیوصفت و انگلیس روباه به ستوه آمده بود، 32 سال قبل با رهبری امام خمینی (ره) و با توکل به خداوند بزرگ سرود اسلام خواهی و آزادی‌خواهی را جلوتر از دیگر ملت‌ها سر داده است.

وی افزود: امروز نیز ‌ملت ایران با شعار "نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی "‌مسیر بالندگی را در پیش گرفته و اکنون پس از گذشت 32 سال با همان خروش و آرمان‌های اولیه پشت سر رهبر معظم انقلاب مسیر سعادت و عزتمندی را می‌پیماید.

نماینده مردم بم در مجلس ادامه داد: امروز ملت ایران توانسته الگوی یک حکومت اسلامی بر مبنای "نه شرقی نه غربی " را در دنیا به نمایش بگذارد، استکبار جهانی هم با همه توطئه‌هایی که انجام داد، نتوانست جلوی نفوذ این الگوی ارزشمند را به سایر کشورها بگیرد.

غضنفرآبادی خاطرنشان کرد: امروز مردم ایران به خود می‌بالند که صدای انقلاب آنان در سایر کشورها بلند شده و ملت‌ها شعار ملت ایران یعنی اسلام خواهی، آزادی خواهی و رهایی از سلطه استکبار جهانی و دولت‌های دست نشانده آمریکا را سر می‌دهند.

وی در ادامه تاکید کرد: روسیاهی تنها برای کسانی باقی مانده است که به جای کمک و همراهی با ملت ایران به ما خیانت کرده و به جای استفاده از آزادی به ارمغان آمده در کشور، نسبت به آن ناسپاسی کردند و برای لقمه‌ای نان، دست به وطن‌فروشی زدند.

نایب رئیس کمیسیون قضایی مجلس، افرادی که تحت پوشش یاران امام، انقلاب و اعتقاد به ولایت فقیه پا به میدان انتقام از ملت گذاشته‌اند را ملعون خواند و گفت: این افراد با ناجوانمردی تمام به ملت دروغ گفتند و از احساسات پاک برخی جوانان سوء استفاده کرده و بی‌شرمی را به اوج رساندند، آنها حتی به عاشورا و صاحب آن هم توهین کردند.

"فتنه‌گران دست دشمنان قسم خورده نظام را به گرمی فشردند و از دلارهای آمریکا و ریال‌های عربستان سرمست شدند لذا دست به فتنه‌گری زدند. "

غضنفرآبادی با بیان اینکه حتی بردن نام فتنه‌گران هم تهوع‌آور است، افزود: جانم فدای آن کسی باد که در فضای گرگ و میش فتنه با ترنم صدای خویش همگان را از چنگال گرگ صفتان رهایی بخشید و با فریاد «أین عمار» خروشی در ملت به وجود آورد تا این ملت در 9 دی فتنه و فتنه‌گران را در زیر گام‌های استوارشان له کنند.

این نماینده مجلس با بیان اینکه برخی انقلابیون دیروز، امروز به دنبال سهم‌خواهی هستند، اظهار داشت: برخی دندان‌های خود را تیز کرده‌اند تا به انقلاب ضربه بزنند.


 

 

خوشحالی یک مسئول بخاطر بورسیه فرزندش!

 

 

 

 

 

 

 
روایت خوشحالی یک مسئول از اعطای بورسیه یک دانشگاه غربی به فرزندش در حالی است که وزیر اطلاعات می‌گوید سرویس‌های جاسوسی بیگانه برای فرزندان مسئولان ایران برنامه دارند و یکی از شگردهایشان نفوذ در آنها از طریق برقراری ارتباط علمی و پژوهشی است.

هامون نیوزبه گزارش ازجهان حساسیت‌ها نسبت به فرزندانی از مسئولان که در خارج از کشور تحصیل می‌کنند زمانی بیشتر شد که وزیر اطلاعات از برنامه سرویس‌های جاسوسی استکبار در جذب آقازاده‌ها خبر داد. حیدر مصلحی در این باره گفت: سرویس‌های جاسوسی در زمینه جذب آقازاده‌ها بسیار فعالند به طوری که به سراغ آنها می‌روند و از راه‌های دلسوزانه وارد می‌شوند و از این طریق آنها را با خود همراه می‌کنند و فرد را در موقعیتی قرار می‌دهند که راه برگشتی برای وی باقی نماند لذا مسئولان و نخبگان باید بسیار مراقب باشند.

حجت الاسلام مصلحی خاطرنشان کرد: سرویس‌های جاسوسی با برقراری کردن ارتباطات فامیلی، دوستی و علمی و پژوهشی راه‌های نفود در آدم‌های مختلف را پیدا می‌کنند.

حسن مسلمی نائینی - مدیرکل بورس و امور دانشجویان خارج وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در گفتگو با خبرنگار مهر در حالی که اعلام کرد اطلاعات خاص و زیادی درباره فرزندان آقازاده ها که برای تحصیل از کشور خارج شده اند ندارد، خاطرنشان کرد: مسئولان کشور، فرزندانشان را به هر کجای دنیا که برای تحصیل می فرستند مواظب باشند که عوامل بیگانه شاید با اعطای بورس دانشگاههای خارجی، در اختیار قرار دادن امکانات دیگر و یا حمایت های مالی مختلف از فرزندان آنها بخواهند در آنها نفوذ کنند.

این مقام مسئول وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در حالی که خوشحالی برخی مسئولان بخاطر اعطای بورسیه دانشگاه خارجی به فرزندانشان را روایت می‌کرد گفت: با یکی دو مسئول که صحبت می‌کردم خوشحال بودند که دانشگاه‌های غربی به فرزندانشان بورس تحصیلی داده‌اند. فرزندان این مسئولان هم اتفاقا بچه‌های خیلی خوب و شایسته‌ای هم هستند. به این مسئولان گفتم که معلوم است وقتی فردی فرزند یا وابسته به یک مسئول باشد نه تنها دانشگاه‌های خارج به وی بورس می‌دهند بلکه فرش قرمز هم برایشان پهن می‌کنند تا به آنجا بروند.

مسلمی نائینی افزود: اخیرا یکی از همان مسئولانی که خوشحالی می‌کرد دانشگاه غربی به فرزندش بورس تحصیلی داده است، فرزندش را به ایران بازگرداند. مسئولان خیلی باید مواظب باشند. مسئولان باید بدانند که دانشگاه‌های خارجی همین طوری به فرزندانشان بورسیه نداده است و این را هم در نظر بگیرند که چون فرزاندانشان را شناخته‌اند و فهمیده‌اند که یک وابستگی به مسئولان کشور دارند به آنها بورس اعطا کرده‌اند.


 

 

نظر شریعتمداری درباره موضع‌گیری اخیر آیت‌الله هاشمی
این روزها، مرزبندی دیر هنگام برخی از شخصیت‌ها با فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 و سران وطن فروش و ضد انقلابی آن به یکی از موضوعات بحث‌انگیز درعرصه سیاسی کشور تبدیل شده است.

 

حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان در یادداشت روز امروز سه‌شنبه 10 اسفند 89 کیهان تحت عنوان "راهکار روشن " نوشت:

1- این روزها، مرزبندی دیر هنگام برخی از شخصیت‌ها با فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 و سران وطن فروش و ضد انقلابی آن به یکی از موضوعات بحث‌انگیز درعرصه سیاسی کشور تبدیل شده است و گمانه‌زنی‌ها و نظرات متفاوتی را درباره انگیزه این شخصیت‌های تاکنون خاموش و چگونگی مواجهه و برخورد با آنان در پی داشته است. شماری با استناد به سکوت غیرقابل توجیه آنان طی 18 ماه گذشته، حرکت اخیر این عده را در حد و اندازه یک «تاکتیک» ارزیابی می‌کنند و براین باورند که مرزبندی اخیر آنها با هدف عبور از رسوایی نفرت‌انگیزی است که سران و عوامل فتنه با آن روبرو شده‌اند. رسوایی ناشی از همراهی و همکاری آشکار با مثلث آمریکا، انگلیس و اسرائیل، ائتلاف مشمئز کننده با گروه‌های ضدانقلاب، نظیر منافقین، بهایی‌ها، سلطنت طلب‌ها، مارکسیست‌ها، کومله، دموکرات، گروهک تروریستی ریگی و تمامی جریاناتی که در لیست جرثومه‌های فساد و تباهی قابل فهرست شدن هستند. در مقابل، شمار دیگری، مرزبندی شخصیت های یاد شده را نشانه پشیمانی و توبه و بازگشت واقعی آنان به دامان نظام و انقلاب تلقی می کنند و براین باورند که با توجه به اصل شناخته شده «توبه پذیری» و «رأفت اسلامی» باید از بازگشت آنان استقبال کرد و سکوت 18 ماهه آنها را -اگرچه قابل توجیه نیست- به حساب خطای فاحش نوشت و نه «خط سیاسی» و بینش استحاله شده آنان.

و اما، کدامیک از این دو دیدگاه پذیرفتنی است و یا به واقعیت نزدیکتر است؟
2- برای پاسخ به پرسش یاد شده، ابتدا باید دو مقوله «تحلیل انگیزه» و «چگونگی برخورد» را جدای از یکدیگر به ارزیابی نشست. این تفکیک به مفهوم آن نیست که «انگیزه»ها را در «چگونگی برخورد» نادیده بگیریم چرا که در این صورت، «ساده انگاری» و «خوش باوری» می تواند راه را بر نتیجه گیری نهایی در چگونگی برخورد سد کند و یا دست کم آن که ارزیابی یاد شده را برای رسیدن به «چگونگی برخورد» به بیراهه بکشاند.
دو دیدگاه یاد شده در «تحلیل انگیزه» شخصیت های مورد اشاره از مرزبندی اخیرشان با فتنه 88، تفاوت نظر جدی دارند و این «تفاوت» چیزی در حد «تضاد» است. گروه اول، مرزبندی اخیر را فقط یک «تاکتیک» می داند و گروه دوم، آن را بازگشت واقعی از خطای 18 ماهه تلقی می کند. مطابق نظر اول، مرزبندی شخصیت های تاکنون خاموش، یک ترفند است که پذیرفتنی نیست و نباید فریب آن را خورد و براساس نظر دوم؛ مرزبندی یاد شده نشانه بازگشت آنان است و بایستی با خوش بینی به آن نگریست و نتیجه برخاسته از این خوشبینی را نیز پذیرفت.

تا اینجا دو دیدگاه کاملاً متضاد درباره «انگیزه» شخصیت های یاد شده از مرزبندی اخیر آنان در میان است، اما، آیا دو دیدگاه متضاد می توانند در مرحله «چگونگی برخورد» با یکدیگر نزدیک شده و به نتیجه واحدی برسند؟

3- «اپوزیسیون» یا «جریان مخالف» در فرهنگ سیاسی، تعریف مشخص و شناخته شده‌ای دارد و به یک یا چند گروه و حزب سیاسی گفته می‌شود که در چارچوب قانون اساسی و مرزهای تعریف شده یک نظام حکومتی فعالیت می‌کنند و مخالفت آنها، یعنی آنچه باعث می‌شود که «اپوزیسیون» نامیده شوند، از نوع مخالفت با فلان حزب یا گروه و جمعیت سیاسی است که قوه مجریه یا مقننه را در اختیار دارند. تمامی نظام‌های حکومتی «مردم سالار» حضور «اپوزیسیون» با تعریف یاد شده که در همه جای دنیا «پذیرفته شده» نیز هست را می‌پذیرند و جمهوری اسلامی ایران به گواهی تاریخ 32 ساله آن در این زمینه سرآمد و پرچمدار تمامی نظام های حکومتی دنیاست. و طی سه دهه گذشته بارها قوه مجریه و مقننه میان احزاب و گروه های سیاسی درون نظام که سلیقه های سیاسی و اجرایی متفاوت و گاه متضادی داشته اند دست به دست شده است و می شود.

و اما، حزب و گروهی که در چارچوب قانون اساسی و مرزهای تعریف شده یک نظام حکومتی فعالیت نمی‌کند و اهداف خود را بیرون از این دایره تعریف کرده و به سوی آن حرکت می کند، «اپوزیسیون» به مفهوم رایج و شناخته شده آن در فرهنگ سیاسی و روال پذیرفته شده در دنیای امروز - و دیروز- نیست.

این دسته از احزاب و گروه‌ها را در همه جای دنیا، «برانداز» می‌نامند و در هیچ کشوری نه فقط به آنها اجازه فعالیت نمی‌دهند، بلکه به شدت و بدون کمترین ملاحظه آنها را سرکوب می‌کنند و این سرکوب را به حق، دفاع از مردم و منافع ملی کشور خویش می‌نامند.

«اصلاحات» یا «رفرم -REFORM» نیز اینگونه است و گروه های اصلاح طلب در چارچوب تعریف شده یک نظام حکومتی فعالیت کرده و هنجار دادن به ناهنجاری ها و سامان بخشیدن به نابسامانی ها را دنبال می کنند ولی اگر جریانی در پوشش «اصلاحات»، اهداف خود را بیرون از دایره نظام تعریف کرده و دنبال کند، در همه جای دنیا به عنوان جریان «برانداز» شناخته شده و حاکمیت ها برای حفظ منافع ملی و دفاع از مردم به سرکوب آنها روی می آورند.

4- با توجه به تعریف یاد شده از «اپوزیسیون»، جریان فتنه برخلاف آنچه که مقامات و رسانه‌های بیگانه و مخصوصاً مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس ادعا می‌کنند «اپوزیسیون» نبوده بلکه جریانی تحت مدیریت بیرونی و ستون پنجم داخلی نظام بود که با هدف کودتای - به زعم خودشان- نرم علیه اسلام و انقلاب تدارک شده و با حمایت آشکار و همه جانبه مالی، سیاسی، تبلیغاتی و اطلاعاتی دشمنان بیرونی به میدان فرستاده شده بود. این واقعیت به اندازه ای آشکار و بی پرده است که درک آن برای کندذهن ترین افراد نیز به آسانی امکان پذیر بوده و هست. بنابراین چگونه می توان پذیرفت برخی از شخصیت های سیاسی با سابقه که سه دهه در پست های کلیدی و حساس نظام حضور فعال داشته‌اند، این نکته بسیار بدیهی را درک نکرده و بعد از گذشت 18 ماه به درک آن رسیده اند؟! از این زاویه باید به گروه اول حق داد که مرزبندی اخیر شخصیت های مورد اشاره را «تاکتیکی» تلقی کنند و نسبت به عواقب آن نگران بوده و این مرزبندی را از جنس همان سکوت غیرقابل توجیه ارزیابی کنند.

5- و اما، توبه واقعی خطاکاران هم واقعیت غیرقابل انکاری است که در چرخه تاریخ- چه گذشته و چه معاصر- نمونه‌های درخور توجهی دارد و در آموزه های اسلامی- و همه ادیان الهی- نیز به آن سفارش اکید شده است، بنابراین دیدگاه دوم درباره انگیزه شخصیت های یاد شده را نمی‌توان به آسانی رد کرده و نادیده گرفت، مخصوصاً آن که در اسلام، نفی توبه و پرهیز از پذیرش عذر تقصیر خطاکاران به شدت نهی شده است.

از این زاویه، باید به صاحبان دیدگاه دوم نیز حق داد که وقتی مرزبندی شخصیت های یاد شده را می بینند، استقبال از بازگشت آنان را ضروری بدانند. طیف دوم بر این باورند که اگر مرزبندی مورد اشاره آنگونه که طیف اول معتقد است، تاکتیکی باشد، این تاکتیک در ادامه راه نمی تواند دوام بیاورد بنابراین پذیرش آن نه فقط زیانی ندارد، بلکه دندان طمع دشمنان بیرونی را هم کند می کند.

گفتنی است مرزبندی شخصیت‌های یاد شده عصبانیت محسوس و اعلام شده دشمنان بیرونی را در پی داشته است تا آنجا که این مرزبندی را یکی از دستاوردهای روز 25 بهمن ماه برای جمهوری اسلامی ایران نامیده و در تحلیل های خود آورده اند «حرکت 25 بهمن ماه عرصه سیاسی ایران را از سه قطب موافقان نظام، مخالفان نظام و قطب خاکستری(!) به دو قطب موافق و مخالف تبدیل کرد و کسانی که ماهیتاً دلبسته نظام هستند بایستی حضور در یکی از دو قطب موافق و مخالف را می پذیرفتند و بسیار طبیعی بود که قطب موافق را انتخاب کنند.»

6- و اما، اکنون نوبت پرداختن به مقوله دوم، یعنی «چگونگی برخورد» است و این که آیا دو دیدگاه متفاوت یاد شده درباره «انگیزه مرزبندی» می‌توانند در «چگونگی برخورد» نظر و نگاه واحد و مشترکی داشته باشند؟ پاسخ این سؤال «مثبت» است و آن، این که شخصیت های یاد شده نباید از این پس در پست های کلیدی و حساس نظام که با انتخاب مردم واگذار می شود به کار گرفته شوند. این «راه کار» و «چگونگی برخورد» ضمن آن که با هیچ یک از دو دیدگاه مورد اشاره مغایرت و منافاتی ندارد، دغدغه ها و نگرانی های به حق مردمی که طی 18 ماه گذشته با بصیرت مثال زدنی و هوشیاری و از خودگذشتگی در برابر فتنه همه جانبه مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس و تمامی گروهها و احزاب ضدانقلاب و منافق داخلی و خارجی ایستاده اند را نیز برطرف می‌سازد.

و البته در واگذاری مسئولیت‌های انتصابی، حکمت‌ها و مصالحی است که علاوه بر باورهای دینی تجربیات 3 دهه اخیر هم بر حکیمانه بودن آن گواهی می‌دهد و این فقره در سیره معصومین علیهم السلام نیز بارها دیده شده است.


 

 

مرفهین بی درد و دروغی به نام «جنبش» میزان رای شمیران است نه ایران!

«جرس» در گزارشی به نقل از یک شاهد عینی حادثه سازی 25 بهمن نوشت: ایران با کشورهای ملتهب منطقه متفاوت است. ما در مصر و تونس شاهد حضور متمرکز مردم هستیم. نکته دیگر این است که در آن کشورها بازوهایی چون بسیج و سپاه وجود ندارد. همچنین این کشورها دارای روابط حسنه ای با غرب هستند در حالی که در ایران کاملا برعکس است.
این رسانه راه اندازی شده از سوی سرویس جاسوسی MI6 انگلیس و فعال در فتنه سبز می افزاید: همراهان جریان سبز از طبقه مرفه بوده اند که در نیاوران، تجریش و سعادت آباد و... ساکن هستند در حالی که در محلاتی مانند نازی آباد، خزانه، امیریه، منیریه و... سکوت محض حاکم است.
دروغ بزرگ نهفته در گزارش میدانی ارگان حلقه لندن این مطلب است که ادعا کرده غیر از معدودی افراد مرفه بالاشهری- و البته شماری از بقایای گروهک ها- بقیه مردم در سکوت محض هستند حال آن که اگر گزارشگر جرس کور نبود، هویت واقعی مردم تهران و سراسر کشور را در حماسه های بزرگی نظیر نهم دی ماه 1388 و 22بهمن سال گذشته و امسال گزارش می کرد. در حرمت شکنی عاشورای سال گذشته (6 دی 88) نیز همین مردم بودند که از هیئت ها و تکایا به سمت اوباش رفتند و در کمتر از ساعتی آنها را فراری دادند. اگر هم در مواقعی میلیشیای منافقین و مرفهین بی درد بعضا به صورت نقطه ای و لکه ای آفتابی شده اند، صرفا از سر خویشتن داری همین مردم بوده است و الا برای ملتی که جنایتکارانی چون صدام و لشکر منافقین- در عملیات مرصاد- را تا دروازه های جهنم بدرقه کرد، جارو کردن


 
 

 

 
 
 

 

در پس نقاب فتنه


 


انتخابات دهم ریاست جمهوری و حوادث بعد از آن را باید یکی از پیچیده ترین شرایط سه دهه گذشته انقلاب اسلامی می دانست که به واسطه خیلی از ظرفیت ها و واقعیت های جمهوری اسلامی محک خورد و مورد آزمون قرار گرفت . در چنین بستری بسیاری از واقعیت های مکتوم آشکار شده باورهای زیادی رنگ باخت و باورهای زیادی از نو ساخته شد و در مواردی تحلیل ها از افراد وگروه ها و مجموعه ها اصلاح و باسازی و در مواردی  تصدیق و تعمیق شد . کار از یک دروغ بزرگ شروع شد .اعلام پیروزی در انتخابات،در حالی که هنوز شمارش آرا آغاز نشده بود .فردای آن روز سبز بر نیزه شد و خیابان های مرکزی تهران به آشوب کشیده شد.شاید نوشتن از نگاه احساس و زاویه توصیف وقایع در بارهء پرده های پی در پی میدان داران اهانت به مقدسات ملت جایز نباشد و فقط لازم باشد تحلیل کرد و استدلال آورد،اما تاسوعا و عاشورا و بویژه صبح عاشورا، مبین احساس نابی است که اگر این احساس نبود، عقلانیت ها در پشت چهره ها  و شعار های نقابدار به بیراهه می رفت که البته در سال 88به این سمت رفته است .محور اصلی حرکت جریان فتنه بعد از انتخابات به عقب راندن نظام در مواضع اصولی آن بود و رهبر انقلاب هدف مرکزی این راهبرد محسوب می شد . ایستادگی در رهبری وقاطیت ایشان به رغم فشارها،جریان فتنه را در مقاطع گوناگون کاملا مایوس کرده است. در روزهای ابتدائی بعد از انتخابات یکی از محورهای اصلی جریان فتنه ،فشار از پایین و چانه زنی از بالا بود که طی روزها ی دیگر ادامه پیدا کرد ولی خطبه های نماز جمعه 29خرداد نقطه ی یأس آنها شد در حوادث روزهای بعد از خطبه های نماز جمعه ،روز قدس،13آبان ،16آذر،عاشورا و تاسوعا تا 22بهمن همین خواسته محور اصلی بود.بعد از حادثه ی تلخ روز عاشورا و راهپیمایی 9دی برخی چانه زنی ها از سوی جریان فتنه به شکل های گوناگون مکتوب و شفاهی به منظور تنازل نظام و رهبری از مواضع اصولی صورت پذیرفت اما همه تلاشهای در برابر قاطعیت رهبری ،ناکام ماند در نهایت روز 22 بهمن یک نقطه ی پایان در استراتژی فشار از پایین و چانه زنی از بالا درجریان فتنه بود.حوادثی مانند هتک حرمت عاشورا وراهپیمائی عظیم و پر ابهت ملت ایران در روز 9دی بویژه راهپیمائی بی سابقه 22بهمن بعد از 8ماه فتنه گری،موجب شد جریان فتنه به عناصر کلیدی آن در حوزه ی سیاسی و حاکمیت و مهم تر از آن از نظر پایگاه اجتماعی مانند:تجمع و راهپیمائی ، نظام انقلاب و رهبری را در بین مردم بی اعتبار کند،در بین ملت ایران بی اعتبار شوند. بهره برداری از حوادث وآشوب های این روز،از جمله اقداماتی بود که در دستور کار دشمنان انقلاب قرار داشته که در راستای تحریکات و اقدامت جریانات سکولار، گروهک های ضد انقلاب،سلطنت طلب ها،منافقین ،فرقه ی ضاله ی بهائیت و...در روز عاشورا از نکات قابل توجهی است که عمق اهداف ضد انقلابی و غیرقانونی آنها را برای ضربه زدن به نظام اسلامی نشان می دهند.هرگز از اذهان عمومی محو نمی شود که در اغتشاشات روز عاشورای حیسنی سال گذشته که منجر به هتک حرمت قرآن مجید و این روز مقدس شد،فتنه گران با هجوم به دسته های عزاداری ،حمله به نمازگزاران ظهر عاشورا،آتش زدن خیمه های عزاداری ،چگونه ده ها نفر از مردم و نیروهای انتظامی را مجروح کرده و چند تن را هم به قتل رساندند.متاسفانه روشن بود که این افراد به شکل سازماندهی شده برای درگیری حاضر شده اند که در یکی از این موارد حضور پر رنگ بهائیان در اغتشاش روز عاشورا قابل تأمل است در این روز مأموران امنیتی،تعدادی از شهروندان بهایی را در تهران بازداشت کردند که باتوجه به قرار داشتن تشکیلات مرکزی بهائیان در اسرائیل کاملا مبرهن است که رژیم صهیونیستی از این فرقه به عنوان ابزاری برای فعالیت علیه جمهوری اسلامی استفاده می کند.نکته ی قابل توجه دیگر در این  جریانات،حمایت دشمنان قسم خورده ی نظام جمهوری اسلامی ایران از فتنه گران و اغتشاش گران است.دولت اوباما حمایت قاطع خود از اغتشاش گران روز عاشورا را اعلام می کند و آنها را شهروندانی می نامد که در جست وجوی حقوق جهانی خود هستند.حمایت دولت آمریکا از جنبش سبز وآشوب طلبان روز عاشورا در حالی صورت می گرفت که رسانه های بیگانه و ضد انقلاب نظیر شبکه ی تلویزیونی بی بی سی ، العربیه و صدای آمریکا برنامه ریزی مفصل و طولانی مدتی را برای ایجاد درگیری و آشوب در روز عاشورا در نظر گرفته بودند اما آتش این فتنه با حضور مردم حاضر در صحنه و بصیرت نیروهای ارزشی خاموش شد.اما 9دی طومار این توهمات را با شدت تمام در هم پیچید ؛این روز هم از نظر کمیت و هم از حیث کیفیت،بی شک پرشور ترین روز تاریخ جمهوری اسلامی ایران بود.

این راهپیمائی ،آنچنان عظیم بود که سران فتنه دست و پای خود را گم کردند و با وجود درک اندکشان از معادلات سیاسی،متوجه شدند هرگاه این مردم حس کنند فرد یا جریانی اعتقاداتشان را آماج اهانت های خود قرار داده اند با حضور میلیونی خود،«مهرباطل»برپیشانی آنها میزنند.از برکات 9دی،بیمه ی انقلاب اسلامی تا سالهای سال بود.


 

 

اذعان رسانه های غربی در رابطه با تحولات خاورمیانه؛ نفوذ رو به رشد ایران در منطقه

در پی تحولات سیاسی مهم اخیر در خاورمیانه و شمال آفریقا سایت دویچه وله به نقل از روزنامه آلمانی "هامبورگر آبندبلات" در تفسیری درباره تحولات کنونی خاورمیانه و شمال آفریقا نوشت:«گسترش تحولات سیاسی و تغییر نظام‌های حکومتی در برخی کشورهای عربی توازن قدرت در منطقه را بیش از پیش دستخوش دگرگونی‌های غیرقابل منتظره‌ای خواهد کرد، به نظر برخی تحلیل‌گران، تحولات کنونی این کشورها می‌تواند در کوتاه‌مدت به سود ایران تمام شود.»

 پس از تحولات سیاسی و سقوط دیکتاتورهای حاکم بر برخی کشور های عربی و به خطر افتادن منافع رژیم صهیونیستی، سایت آلمانی دویچه وله در تحلیل این وقایع نوشت:«تغییرات در کشورهای عربی بی‌شک تعادل سیاسی گذشته اسرائیل را نیز برهم خواهد زد، از اسرائیل باید به عنوان قدرت اتمی غیررسمی یاد کرد که هنوز توان لازم نظامی برای مقابله با برخی کشورهای عربی دشمن همچون لبنان (حزب‌الله)، سوریه و ایران را ندارد اما از آنجا که اسراییل دارای قراردادهای صلح جداگانه‌ای با اردن و مصر است، خطر بروز جنگ و تهدیدات نظامی در شرایط کنونی را برای تل‌آویو منتفی می‌کند.»

 سایت دویچه وله در ادامه ی تحلیل خود اضافه کرد:«برخی از تحلیل‌گران سیاسی به‌رغم تفاوت‌های اساسی میان کشورهای عربی و کشورهای اروپای شرقی اهمیت تحولات اخیر را همانند دوران پایانی بلوک سوسیالیستی در اواخر دهه 1980 ارزیابی می‌کنند.»

 شایان ذکر است، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم غاصب صهیونیستی در واکنش به این خبر دویچه وله گفته است:«خطر امنیتی علیه اسرائیل با توجه به اوضاع به هم ریخته منطقه افزایش یافته است، ایران از وضعیت بحرانی منطقه به ویژه کشور مصر بهره برداری می کند.»

 گفتنی است که واشنگتن تایمز در یکی از شماره های اخیر خود نوشت، « اتفاقات اخیر خاورمیانه و شمال آفریقا ادامه همان راهی است که آیت الله خمینی آغاز کرد، اینک به رغم ارزیابی غلط تحلیلگران غربی، نفوذ ایران رو به افزایش است و شاید در آینده شاهد پایان حیات اسرائیل باشیم.»


 

 

مدیر اسرائیل پروژکت عنوان کرد؛ دلیل حمایت رژیم صهیونیستی از جنبش سبز

جاستین الیوت خبرنگار پایگاه اینترنتی سالن، با " آلن السنر"، مدیر اصلی روابط عمومی گروه "اسرائیل پروژکت"، مصاحبه ای داشت که طی آن، برخورد دوگانه حمایت رژیم صهیونیستی از جریان فتنه در ایران و همچنین عدم حمایت این رژیم از مبارزان مصری را جویا شد و وی گفت : که برخورد دوگانه حمایت رژیم صهیونیستی از جریان فتنه در ایران و همچنین عدم حمایت این رژیم از مبارزان مصری به خاطر این است که دولت مصر معاهده سازش با اسرائیل دارد، ولی ایران نگاه مسالمت آمیز نسبت به اسرائیل ندارد.

جاستین الیوت گزارش داد: مساله نگران کننده اسراییل، این احتمال است که جریان اسلامی بتواند پس از سقوط دولت مبارک قدرت را به دست گیرد. بنابراین واکنش گروه‌های طرفدار اسرائیل در ایالات متحده نسبت به جریانات طالب دموکراسی مصر – که عمدتا آشکارا نسبت به خواسته‌های دموکراتیک جریان سبز ایران در سال 2009 موضع گیری موافق نشان داده بودند- موضوع جالبی برای مطالعه به نظر می‌رسید.

"السنر" در تحلیل خود از وضعیت موجود که امروز وبسایت گروه "اسرائیل پروژکت" به بحث در آن خصوص پرداخته بود، ادعا می‌کند، اعتراضات عربها در مصر "استقامت و پایداری" اسرائیل را پررنگ می‌سازد. اما تحلیل وی صریحا در حمایت یا مخالفت با اعتراضات مصریان مطلبی بیان نمی‌دارد. من از وی پرسیدم آیا این گروه موضع گیری خاصی در برابر این جریانات دارد؟

او می‌گوید:" مسلما مانند تمام آمریکایی‌ها و اسرائیلیان و دیگران، ما با دقت بسیاری ناظر بر رخدادهای مصر هستیم. ما به خوبی می‌دانیم دولت مبارک که 30 سال بر سر کار بود دولتی استبدادی بوده است. ما می‌فهمیم که در این دولت انتخابات آزاد و عادلانه وجود نداشته است. همچنین می‌دانیم که این دولت در سال 1979 با اسرائیل صلح کرده است و بهای این صلح برای پیشینیان مبارک به قیمت جان آنها تمام شده است."


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: سه شنبه 10 اسفند 1389برچسب:,
ارسال توسط arman
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 284
بازدید دیروز : 29
بازدید هفته : 284
بازدید ماه : 420
بازدید کل : 85042
تعداد مطالب : 201
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1

یاران خورشید